کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «h[ l» ثبت شده است

معیار سوم: رسیدن به بلوغ(بخش اول)

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۵۷ ق.ظ

بلوغ یعنی رشد کافی. وقتی انسان به رشد کافی رسید می تواند ازدواج کند. هنگامی که از واژه‌ی بلوغ سخن به میان می آید، به ذهن ما بیشتر بلوغ جنسی خطور می‌کند. منظور از بلوغ، صرفاً بلوغ جنسی نیست؛ بلکه ﺑﻠﻮﻍ ﺩﺭ 9 ﺯﻣﻴﻨﻪ می باشد:

1)ﺟﻨﺴﻲ: پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی و رشد قوّه‌ی غریزه‌ی جنسی است.

2)ﻋﻘﻠﻲ یا ذهنی یا فکری: عاقل کسی است که سنجیده رفتار می‌کند. یعنی بداند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

3)ﻧﻜﺎﺡ: بلوغ عقلی+بلوغ جنسی

4)ﻋﺎﻃﻔﻲ: کسی که احساساتش رو کنترل ، ابراز و مدیریت کند .

5)اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ:کسی که نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند.

6)ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ: قدرت تشخیص درست از غلط و تصمیم گیری بدون تعصّب نسبت به آداب و رسوم غلط خانوادگی و فامیلی .

7)اﺧﻼﻗﻲ: دوری گزیدن از صفات اخلاقی منفی  و  روی آوردن به  صفات اخلاقی مثبت

8)اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ: آیا میل و علاقه و جربزة کار کردن دارد.

9)بلوغ اشُدّ: کسی که به همة بلوغ ها رسیده باشد، بلوغ اشد دارد.

1. بلوغﺟﻨﺴﻲ

یعنی پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی و رشد قوّه‌ی غریزه‌ی جنسی است.

بلوغ جنسی پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی است . کسی که به این مرحله می رسد نه بچه است و نه بزرگ. بلوغ جنسی یک تولد مجدد هست . وقتی به این بلوغ می‌رسیم در جسم ما تغییراتی پدید می‌آید و همچنین در روح و روان و رفتارهایمان.

بلوغ جنسی در خانم‌ها معمولا بین 9 تا 14 سالگی اتفاق می‌افتد و در آقایان بین 11 تا 15 سالگی . این که می‌گوییم یکی از معیارهای ما برای ازدواج بلوغ جنسی است ، منظور ما این نیست که مثلا اگر یک دختر 10 ساله یا یک پسر 15 ساله به بلوغ جنسی رسید، برود ازدواج کند . منظور ما این است که برای ازدواج حتما باید از بلوغ جنسی عبور کرده باشیم . می‌دانید چرا ؟

چون کسانی هستند بلوغ دیر رس دارند . دختری 18 ساله می‌باشد ولی هنوز بالغ نشده است . این دختر نیاز به درمان دارد . نمی‌تواند بگوید چون من 18 سالم شده می‌خواهم ازدواج کنم . باید مطمئن شوید از بلوغ جنسی عبور کرده‌اید یا نه . ولی اشتباه نکنید رسیدن به بلوغ جنسی به منزله ای این نیست که بروید ازدواج کنید .

لازم است پیرامون تغییرات جنسی و جسمی و بهداشت و احکام مربوط به آن اطّلاعات کافی داشته باشید.

 البته تنها رسیدن به بلوغ جنسی و جسمی برای ازدواج کافی نیست. این بلوغ بدون حضور عقل و دیگر بلوغها هرگز شما را به آرامش و ازدواج سالم و موفّق نمی‌رساند.

2. بلوغ عقلی یا ذهنی یا فکری

در فرهنگ دینی  ما «جهل » در برابر «علم » قرار ندارد. در حالی که در فرهنگ یونانی «جهل » در برابر «علم » واقع می شود. در فرهنگ اسلامی و قرآن کریم و روایات حضرات ائمه «عقل » و «جهل » در مقابل هم واقع می‌شوند از جمله «اصول کافی باب عقل و جهل » چه بسا کسی که عالم باشد ولی در زمره‌ی جاهلان قرار دارد نه عاقلان. «رُبَّ عالمٍِ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ » ؛ چه بسا عالمی که جهلش او را کشته است.(نهج البلاغه، حکمت 107)

شاید دانشجویی در فراگیری علم از بهره‌ی هوشی بالایی هم برخوردار باشه و هزاران ابیات شعر را در حافظه داشته باشه، در المپیادهای مختلف رتبه‌های بالایی کسب کرده  باشه، در جشنواره‌ی خوارزمی رتبه‌ای ممتاز کسب کرده باشه، با این اوصاف علی رغم علم بالایی که داره اما از عقل کافی برخوردار نباشه.

عاقل کسی است که سنجیده رفتار می‌کند. یعنی بداند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

کسی که به این بلوغ رسیده باشد هر حرفی رو هر جایی نمی‌زند ، هر کاری رو هر جایی نمی‌کند ،‌ با رفتارها و حرف‌هایش ایجاد تنش نمی‌کند .

علی علیه السلام فرمودند: عاقل اول فکر می‌کند سپس حرف می زند . جاهل اول سخن می‌گوید سپس فکر می‌کند .

مثال یک) یه چیزی میگه بعد میگه چی گفتم ؟! کسی که به بلوغ عقلی رسیده نصیحت پذیره . کسی که به این بلوغ نرسیده به نصیحت کسی گوش نمیکنه . توانایی درک شرایط رو نداره . هر چی براش توضیح میدی بازم حرف خودش رو می زنه . انگار اصلا نمی تونه متوجه بشه ، اوضاع از چه قراره؟

مثال دو)کسی که به بلوغ عقلی رسیده باشه توانایی حل مساله رو داره . کسی که به بلوغ ذهنی نرسیده این توانایی رو نداره . می بینی ده‌ها مساله‌ی حل نشده دور و برش وجود داره . وقتی باهاش حرف میزنی ، هزار تا کار نمیه کاره و رها شده داره . کسی که به بلوغ عقلی رسیده در ارتباط با خودش و خانواده‌اش مسئولیت پذیره .

مثال سه)امشب مهمون داریم . همه‌ی اهل خونه دارن کار میکنن . پسر 20 ساله‌ی دانشجو جلوی تلویزیون ولو شده داره پیامک بازی میکنه !  این قطعا به بلوغ عقلی نرسیده.از اون طرف برادر کلاسه ششمش درسش رو خونده میاد میگه مامان کاری هست من انجام بدم ؟ اون با 20 سال سن به بلوغ عقلی نرسیده ولی این پسر 12 ساله رسیده . چون این در ارتباط با خانواده خودش رو مسئول میدونه اون نمیدونه .و یا برعکس دختر را فرض بگیرید.

یکی از ویژگی‌های کسانی که به بلوغ عقلی رسیده‌اند این است که مسئولیت پذیرند و پاسخگوی نتیجه کارهای مربوط به خودشان هستند . کسی که نه مسئولیت قبول می‌کند و نه پاسخگو اعمالش هست به بلوغ عقلی نرسیده .

ببینید آیا با حق کنارمی‌آید ،روحیه‌ی حق پذیری دارد یا به دنبال اثبات خودش است. اگر روحیه‌ی حق پذیری داشت به بلوغ عقلی رسیده است .

تشخیص کسی که به بلوغ عقلی رسیده است:

آیا در مقابل خودش مسئول هست؟ آیا کارهای شخصی‌اش را خودش انجام می‌دهد؟ آیا در مقابل خانوادش مسئول هست؟ آیا سنجیده رفتار می‌کند؟ یعنی می‌داند "هر سخن جایی و هر نکته مکانی"؟

3. بلوغ نکاح

بلوغ عقلی+بلوغ جنسی= بلوغ نکاح

 کسی که به بلوغ عقلی و جنسی رسیده باشد می‌گوییم که به بلوغ نکاه رسیده است.

سورة نساء آیة 6 : «یتیمان را بیازمایید تا هنگامی که به سن ازدواج برسند (بلوغ نکاح) و اگر در آنها رشد کافی یافتید اموالشان را به آنها بدهید»

4. بلوغ عاطفی

کسی که احساساتش رو کنترل و  ابراز و مدیریت کند.

کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد ،‌قابلیت برقراری رابطه‌ی عاطفی با اطرافیان را دارد . کسی که به این بلوغ رسیده است می‌داند احساساتش را کنترل و ابراز و مدیریت کند .

مثال یک)باید یاد بگیرم که کجا بخندم؟ ، کجا گریه کنم ؟‌ کجا داد بزنم ؟ ،‌ کجا  اشک بریزم ؟  کسی که به بلوغ عاطفی رسیده میتونه احساساتش رو مدیریت کنه . میتونه در شرایط حاد و بحرانی و عصبانیت به هم نریزه . ماشین خورده به ماشین جلویی ، هیچ اتفاقی هم نیافتاده ، دو تا سپر خوردند به هم ، بر میگرده میگه گاری چی !!! این به بلوغ عاطفی نرسیده . نمیتونه احساساتش رو مدیریت کنه . خب برگرد یه نگاه کن اون میگه عذر می خوام تو هم بگو ایرادی نداره .

مثال دو) کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه ، در اکثر موارد میتونه خطای دیگران رو نادیده بگیره ، نه این که بخواد با هر خطایی برخورد تند و خصمانه بکنه . کسی که به این بلوغ رسیده باشه توی برخورداش انعطاف پذیره . کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه ، تحمل انتقاد رو داره . تذکرات و حرفهای منطقی دیگران رو با جان و دل می پذیره . توی شکستها و ناکامی‌ها خودش رو نمی‌بازه. دست و پاش رو گم نمیکنه. حس فداکاری در اون به وضوح دیده میشه . کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه در بروز احساساتش خیلی آدمه بازی هستش. لذت میبری از این که اون مدام به تو ابراز احساسات میکنه.

مثال سه)کسی که به بلوغ عاطفی نرسیده باشه ، مثل سنگ می مونه ، دچار انجماد عاطفی شده. باید عشق رو ازش گدایی کنی . خانمه به شوهرش میگه دوسم داری ؟ سر تکون میده !!! خانمه میگه بگو دوستم داری ؟ میگه آره !

مثال چهار)خنده ها و گریه‌های شما باید قابل کنترل و در حد معمول باشه . وقتی همه آروم می خندند شما نباید قهقه بزنید . وقتی همه دارند آروم و معقول گریه میکنند شما نباید سرت رو بزنی به دیوار.   

با کسی که بلد نیست ابراز احساسات کند و احساساتش را کنترل و مدیریت کند ازدواج نکنید .

 5. بلوغ اجتماعی

کسی که نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند.

کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است ، بلوغ فعال و چشمگیری در جامعه دارد. نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند .

سوال: این احساس مسئولیت چه فرقی با اون احساس مسئولیت در بلوغ عقلی داره؟

جواب: اون احساس مسئولیت مربوط به خودش و خانواده‌اش بود. اینجا نسبت به شهر وکشور خود احساس مسئولیت می‌کند.

مثال یک)تو خیابون داره رد میشه ، یه نابینا می بینه که میخواد بره اون ور خیابون ، احساس مسئولیت میکنه. اهل همکاریه، از قوانین و مقررات جامعه پیروی میکنه . مثلا پشت چراغ قرمز می ایسته حتی اگه 2 نصف شب باشه . هیچ ماشین و هیچ افسری هم تو خیابون نباشه . بطری آب معدنی خالی رو دستش میگیره تا یه  سطل آشغال ببینه . کسی که به بلوغ اجتماعی نرسیده ساعت 12 ظهر اگه مامور راهنمایی یه لحظه غفلت کنه از چراغ قرمز رد میشه بعد میگه دیدی قالش گذاشتم ؟!

کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است در روابط اجتماعی تعادل دارد .

مثال دو)مثلا می بینی روزی 10 ساعت رو با دوستاش میگذرونه . چنین کسی در روابط اجتماعی تعادل نداره  .

 آیا در فعالیت های گروهی شرکت میکنه ؟ فرض کنید یه جایی زلزله اومده ، هر کسی توی دانشگاه یه کاری انجام میده . یه عده دارن کمک های مردمی جمع میکنن. یه عده‌ی دیگه بیرون دانشگاه دارن کمک جمع میکنن . یه عده دارن پتو و ... میارن  و ... .  اون وقت یه نفر بی‌خیال این کارهاست . همین طور میره و میاد . چنین کسی به بلوغ اجتماعی نرسیده . 

روی آوردن  به اجتماع و قبول مسئولیت‌های اجتماعی (چه کوچک و چه بزرگ) مانند شرکت در اجتماعات سالم، قبول مسئولیت در محیطی غیر از خانه، دوست یابی، اظهارنظر کردن در مورد نظرات دیگران و اتّفاقات به روز جامعه، ازشاخص‌های رسیدن به این بلوغ است..

 

6. بلوغ فرهنگی

قدرت تشخیص درست از غلط و تصمیم گیری بدون تعصّب نسبت به آداب و رسوم غلط خانوادگی و فامیلی وجامعه.

باید بتوانیم فرهنگ اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم را بشناسیم، تجزیه وتحلیل کنیم و به آنچه با شرع وعرف عقلانی مطابقت دارد، عمل نماییم. این یعنی بلوغ فرهنگی اجتماعی.

مثال یک)یعنی ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻓﺮﻫﻨﮕﺶ ﺩاﺭﻩ. ﺑﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻓﻜﺮ میکنه ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻏﺮ ﺑﺰﻧﻪ.

نگاه مثبت:کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است سرشار از اشتیاق و شور و نشاط به زندگی است، خوب می‌بیند و خوب فکر می‌کند و خوب تحلیل می‌کند.

کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد نگاه مثبت در افکار و رفتار و گفتار و کردار او به وضوح دیده می‌شود.

کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد به راه حلها تمرکز می‌کند و مدام به دنبال درس گرفتن و عبرت گرفتن از دنیای پیرامون خودش است.

نگاه منفی:ولی کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد منفی نگاه می‌کند و منفی تحلیل می‌کند واشتیاقی برای زندگی و نشاطی در تلاشهایش دیده نمی‌شود. کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد مدام آه و ناله می‌کند، تمرکز او بر مشکلات و نداشته‌ها است و مدام از شرایط و دیگران شکوه و گلایه می‌کند. و از زمین و زمان متکبرانه ایراد می‌گیرد. درصد بسیاری از افراد در نظر او قابل تحقیر شدن هستند.

به یاد داشته باشید یکی ازمشکلات عمده‌ای که اکثر زوج های جوان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، نداشتن بلوغ فرهنگی است.

تصور اینکه هرچه تحصیلات بالاتر باشد بلوغ فرهنگی فرد بیشتر است، تصوّر غلطی است. تحصیلات در بلوغ فرهنگی فرد اثرگذار و لازم است امّا کافی نیست. بسیاری از آداب و رسوم غلط و آسیب های خانوادگی و اجتماعی والدین و خود فرد شاید راه رسیدن به بلوغ فرهنگی را دشوار کند؛ امّا مانع رسیدن فرد به بلوغ فرهنگی نمی‌شود وحتّی می‌تواند برای تشخیص بهتر و درست‌تر کمک کند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۵۷

موانع ازدواج

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۶ ق.ظ

موانع ازدواج خیلی زیاد هستند و فقط چند تا از مهمترین آنها را توضیح می‌دهیم اما در پایان فصل، نمودار درختی موانع ازدواج را مشاهده می‌کنید که تمام موانع ازدواج را به طورخلاصه بیان کرده‌ایم.

1)تحصیلات:

سوال: آیا تحصیل می تواند مانعی برای ازدواج باشد؟

جواب: بستگی دارد که چگونه به این موضوع نگاه کنیم. از یک نفر می پرسیم چرا ازدواج نمیکنی؟ می گوید می خواهم درس بخوانم. می پرسیم درس می خواهی بخوانی که چی بشود؟ می گوید هم شغل بهتری می توانم پیدا بکنم، هم شأن اجتماعی بالاتری دارم، هم درآمد بیشتری خواهم داشت و هم مورد بهتری برای ازدواج می توانم پیدا کنم. من اگر دیپلمه باشم یک مدل می توانم ازدواج بکنم. لیسانسِ باشم بهتر، فوق لیسانس باشم بهتر. دکتری که دیگر خیلی بهتر. تحصیل برای چنین آدمی یک مانع محکم است. این آدم اشتباه می‌کند قبلا هم گفته‌ایم که تحصیلات به آدم فهم و شعور نمی دهد.

ولی از یک نفر سوال می‌کنیم برای چی می‌خواهی درس بخوانی؟ می گوید من عاشق درسم، عاشق یادگیری‌ام، عاشق خدمتم، عاشق علم آموزی‌ام. می خواهم یاد بگیرم چشمم بیشتر بینا شود. می خواهم یاد بگیرم بهتر و بیشتر به مردم و مملکتم خدمت کنم. این تحصیل مانع نیست و خوب است. چنین کسی اگر در میانة تحصیل خواستگاری آمد یا موردی پیش آمد که جایی خواستی خواستگاری برود که نه تنها مانع تحصیل نیست بلکه کمکتش هم می کند ازدواج کند.

2)سربــــازی:

سوال:آیا سربازی مانع ازدواج است؟

جواب: می تواند باشد و هم می تواند نباشد. می‌آیند خواستگاری و می‌پرسید آیا آقا پسر سربازی رفته اند؟ می گویند نه. این یک مانع است برای ازدواج. اصلا اجازه ندهید خواستگاری کنند. ما دختر به شما نمی‌دهیم. اگر گفتند انشاء الله قرار است بروند سربازی. آمدیم و انشاءالله نرفتند سربازی! بعد چکار می‌کنید؟ «قرار است بروند» اصلا و ابدا جملة قابل اعتمادی نیست.

سوال: اگر پسر در حال گذراندن دورة سربازی است، آیا باز هم مانع است. یعنی بخاطر اینکه سرباز است جواب منفی بدهیم؟

جواب: اینجا هم دو حالت دارد: این دو سال شبانه روز قرار است عمرش در پادگان طی شود و تازه میخواهد بیاید ببیند کاری پیدا می کند یا نه. خب این مورد مانع است و توصیه نمی‌کنیم.

حالت دوم این است که پسر سرباز است ولی درآمد هم دارد. بعد از ظهر ها می رود بیرون مغازه یک جایی کار می کند. یا هر کار دیگری. این جا سربازی مانعی نیست.

سوال: اگر پسر کارت معافیت دارد آیا مانع ازدواج است؟

جواب: باز بستگی دارد. باید برویم تحقیق کنیم ببینیم کارت معافیتش را چطوری گرفته؟ اصلا اصلی است یا جعلی است. آیا حقه بازی کرده؟  آیا پول داده خریده؟ یا واقعا قانونا معاف شده. آن کسی که با کلک معافیتش را گرفته مانع ازدواج است.

سوال: اگر نمی خواهد برود سربازی چطور؟ آیا مانع است؟

جواب: بله مانع است. می‌گوید من برای چی بروم سربازی؟ عمرم رو توی پادگان وکلانتری و ... تلف کنم مو هیچ خاصیتی هم نداره من عمرم را دوست دارم.کسی که از خدمت سربازی فرار کرده مانع است. و محکم هم جلوی او مانع بگذارید و او را برای ازدواج نپذیرید. می دانید چرا؟ کسی که به قوانین مملکتش احترام نمی گذارد فردا به قوانین داخلی خانة خودش هم احترام نمی گذارد.    خوش بود گر محک تجربه آید به میان                  تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

ما آدمها زیاد اهل شعار دادن هستیم اما وقتی  در امتحان  قرار می گیریم چهره‌ی اصلی خود را نشان می‌دهیم. یکی از این امتحان ها خدمت سربازی است و او فرار می‌کند. این فرد فردا در زندگی مشترک از زیر بار خیلی چیزها فرار می‌کند. چون یکبار فرار کرده و خیلی هم به دلش نشسته و کیف کرده. (میگه همه رفتند خدمت و ما نرفتیم). ازدواج با این آدمها اصلا مطمئن نیست.

3)خواهر یا برادر بزرگتری که ازدواج نکرده اند:

سوال:وجود خواهر یا برادر بزرگتر جلوی فرد آیا می تواند مانع ازدواج باشد؟

جواب: می تواند باشد و هم می تواند نباشد. مثلا برای خواهر بزرگتر ما خواستگار زیاد آمده ولی خداوکیلی هیچ کدامشان بدرد نمی خوردند و خواستگار مناسبی نداشته. یا مثلا برادر بزرگتر دنبال ازدواج بوده اما تا حالا مورد مناسبی به تورش نخورده. هر دو در صدد و در تلاش اند که بالاخره یک جوری ازدواج کنند. در اینجا شما باید لطف کنید و بخاطر آنها صبر کن و عجله نکن. چون اگر کوچکتره ازدواج کند مانعی می شود برای ازدواج بزرگتره. چون وقتی می آیند خواستگار بزرگتره و یا پسر بزرگتر می رود برای خواستگاری، یکی از سوالاتی که در ذهن خانوادة طرف مقابل شکل می گیرد این است که چطوری بوده که این کوچکتره ازدواج کرده و بزرگتره مانده؟ نکند یک ایرادی دارد؟ آن وقت تو می شوی مانع ازدواج آنها. اگر خواهر و برادر بزرگتر سر ناسازگاری ندارند صبر کنید. ولی یک موقع است که خواهر بزرگتر زیادی لوس و پر توقع است. بهترین خواستگار دارد برایش می آید و بیخود و بی جهت رد می‌کند. یا فرقی نمیکند برادر بیخود انتظار دارد. یک موقع است که توقع ها بیخود است. در این حالت کاری به خواهر و برادر بزرگتر از خودت نداشته باش و برو ازدواج کن. چون هر چه قدر هم به اینها می گوییم چرا ازدواج نمی کنید می گویند نمی خواهم! نمی تونم! به درد نمی خورند! اینها تا آخر عمر غر می زنند. رهایشان کن.

سوال: خواهر و برادر من بهانه گیر نیستند اتفاقا خیلی هم منطقی و معقول عمل می کنند ولی سن ازدواج من دیگر دارد بالا می رود، خواهرم 35 سالشه هنوز ازدواج نکرده، پر توقع هم نبوده، مورد مناسب نسیبش نشده و حالا من 28 ساله هستم آیا باز هم باید صبر کنم؟

جواب: خیر. اگر سنتان دارد بالا می رود، حتی اگر خواهر و برادر بهانه گیر نیستند لطفا ازدواج بکن.

پدر و مادرها هم یک نکته‌ای را یادشان باشد که دختر و پسرهای کوچکتر شما در حال قلیان هستند بیشتر حواستان به آنها باشد.

4)پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند:

سوال: آیا پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند مانع ازدواج ما به حساب می آیند؟

جواب: خیر مانع نیستند. بلکه مردم خیال می کنند که مانع اند.

من توی خانواده از پدر پیرم نگهداری می کنم اگر بخواهم ازدواج بکنم من نمی توانم پدرم را رها بکنم یا عروس خانم قبول نمیکند که بیاید پیش پدر من زندگی کند. من هم باشم قبول نمیکنم. چون منطقی است. بگو من یک پدر پیر و یک مادر بیمار دارم و حاضر نیستم دست از سرشان بردارم. لطف و مهربانی آنها باعث شده که من به اینجا برسم. پدرم کمر خم کرد تا من کمر راست کنم. این چین و چروکهایی که توی صورت مادرم است برای این بوده که من یک صورت صاف و شفاف و لطیف داشته باشم.

ولی بعد از ازدواج زندگی در خانة پدر و مادر هر کدام از دو طرف یا در مجموعه‌ای که آنها زندگی می کنند (خانوادة داماد می گوید ما در یک مجموعة آپارتمان زندگی می‌کنیم و یکی از واحدهای آپارتمان هم خالی است ان شاءالله ازدواج کنیم شما می روید آنجا. حق ندارید این کار را بکنید. چون ممنوع است.اول ازدواج است زن می خواهد لباسهای برهنه بپوشه، زن و شوهر می خواهند با هم خلوت داشته باشند.

پیامبر اکرم (ص): بهترین زنان شما زنان عفیف و بسیار تحریک کننده هستند.

یعنی زن بیرون خانه باید عفیف و در خانه در مقابل شوهر خودش بی‌حیا باشد. از امام صادق (ع) روایت داریم که می فرمایند:بهترین زنان زنی است که چون از خانه بیرون رود لباسی بپوشد که برای او مانند زره باشد و چون با شوهرش خلوت کند لباس حیا از تن بکند.

حالا زن و شوهری که تازه ازدواج کرده اند و در اوج هیجانات جنسی نسبت به هم هستند و در جایی زندگی می‌کنند که پدر شوهر یا مادر شوهر هم همن جا زندگی می کند. زن کلی به خودش رسیده و آماده است که شوهرش بیاید توی خانه که یک دفعه مادر شوهر زنگ در خانه را می زند!!

از طرفی وقتی نزدیک هم باشیم مادر و پدر از سر دلسوزی می خواهند کمکهایی به ما بکنند که ما فکر می کنیم دخالت است. پس حالا باید چه کار کرد؟ از طرفی می گویید پدر و مادر پیر مانع ازدواج نیستند و از طرفی هم میگویید نباید پیش زن و شوهر باشند.جواب: من دارم ازدواج می کنم باید بگویم که پدر و مادرم برایم مهم هستند و هر روز باید به آنها سر بزنم ـ(چون پیر و ناتوان اند و در خانه کار دارند) و می گویم که من باید برای آنها پرستار بگیرم. تا دیروز من پیش پدر و مادرم بودم و من الان خودم را نسبت به آنها متعهد می دانم فردا گلایه نکنی

 چرا هر روز میروی خانة مادرت. ولی این سر زدن روزانه نباید طولانی باشد. روزی ده دقیقه برای اینکه جویای احوال آنها بشیم که اگر پولی چیزی نیاز داشتند یا کاری خریدی داشتند برایشان انجام بدهیم. یک عمر آنها برای من وقت گذاشتند روزی ده دقیقه هم من می خواهم برایشان وقت بگذارم. یک لحظه ما خودمان را جای پدر و مادرهای خودمان بگذاریم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۶