قانون سوم : کار را به خدا بسپار
ما برای ازدواج دو تا راه داریم:
یک) اینکه بگویید، من این (دختر یا پسر) را می خواهم.
دو) دیگر اینکه به خدا بگویید من دختر یا پسری با این ویژگیها میخواهم. چرا ما به خدایمان اعتماد نمیکنیم؟
1. دو رکعت نماز بخوانید
· امام صادق (ع): فرمودند هر وقت تصمیم به ازدواج گرفتید دو رکعت نماز بخوانید و بعد خدا را به خاطر نعمتهایش شکر کنید و بعد این دعا را بخوانید «خدایا تصمیم به ازدواج گرفته ام، همسری برایم مقدر کن که از بقیه بهتر باشد، پاکدامن تر باشد، امین تر باشد به من، خودش، جان، ناموس و مالم، همسری که پر از روزی و با برکت باشد. و از او فرزندی هم به من بده که جانشین صالحی باشد برای حیات و پس از مرگم.و روایت داریم که می توانید ویژگیهای آن فرد را هم برای خدا بگویید. [نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۹، ص۳۹.]
2. نامه ای به خدا بنویسید
داستانی واقعی و شیرین در مورد توکل: در زمان ناصرالدین شاه آقایی بود به نام نظرعلی طالقانی. طلبه بسیار فقیری که در مدرسه مروی تهران بود. او آنقدر فقیر بود که شبها دور حجره های طلبه های دیگر در بین آشغال ها دنبال چیزی برای خوردن میگشت. یک روز به ذهنش میرسد که نامه ای برای خدا بنویسد. او نامه خود را (در روز پنجشنبه) مینویسد و به سراغ مسجد شاه می رود و نامه اش را در سوراخی در دیوار پنهان میند. فردای آن روز یعنی جمعه ؛ زمانی که ناصرالدین شاه و درباریان برای شکار میروند , وقتی به جلوی مسجد شاه میرسند طوفان شدیدی شروع به وزدین میکند و نامه نظرعلی طالقانی از شکاف دیوار بیرون میآید و روی پای ناصرالدین شاه میافتد. ناصرالدین شاه هنگامی که نامه را میخواند خندهای میکند و دستور میدهد که پیکی به مدرسه مروی رفته و نظرعلی را نزد او بیاورند. ناصرالدین شاه به وزرای خود میگوید : "حال که ما مفتخر شدیم نامه ای را که ایشان به خدا نوشته دریافت کنیم پس برماست که خواسته هایش را برآورده کنیم. من نامه را میخوانم و هرکدام از شما یکی را به عهده بگیرید"
نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک سرگردان ماست (پروین اعتصامی)
نامه ایشان در موزه گلستان نگهداری میشود تحت عنوان "نامه ای به خدا" .
شرح مختصری از نامه نظرعلی طالقانی: