ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

معیار دوم: کُفویّت داشتن طرفین(بخش دوم)

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۵۶ ق.ظ

5. کفویت اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ                الف)تناسب مالی   ب) نگاه به مسائل مالی و دنیایی

الف)تناسب مالی: اولین گام در کفویت اقتصادی این است که درآمد خانواده‌ها با هم متناسب باشد .

مثال یک) ما یه خونه ای داریم 120 متری ، دو خوابه ، مال خودمونه ،‌حوالی فلان جا !  اونم میگه ما هم یه دو خوابه داریم 130 متره ! حوالی همون دور و ور !

مثال دو) من کارمندم درآمدم ماهی 800.000 تومنه ، بچه ام می خواد ازدواج کنه . منم کاسبم درآمدم ماهی 1.000.000 میلیون تومنه . خب این کفویت اقتصادی وجود داره .

ولی کسایی که می خواید برید با کسی ازدواج کنید که سطح مالی اون خیلی خوب باشه هدفتون اینه که آویزون اون آدم بشید. تو داری با پول بابای اون ازدواج میکنی نه با خودش .

مثال سه)وقتی سطح اقتصادی خانواده‌ها متفاوت بود،اینا رو هم مدنظر داشته باشین.

 خواستگاری مگه نمیخواید برید؟ مگه نمیخواید برید و بیاید؟ مگه نمیخواید ازدواج کنید؟ مگه بعدش روابط خانوادگی ندارید؟ میاید خونه‌ی اینایی که پولدارند ، یه چیزی گذاشته اندازه بچه هندونه! میگه پرتقال فلانه! انگور گذاشته دونه این قدر ! آدم میگه اصلا این میره تو دهن ، نمیره ؟! فقط ظرف میوه شون رو می بینی یه 200 هزار تومنی می ارزه ! اینا واقعیت داره . ما تهران در محلی که زندگی می‌کنیم ، همسایه هامون از میوه فروشی با تراول چک خرید میکنن. ! حالا اونا می خوان بیان خونه ی اینا ! ازدواج دیگه ! رفت آمد باید باشه ! یه چیزی گذاشته میگه پرتقال بمی صادراتیه ! یه چیز دیگه هم هست در حال غیب شدنه ! میگه گوجه سبزه ! خونه ای اینا میری میخوان غذا بدن به مهمون‌ها ! سفره انداختن اون سرش ناپیدا ! اینا رو می خورن ؟!خونه ی اینا میای ،‌آبگوشت !  می دونی چه داستانی پیش میاد ؟ مدام وقتی این مایه دارها می خوان بیان خونه‌ی اینا ، یا ابالفضل دوباره باید برم اداره وام بگیرم شام بدم به اینا ! مگه بیکاری ؟چه داستانیه که من تمام زندگیم تنش باشه .این میشه زندگی؟!

مثال چهار)وقتی تو یه آدمی هستی خیلی معمولی ،‌میری با یکی ازدواج می کنی که خیلی پولداره !

 یه اتفاق هایی می افته . ماشین میخرن میذارن زیر پات  و ... ! دو سال بعد ... یه اتفاقی بیافته ، با هم یه چالشی پیدا بکنید ، دختر خانم میگه : ببین تو گدا گُدول بودی بابام تو رو جمع کرد ! تو نمی دونستی ژیان چیه ! بابام تویوتا انداخت زیر پات !  پسره میخواد چکار کنه ؟ با همون تویوتا توسط دختره خفه میشه !

با کسی ازدواج کن که هم سطح اقتصادی خانواده شما باشد . بعد با اون رشد کن برو بالا . از نظر مالی تلاش کنید وضع تون رو بهتر کنید.

ب) نگاه به مسائل مالی و دنیایی:دومین گام در کفویت اقتصادی این است که نگاه شما به مسائل مالی و دنیایی با نگاه طرف مقابل به مسائل مالی و دنیایی تناسب داره یا نه؟

مثال یک)وقتی کسی که خیلی به پول اهمیت میده ازدواج کنه ، چند تا شغل میخواد داشته باشه ؟‌ 6 صبح میره ، 12 شب میاد !  خب طرف مقابل نگاهش چطوره ؟ میگه ببین یه نون بخور نمیری هم باشه خوبه . می دونید ما توی ماست هم خیار رنده کنیم نون تیلیت کنیم بخوریم خوبه . ولی با هم باشیم بریم تفریح  و ... . زندگی همیناست !

آیا نگاه اقتصادی این دو نفر مثل هم دیگست؟ مطمئنا اینا دچار چالش میشن .

مثال دو)این فردا دنبال کار کار کاره ،‌این زنگ میزنه میگه نمیای پیشم ؟! یکی میخواد فرش ابریشم داشته باشه ، اون میگه گلیم این قدر باحاله !!!

توج توجه،اشتباه نکنید:

بعضی از خانواده ها میگن که اگه پسر خونه نداشته باشه ،‌این کفویت اقتصادی نداره. از همون اول میگن برو یه خونه جور کن بیا ! همین اول به نام دخترمون هم بزن !  ببخشید چند درصد از پدر و مادر ها وقتی ازدواج کردند خونه داشتند ؟! کفویت اقتصادی این نیست که پسر خونه داره یا نداره . فقط عُرضه‌ی کار کردن رو باید داشته باشه .

اما اگه خانواده ی دختر یه خانواده ی پولدارند ، این قدر پولدار که دختر از خودش ماشین شخصی داره ،‌خونه‌ی شخصی داره . کفویت اقتصادی در این مورد یعنی باید با خانواده‌ای ازدواج کنه که پسر هم خانه و ماشین شخصی داشته باشه .

 6. کفویت ﻇﺎﻫﺮﻱ     الف)تناسب در زیبایی      ب)تناسب در قد     ج)تناسب در هیکل

الف)تناسب در زیبایی: با کسی ازدواج کنید که بهره‌ی او از زیبایی با شما ،‌ نزدیک باشد .

وقتی میخوای ازدواج کنی ، لطف کن برو چند دقیقه ای تو آینه خودت رو نگاه کن . دنبال یکی بگرد نزدیک به زیبایی خودت . قرار نیست دیو و دلبر با هم ازدواج کنند .  با کسی ازدواج کن که تناسب ظاهری در شکل و چهره با تو داشته باشه . دنبال کسی که خیلی از تو زیباتره نباش . می دونی چرا ؟ من با یه چهره ی معمولی با یه خانمی ازدواج می کنم که خیلی زیباست . خب داریم کنار هم راه میریم تو خیابون . هر چی مرد تو خیابونه (‌حالا اقلا بیشترشون) چون خانم من خیلی خوشگله !،‌ مردا چهار چشمی خانم منو نگاه میکنن . خانم یه نگاه به من میکنه ،‌ یه نگاه به اونا میکنه که بهش زل زدند ! بعد میگه من دیونه بودم به این ازدواج کردم ؟ مردهای تو خیابون هی غش میکردن واسه ما ! . یکی دو سال که از ازدواج بگذره تازه سر و کله ی این چیزها پیدا میشه . کافیه یه کمی از دست هم دلگیر بشید . تازه اونی که خوشگل تره ، خانم یا آقا ، این قدر آدم بود که من باهاش ازدواج کنم ! چرا با این ازدواج کردم ؟! ولی اگه هر دو خوشگل باشند . تو خیابون ، خانم ها به آقا و آقایون به خانم نگاه میکنن . این دو تا هم با هم میخندن ! کلی با هم ذوق میکنن .

اگه با کسی ازدواج کردی که خیلی خوشگل تر از تو باشه ، باید بگم که اون همسر تو نیست . اون همسر همه‌ی همجنس‌های توست . همه تو خیابون نگاش میکنند. با خودش میگه ، حق دارند چون خوشگلم . همسرم قدرم رو نمی دونه .  پس با کسی ازدواج کن که از لحاظ زیبایی ظاهری تقریبا در یه سطح باشید .

ب) کفویت در قد: قد خانم یا آقا ، یا باید اندازه‌ی هم باشه یا این که خانم از آقا کوتاه‌تر باشه . اگه خانم از آقا بلند تر باشه ،‌وقتی که می خوان با هم صحبت کنند ، آقا سرش رو بالا میگیره و میگه عزیزم شام چی داریم ؟! در چنین شرایطی آقا احساس حقارت می کنه . بُعد روانی داره . اگه قد خانم کوتاهتر باشه ، به شوهرش نگاه میکنه و میگه امشب بریم پیتزا بخوریم ؟  این خانم احساس حمایت میکنه .

چقدر کوتاهترباشد ؟ تا گوش . کمتر از این نه .

سخت نگیرید . در جمع بندی معیارها بهتون میگم اگه این کفویت‌ها وجود نداشت چطور تصمیم بگیرید . اول سخت میگیریم بعد یادتون میدیم چطور میشه از کنار اینا عبور کنید . بدون تعارف، میخوام یا شما ازدواج نکنید ، یا اگه ازدواج میکنید ازدواج موفق بکنید . پس اجازه بدید چیزهایی که باعث اختلال میشه رو بهتون بگم .

ج) تناسب در هیکل واندام:

اگه تناسب نداشته باشید ، در روابط زناشویی به مشکل می خورید.

مثال) در تفریح به مشکل میخورید . اونی که هیکلش بزرگتره ( چاق تره ) نمی تونه پا به پای اونی که لاغرتره راه بره و زود خسته میشه .

 7.کفویت ﺳﻴﺎﺳﻲ

یعنی چپی یا راستی، پر رنگ یا کم رنگ بودن در مسائل سیاسی

کشور ما ، از اون کشورهایی هست که مسائل سیاسی خیلی خیلی پر رنگه .

(دکتر شاهین فرهنگ:)یه روزی داشتیم تو پاریس قدم می زدیم ،‌ شنیدم  صدای جیغ میاد . بعد دیدم یه عده ای دارن جیغ میکشن و دست میزنن . گفتم ببخشید چه خبره ؟!‌گفتند راهپیمایی علیه دولته ! بعد اومدند نشستند توی میدون ،‌ از ساک هاشون ساندویچ در آوردند و شروع کردن به خوردن !  و رفتند . بعد گفتم خیلی خشن بود این راهپیمایی !!!خخخ

کشور ما خیلی سیاسیه . یه موقع من دیدگاه سیاسی خاصی ندارم . ممکنه اطلاعات سیاسی داشته باشم . ولی گرایش سیاسی پر رنگی ندارم . حاضر نیستم چشم در بیارم برای اعتقاد سیاسی .اگه من یه آدمی هستم که از نظر دیدگاه سیاسی آدم خیلی معمولی هستم . باید با کسی ازدواج کنم که از نظر سیاسی مثل خودم معمولی باشه . ولی اگه یه آدمی هستم که خیلی پر رنگم و طرفدار حزب سیاسی A ، اگه با کسی ازدواج کنم که طرفدار دو آتیشه‌ی حزب سیاسی B هستش ، بیچاره ام که !

(دکتر شاهین فرهنگ:)من مورد مشاوره داشتم که زن و شوهر چون به یکیشون به شدت این وری بود و اون یکی به شدت اون وری ! . اومده بودن و طلاق می خواستند . می گفتم بذارید کمی نصیحت تون کنم . می‌گفتن نصیحت نمی خواد ،‌فقط جدایی!!! می خواستند چشم همدیگه رو در بیارن !

اگه می خوای با کسی ازدواج کنی که گرایش سیاسی پر رنگ داره ، یا شما باید همون گرایش رو با همون میزان تعصب داشته باشید ،‌یا اگه نداری باهاش ازدواج نکن .

اگه دیدگاه سیاسی معمولی داری ، سال یه بار اخبار سیاسی می بینی ! ولی اگه اون رو سه ماه قبل از انتخابات نمی بینی ! ازدواج شما صحیح نیست .

 8.کفویت شخصیتی

الف)درون گرا یا برون گرا   ب)مکان کنترل بیرونی ودرونی   ج)شخصیت قربانی   د)لمسی،سمعی،بصری،جنبشی

الف)درون گرا یا برون گرا: وقتی میرید تفریح چه کارهایی باعث میشه که شما لذت ببرید . مثلا فرض کنید میرید کنار دریا، دوست دارید با امواج کُشتی بگیرید یا لب ساحل بشینید و کتاب بخونید یا به افق خیره بشید .

دوست دارید در جمع ، شلوغ کاری کنید یا یه گوشه‌ای می نشینید و یه موسیقی آرام گوش می‌کنید؟

اگه اهل شلوغ کاری و اهل جوشیدن در جمع هستید شما شخصیت برون گرا دارید. اگه دوست دارید در خلوت خودتون باشید ، شما شخصیت درون گرا دارید .

ازدواج یه شخص به شدت درون گرا با یه شخص به شدت برون گرا  صحیح نیست.

مثال یک)فرض کنید میرید مسافرت . شما وسایل تفریح و سرگرمی رو بر میدارید مثلا کفش کوهنوردی ، راکت بدمینتون ، توپ و ... ! و همسرتون یه چمدون کتاب را جمع میکنه یا موزیک پلیرش رو پر می کنه از موسیقی های آروم بدون کلام  ! آیا این مسافرت به شما خوش میگذره ؟!

سوال) از کجا بفهمیم طرف مقابل درون گراست یا برون گرا ؟

جواب)اگه بهترین چیز برای اون مطالعه ، سکوت ، سکون و ... باشه میشه نتیجه گرفت که اون درون گراست . گاهی اوقات پیش میاد فردی هم مطالعه رو دوست داره و هم جنب و جوشش زیاد . این چه شخصیتی داره ؟ اگه شخصی 70 درصد از این ویژگی های یه برون گرا رو داشته باشه ، برون گراست ولو این که به مطالعه و سکوت هم علاقمند باشه و بلعکس .

درون گرایی و برون گرایی کاملا قابل تغییر هستش .

یعنی یه دورن گرا میتونه رو خودش کار کنه بشه برون گرا . آرام آرام روش و رویه اش رو عوض کنه . اون روش و رویه باید به دلش بچسبه . که اون بشه جزء گروه دوم .

ب)مکان کنترل بیرونی و درونی:

مکان کنترل درونی:

کسی که مکان کنترل درونی داره ،‌ علت ناکامی ها ، شکست ها ، نرسیدن به خواسته ها و عدم موفقیت ها رو بیشتر در درون خودش ، اعمالش ، رفتارش ، نوع نگاهش و نوع تحلیلش بررسی می کنه . میگه من احیانا درست عمل نکردم که این طوری شد. کسی که مکان کنترل درونی داره ،‌ می پذیره که اشتباه کرده . اعتراف به خطا و اشتباه می کنه و حاضره به خاطر اشتباهی که کرده از دیگران عذرخواهی بکنه .

کسی که مکان کنترل درونی داره ، واقعا می پذیره که اشتباه کردم و می خواد که عذر خواهی بکنه و اگه شرایط ایجاب بکنه ، عذر خواهی هم می کنه .اشتباه نکنید ! کسی که مکان کنترل درونی داره ، کسی نیست که در هر اتفاقی خودش رو محکوم می کنه ، این آدم بیماره . هر چی میشه میگه تقصیر من بود . منظور من اینه که اگه مقصر بود تقصیر رو به گردن میگیره . زندگی در کنار کسانی که مکان کنترل درونی دارند خیلی شیرینه . آدم کیف می کنه با آین آدم ها . چون می پذیره . میگه اشتباه کردم . من اگه به اون دوست تکیه نکرده بودم ، من اگه فکر نمی کردم .... ! زندگی به گونه ای دیگر بود . اشتباهم رو می پذیرم و غذر می خوام . توی زندگی مشترک هر وقت اشتباه می کنه میگه من اشتباه کردم . نمی خواد اون یکی رو محکوم کنه .

مکان کنترل بیرونی:

 کسانی که مکان کنترل بیرونی دارند . دیگران رو توی زندگی شون مقصر می‌دونن. وقایع ، اتفاقات ، حوادث ، شانس و ... رو در اشتباهاتشون دخیل می دونن. وقتی میگی کمی هم بدشانس بودی، میگه آره خودم هم فکر میکنم شانس بی‌تاثیر نبود . شانس کدومه ؟ شانس اصلا وجود نداره . انسان های موفق انتخاب می‌کنن برنده باشند . انسان های ناموفق انتخاب می کنند بازنده باشند . دین ، روانشناسی ، فیزیک ، متافیزیک و ... ، هیچ کدوم شانس رو قبول ندارند . شانس یعنی چی ؟  کسی که مکان کنترل بیرونی داره ، میگه آره شانسم .... ، چنین شخصی نه تنها مسئولیتی رو در اتفاقات نمی پذیره ، بلکه مدام دنبال پیدا کردن مقصر و تعیین درصد تقصیر هستش . خب کی مقصر بود در این شرایط ؟ میگه پدرم. فکر می کنی چند درصد مقصره ؟ میگه 90 درصد !

مثال یک) میگیم چرا این ترم نمره ات در دانشگاه خوب نشد ؟ میگه : آقا پارتی بازیه ! هر کی با استاد کانال بزنه نمره میگیره . سوال می فروشن . نمیگه من درس نخوندم ،‌میگه با استاد کانال می زنم .

مثال دو)به یکی گفتن چرا معتاد شدی ؟ میگه رفیق بد ، مواد ارزون ، البته زغال خوب هم بی تاثیر نبود ! همه رو در معتاد شدنش مقصر میدونه الا خودش !!! .

زندگی در کنار کسی که مکان کنترل بیرونی داره بسیار تلخه . کسی که مکان کنترل بیرونی داره می تونه عوض بشه ، اگه نگاهش رو عوض کنه .

ازدواج با کسی که مکان کنترل بیرونی داره رو به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم .

ج)شخصیت قربانی :شخصیت قربانی فکر میکنه  همه‌ی راه ها به روی او بسته شده ، فکر میکنه هیچ امیدی برای نجات نداره ، فکر میکنه تمام شد ! تمام دنیا جلوی من صف کشیدند برای این که منو زمین بزنن. کسی که شخصیت قربانی داره فکر میکنه همه‌ی آدم ها عامل بدبختی اون هستند .

توو حرف هاش نفرت از انسان ها به وضوح دیده میشه . اینا بمیرن ، اونا که مرده شورشون رو ببرن ، اونا که آدم نیستند و ... ! کسی که شخصیت قربانی داره ، دوست داره از کسانی که بدگویی میکنه ، شما هم اون بدگویی رو ادامه بدید .

مثال یک) میگه آره خواهرم بدبختم کرد ، انتظار داره شما بگید مرده شورش رو ببرن !  کسی که شخصیت قربانی داره از رنج کشیدن لذت می بره . اصلا خوشش میاد آزار ببینه. وقتی بهش پیشنهاد میدی میگی من می تونم کمکت کنم ، میاد میگه باشه باشه ، از سیر تا پیاز زندگیش رو میگه ، بعد وقتی راهکار بهش ارائه میدی ،‌میگه نه ! میدونی اینا فایده نداره !!!  کسی که شخصیت قربانی داره ، حاضر به شنیدن توصیه های شما هست ، ولی آخرش میگه به هیچ دردی نمی خوره . خیلی دوست داره براش تاسف بخورید . آره تو رو میفهمم بدبخت شدی آخیییییییی.

کسی که شخصیت قربانی داره ، حاضر به برداشتن هیچ گامی نیست ، فکر میکنه همه چیز تموم شده است . ازدواج با کسی که شخصیت قربانی داره ، به هیچ وجه ، به هیچ وجه ، به هیچ وجه توصیه نمیشه ! بدبخت میشید اگه با چنین شخصی ازدواج کنید . توی همون مراحل اول وقتی دارید با هم صحبت میکنید ، از زمین و زمان گله داره . مدام به همه بد و بیرا میگه.

 

توافق و عدم توافق

کسانی که توافق دارند ، کسانی هستند که سعی می کنند با شرایط ، محیط ، اوضاع و احوال ، خودشون رو سازگار بکنند . کنار بیان ، صاحب عقیده هستند ، برای باور خودشون ارزش قائل هستند ولی به نظرات دیگران هم احترام میذارن ، هیچ وقت دنیا رو به شکل من نمی بینن ، کسی که عنصر توافق در اون هست هیچ وقت نمیگه که من از این جا خوشم نمیاد .

 من وقتی شما داد می زنی می پرم بالا ، من .... ! کسی که عنصر توافق رو داره ، سعی می کنه به جای من ، ما رو ببینه . دوستان و جمع رو می بینه . زندگی در کنار کسی که توافق داره خیلی شیرینه ! اینقدر لذت بخشه ! ... .

و اما کسی که توافق نداره ، همش می خواد غر بزنه ! وقتی جایی بره که خوشش نیاد میگه هواش آلودست ، سکوت نداره ، صندلی هاش سفته و ... . همش بنای ناسازگاری داره . یه چیزی میگی مخالفت می کنه . بهش میگی ،‌فلانی باحاله نه ؟! میگه کجاش باحاله ؟؟؟!!! .... مدام جبهه میگیره .

مدام بین خودش و دیگران خط و مرز تعیین می کنه . مدام قهر می کنه . هر چی بگی ساز مخالف میزنه . میگی روزه میگه نه خیر شبه ! خب باشه شبه ! میگه نه فکرهام رو  کردم دیدم روزه !!! زندگی در کنار کسی که عدم توافق داره ، بسیار بسیار بسیار تلخه !

ما قرار است بوم سفید زندگی مان را با هم نقاشی کنیم. نقش ازدواج در صورتی زیبا ترسیم می شود. که بخواهم همکاری کنم، بخواهم همیاری و همسویی کنم. نتیجة این همدلی ما را به وجد می آورد. اگر می خواهید در بوم سفید زندگی تان ناشی زیبایی بکشید عنصر توافق را جدی بگیرید.

ما در زندگی سه نوع بازی داریم:

 اول: برنده- بازنده: یعنی من ببرم و رقیبم شکست بخورد.

دوم: بازنده -ببرنده: من ببازم تا رقیبم ببرد.

سوم: برنده- برنده: هم من ببرم و هم رقیبم.

زندگی با کسی که عنصر عدم توافق داره مثل اینه که دو نفر بخوان با یک مداد ،روی یک ورق کاغذ ، هر کدوم نقاشی دلخواه خودشون رو بکشن . یعنی ما توی همه ی زندگی با هم میجنگیم.قراره من و شریک زندگیم ، زندگی مون رو نقاشی بکنیم . نقش ازدواج در صورتی زیبا ترسیم میشه که دو نفر بخوان با هم توافق داشته باشند . من نه بخوام غالب باشم و نه بخوام مغلوب باشم . نه بجنگم . بلکه بخوام همراهی کنم . بخوام همدلی و همسویی کنم . نتیجه‌ی این همدلی ما رو به وجد میاره .

اگه قصد داری نقاشی زندگیت رو زیبا بکشی ، عنصر توافق رو جدی بگیر .

تحقیقات نشون میده ، مکان کنترل درونی ‌و توافق ، دو تا از مهمترین عناصر برای ایجاد یه زندگی خوب و زیبا به شمار میان .

 

د)لمسی،سمعی،بصری،جنبشی : انسانها از لحاظ درک محیط پیرامون و ارتباط با دنیای اطرافشان به چهار گروه تقسیم می شوند.. این که من دنیایی پیرامونم رو چه طوری درک ، حس میکنم وچطوری با این دنیا ارتباط برقرار کنم؟

برای تشخیص این چهار گروه دو روش داریم:

یک: از طریق نشانه های ظاهری او.

دو: چگونه مسائل را تعریف و توصیف می‌کند. و از طریق حرفی که می‌زنند.

 

بصری ها: (بصری ها معمولا از چیزهایی تعریف می‌کنند که دیده‌اند)

تند تند حرف می زنند، بریده بریده و هیجانی صحبت می‌کنند، سر و ته عبارات را می خورند. و هنگام حرف زدن حتما دستهایشان را تکان می‌دهند. و در واقع با دست خودش توصیف می کند. بصری ها در جزوات درسی شان نقاشی می‌کشند و از خطوط رنگی استفاده میکنند و جزوات تمیزی هم دارند. بصری‌ها چهرة انسانها و مناظر و تصاویر را و دیده هایشان را به خوبی به حافظه می‌سپارند. بصری‌ها عاشق تصویراند برای همین اطرافشان پر از فیلم و عکس است. بصری‌ها وقتی به طبیعت می‌روند دوربین برداشته و فیلم و عکس می‌گیرند. و یا گوشه‌ای نشسته و به طبیعت نگاه می‌کنند. یا گل جمع می‌کنند یا سنگ پیدا می‌کنند ویا دنبال کفش دوزک و پروانه می‌روند.

سمعی ها: (سمعی ها معمولا از آنچه که شنیده اند تعریف می‌کنند)

 بسیار شمرده و رسا صحبت می‌کنند، جذاب‌ترین سخنرانهای عالم سمعی‌ها هستند. ممکن است سخنران خوبی نباشد ولی آنقدر محکم و با تمانینه و آرامش و تسلط حرف می‌زنند که آدم دوست دارد حرفش را گوش کند. (سمعی‌ها مثل: آزمندیان، رحیم پور ازغدی) سمعی‌ها وقتی به تنهایی مشغول انجام کاری هستند، زیر لب چیزی را هم زمزمه می‌کنند و هر چه تندتر بخواند تندتر هم کار می‌کند. سمعی‌ها تُن صدای آدمها و لحجه‌ها را خوب به خاطر می سپارند.

سعمی ها از چگونگی صدای شما می‌فهمد که شما آدم صادقی هستید یا نه. و حساسیت شنیداری زیادی دارند و برای همین است که اگر شما کمی تن صدایتان را بالا ببرید به شما می‌گوید که چرا داد می زنید.

 سمعی ها عاشق مداحی و موسیقی و آهنگ‌اند و برای همین دور و برشان پر از سی‌دی‌های صوتی است. صمعی ها وقتی در ماشین نشسته‌اند یا نوار روشن است یا رادیو گوش میکنند و یا خودشان حرف می زنند. و در محیط اطراف هم اگر بتوانند یک هدست در گوششان است. صمعی ها در طبیعت یا به دنبال منشاء سر و صدا می روند، یا نوار می‌گذارند، یا خودشان می خوانند و یا بازیهای پر صدای کم تحرک می کنند.

لمسی ها: (لمسی ها بیشتر از آنچه که لمس و حس کرده صحبت می کند)

بدنی آرام و شل دارند. لمسی ها پر احساس ترین و رمانتیک ترین آدمهای روی زمین هستند. وقتی می خواهند تلوزیون ببینند خودشان را می چسبانند به شیشة تلوزیون.

 لمسی ها همیشه دوست دارند در ردیفهای جلو بنشینند. (یادتان باشد همة گردوها گرد هستند ولی هر گردی گردو نیست، حتما لمسی‌ها جلو می نشینند ولی هر کسی جلو نشست الزاما لمسی نمی تواند باشد) لمسی‌ها همیشه یک جا لم داده اند (روی مبل یا کاناپه و یا روی بغل دستی‌اش).لمسی ها خیلی آرام و با احساس حرف می زنند. لمسی ها مسائل عاطفی را خوب به حافظه می‌سپارند. لمسی‌ها معمولا در طبیعت بیشتر با حواسش (به خصوص حس لامسه و بویایی)  با طبیعت ارتباط برقرار می‌کنند.

جنبشی ها: (جنبشی ها بیشتر از آنچه که انجام داده‌اند حرف می زنند)

مدام در حال جنبیدن و لولیدن و ور رفتن و کشیدن و پراندن و هل دادن و شکستن و انداختن و از دیوار راست بالا رفتن‌اند. جنبشی ها خیلی باهوش‌اند (در این چهار گروه باهوش ترین آدمها جنبشی‌ها هستند) ولی در مدرسه کمترین نمره را می‌آورند و نمرة انظباتشان از همه کمتر است. جنبشی‌ها در طبیعت یا به دنبال کشف هستند، یا به دنبال هیجان و دویدن و بازیهای پر تحرک هستند.

در نتیجه:همة انسانها ویژگی هر چهار گروه را دارند. ولی اگر 50 درصد یا بیشتر از یکی از ویژگی‌های این چهار گروه را داشته باشد ما آن را متعلق به آن گروه می دانیم. بیشتر انسانهای روی کرة زمین ویژگی یک گروه بر آنها غالب است و تعداد کمی از انسانها ویژگی دو گروه در آنها غالب است. و هیچ انسانی نیست که ویژگی سه گروه یا چهار گروه را مساوی داشته باشد. این ویژگیها با ما به دنیا می آید و با ما از دنیا می رود و ساختاری و ژنتیکی است. هیچ انسانی در طول زندگی اش تغییر گروه نمی دهد. فقط ممکن است در گروهی که هستم درجه ام کم و زیاد بشود (مثلا بعضی وقتها 50 درصد بصری باشم و بعضی وقتها 80 درصد، ولی همیشه بصری‌ام)

 بهترین شکل ازدواج این است که هر کسی با هم گروهی خودش ازدواج کند :

لمسی با لمسی /  جنبشی با جنبشی  /   سمعی با سمعی    /     بصری با بصری

تذکر:به لمسی ها و سمعی ها توصیه نمی‌کنیم که با گروه های دیگر ازدواج کنند. فقط با هم گروهی خود ازدواج کنند.

تذکر:جنبشی ها و بصری ها در گام اول با هم گروهی خود ازدواج کنند و در گام دوم با همدیگر.  (جنبشی با بصری و بر عکس) بصری و جنبشی با هم خوب کنار می آیند.

ولی اگر موردی را پیدا کردید که از هر نظر با شما هم کفو و مناسب بود اشکالی ندارد که از دو گروه متفاوت باشید، چون خیلی خللی در زندگی ایجاد نمی‌کند. فقط باید مثلا فردی که جنبشی است ویژگیهای فرد سمعی (که مثلا همسر اوست) را از خود نشان دهد و البته این کمی برای آن فرد جنبشی ناخوشایند است.

جمع بندی کفویت‌ها

اگر در این هشت مورد از کفویت‌ها با فردی حدودا 70 درصد تناسب داشتید می توانیم بگوییم که شما از لحاظ هم کفو بودن به هم می خورید. کم تر از این را توصیه نمی‌کنیم چون زبان هم را نمی فهمیم و به خاطر شرایط غیر همسو مدام با هم تنش داریم و بیشتر از این را هم توصیه نمی‌کنیم چون زندگی سرد و بی روح می شود. (باز هم مته به خشخاش نگذارید، گفتیم حدودا 70 درصد اگر کمی پایین یا بالاتر تر بود گیر ندهید)

 

نظرات  (۱)

عالی بود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی