کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «h[» ثبت شده است

1.قسمت در ازدواج

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۴ ق.ظ

1. جایگاه قسمت در ازدواج

از مباحث مهمّی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن به میان می آورند،بحث قسمت است. می گویند: «سختگیری نکنید. اگر قسمت باشد، می شود؛ قسمت نباشد، نمی شود ». این سخن از مصادیق «کلمة حق یراد بها الباطل » است؛ کلمه‌ی حقّی است که از آن اراده‌ی باطلی می‌کنند. ازدواج در زندگی انسان با سرنوشت در ارتباط است و فردی هم که با شما ازدواج می‌کند، جزء سرنوشت شماست. امّا نباید فراموش کنید داستان سرنوشت انسانها سرنوشت سیّال است. در این سرنوشت گزینه‌های متعدّدی را نوشته اند.

در سرنوشت یک دختر یا پسر، اسم دختران یا پسران دیگری رقم خورده است که احتمالاً با یکی از آ نها ازدواج می‌کند. در پی اعمالی که فرد انجام می‌دهد، گزینه‌های سرنوشت محدودتر می‌شود تا سرانجام به یک مورد ختم شود.

2. قضا وقدر

بحث قسمت را باید تحت واژه‌ی غنی تر «قضا و قدر » مورد بررسی قرارداد که تقریباً معادل واژه‌ی «سرنوشت » در فارسی است.

مقصود از قضا و قدر یا سرنوشت، این است که انسان در مسیر زندگی خود در مدار مشخّص تعیین شده در حال حرکت است.

علمای اهل لغت و تفسیر «قضا » را به معنی سرنوشت قطعی می دانند و «قَدَر » را به معنی سرنوشتی که از روی محاسبه و مشروط اتّفاق می افتد. یعنی چنانچه کسی از یک ساختمان به طرف پایین پرتاب شود حداقل پایش خواهد شکست. این بخشی از قدر است. سختی زمین، نوع فرود آمدن او، نوع قدرت بدنی و توان آن فرد، شرایط مختلفی را در کنار هم قرار می‌دهد تا قَدَر شکل بگیرد. بطور مسلّم نظام هستی بر اساس قدری بنا نهاده شده است و قوانینی بر آن حاکم است.

همچنین در این عالم هستی، یک قضایی حاکم است که اگر کاری در قضای الهی حتمی شده باشد، دیگر بدون تردید آن رخ خواهد داد و شرایط و اگر و امّایی در آن نقش ندارد؛ مثلاً در قضای الهی چنان مقرّر کرده‌اند که در فلان تاریخ حضرت آدم (ع) به دنیا بیاید. این قضای الهی قطعاً رخ می دهد.

ملاصدرا در کتاب «الشواهد الربوبیه » می‌نویسد: قضا مال عالم مجرّدات است و قدر مال عالم مادّیات. بعضی از حکمای متألّه قائل به این نکته بوده‌اند که در مادیات چیزی به نام قضای حتمی نداریم. یعنی هر چه در جهان مادّی رخ می‌دهد، قضای حتمی نیست؛ مشروط به شرایطی است. امّا آنچه در عالم مجرّدات است، قضای حتمی است.

3. اختیار و سرنوشت

اختیار انسان هم جزء سرنوشت و قضا و قدر است یعنی اختیار از سرنوشت جدا نیست و یکی از بخشهای سرنوشت انسان، مختار بودن اوست. اختیار در یکایک انسان‌ها و جنّیان وجود دارد. خداوند اختیار را در انسانها قرار داده است تا بر اساس اختیارشان در راههای گوناگونی که درسرنوشت آنان قرار دارد، یکی از آن را هها را انتخاب کنند. ماحصل نگاه به بحث سرنوشت این است: خداوند در زندگی هر یک از ما راه‌هایی را به نام سرنوشت قرار داده است. برای تشریح بهتر این بحث، مثالی را بیان می‌کنیم.

مثال)در ماجرای جنگ صفین پیرمردی از امیر المؤمنین(ع) پرسید: یا علی اینکه ما به جنگ صفین آمده ایم، در سرنوشت ما نوشته شده بود یا نه؟ حضرت فرمودند: از هیچ تپه‌ای بالا نرفتید و از هیچ بلندی به پایین نیامدید مگر اینکه جزء سرنوشتتان بود. پیرمرد با شنیدن این سخن ناراحت شد و گفت: پس ما کاری نکرده‌ایم. ما داریم در مسیر سرنوشت حرکت میکنیم. حضرت فرمودند: شما با اختیار خود در این سرنوشت آمدید. اگر تو برای جنگ صفین آمدی، در سرنوشتت نوشته بودند امّا در سرنوشتت، ده‌ها متغیّر دیگر هم بود؛ میتوانستی در کوفه بمانی و این اتّفا‌قها برایت نیفتد. می توانستی به سپاه معاویه بروی و از آن مسیر حرکت کنی و علیه من بجنگی. دهها چیز در سرنوشت تو مشخّص شده بود و تو با اختیار خودت این راه را انتخاب کردی. این، داستان سرنوشت است.(الکافی، ج 1، ص 155). توضیح: برای هر انسانی صدها سرنوشت نوشته شده که شما با تصمیم خودتان یکی را انتخاب می‌کنید. دانستن خدا بر اینکه من کدام راه را انتخاب خواهم کرد هیچ به این معنی نیست که شما آن راه را با اجبار انتخاب می‌کنید. بلکه خدا می‌داند که شما با اختیار خود کدام راه را انتخاب خواهید کرد. اگر جبر در کار بود دیگر بهشت و جهنم معنی پیدا نمی‌کند.

ازدواج هم به همین گونه است. اگر راه «الف» را انتخاب کنی، آخر آن با فلان فرد ازدواج می‌کنی و اگر راه «ب» را انتخاب کنی با فلان فرد ازدواج خواهی کرد و اگر فلان راه را انتخاب کنی ته آن پوچ است یعنی با کسی ازدواج نمی‌کنی. و شما با مسیری که انتخاب می‌کنید یا فردی برای ازدواج پیدا می‌کنید و یا نه. قسمت به مفهومی که رایج است بین مردم که هر کسی از قبل مشخص شده با کی باید ازدواج کند در دین اسلام معنی ندارد. البته بله خدا می‌داند که شما با چه کسی ازدواج خواهید کرد ولی این سلب اختیار از انسان نمی‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۸ ، ۰۶:۰۴

قانون سوم : کار را به خدا بسپار

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۱۳ ق.ظ

ما برای ازدواج دو تا راه داریم:

یک) اینکه بگویید، من این (دختر یا پسر) را می خواهم.

دو) دیگر اینکه به خدا بگویید من دختر یا پسری با این ویژگیها می‌خواهم. چرا ما به خدایمان اعتماد نمی‌کنیم؟

1. دو رکعت نماز بخوانید

·        امام صادق (ع): فرمودند هر وقت تصمیم به ازدواج گرفتید دو رکعت نماز بخوانید و بعد خدا را به خاطر نعمت‌هایش شکر کنید و بعد این دعا را بخوانید «خدایا تصمیم به ازدواج گرفته ام، همسری برایم مقدر کن که از بقیه بهتر باشد، پاکدامن تر باشد، امین تر باشد به من، خودش، جان، ناموس و مالم، همسری که پر از روزی و با برکت باشد. و از او فرزندی  هم به من بده که جانشین صالحی باشد برای حیات و پس از مرگم.و روایت داریم که می توانید ویژگیهای آن فرد را هم برای خدا بگویید. [نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۹، ص۳۹.]

2. نامه ای به خدا بنویسید

داستانی واقعی و شیرین در مورد توکل: در زمان ناصرالدین شاه آقایی بود به نام نظرعلی طالقانی. طلبه بسیار فقیری که در مدرسه مروی تهران بود. او آنقدر فقیر بود که شبها دور حجره های طلبه های دیگر در بین آشغال ها دنبال چیزی برای خوردن میگشت. یک روز به ذهنش میرسد که نامه ای برای خدا بنویسد. او نامه خود را (در روز پنجشنبه) می‌نویسد و به سراغ مسجد شاه می رود و نامه اش را در سوراخی در دیوار پنهان می‌ند.  فردای آن روز یعنی جمعه ؛ زمانی که ناصرالدین شاه و درباریان برای شکار می‌روند , وقتی به جلوی مسجد شاه می‌رسند طوفان شدیدی شروع به وزدین می‌کند و نامه نظرعلی طالقانی از شکاف دیوار بیرون می‌آید و روی پای ناصرالدین شاه می‌افتد. ناصرالدین شاه هنگامی که نامه را می‌خواند خنده‌ای می‌کند و دستور می‌دهد که پیکی به مدرسه مروی رفته و نظرعلی را نزد او بیاورند. ناصرالدین شاه به وزرای خود می‌گوید : "حال که ما مفتخر شدیم نامه ای را که ایشان به خدا نوشته دریافت کنیم پس برماست که خواسته هایش را برآورده کنیم. من نامه را می‌خوانم و هرکدام از شما یکی را به عهده بگیرید"

نقش هستی نقشی از ایوان ماست                    آب و باد و خاک سرگردان ماست (پروین اعتصامی)

 

نامه ایشان در موزه گلستان نگهداری می‌شود تحت عنوان "نامه ای به خدا" .

شرح مختصری از نامه نظرعلی طالقانی:

دریافت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۱۳

لیست ویژگی‌ها(خوب و بد خودتان را بنویسید)

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۱۰ ق.ظ

گام اول)دوست دارید همسر شما دارای چه ویژگی‌هایی باشد؟

لیستی تهیه کنید و در آن بنویسید که دوست دارید همسر آیندة شما چه ویژگی‌هایی داشته باشد.

فرض کنید لیست یک خانم اینگونه باشد:

مهربان، دست و دلباز، نجیب، دارای تحصیلات بالا، خوش اخلاق، مومن، خوش سیما و خوش اندام، ثروتمند، خانه و ماشین داشته باشد، خانواده دوست، با اعتماد به نفس، خوش لباس، راستگو و مورد اعتماد و ....

·        اگر ما قیفی را تصور کنیم که دارای یک ورودی بزرگ و یک خروجی باریک است یادتان باشد که هر چه ویژگی‌ها را بیشتر کنید خروجی قیف را تنگ تر می‌کنید تا جایی که دیگر این قیف خروجی ندارد. پس هرچقدر لیست شما بلند بالاتر باشد احتمال ازدواج کردن شما بعید به نظر می‌رسد. پس لطفا لیست‌تان کوچک و جمع و جور باشد و فقط ویژگی‌های مهم را بنویسید.

سوال: اگر ما یک لیستی را تهیه کردیم آیا واقعا یک نفر با تمام این ویژگی‌ها سراغمان می‌آید؟

جواب: نه. ممکن است کسی بیاید که مثلا از ده تا ویژگی که شما لیست کردید 9 تا و یا 7 تا را داشته باشد، پس خیلی سخت نگیرید.

سوال: آیا اشکالی دارد که انسان خودش دنبال همسر بگردد؟

جواب: اشکال ندارد ولی باز هم کار را به خدا بسپارید که یک مورد خوب برایتان جور کند.

گام دوم) دوست دارید همسر شما دارای چه ویژگی‌هایی نباشد؟

لیستی تهیه کنید و در آن بنویسید که دوست دارید همسر آیندة شما چه ویژگی‌هایی نداشته باشد.

·        مثلا: (دروغگو، بد دل، بی غیرت، حسود، ولخرج، خسیس، بد دهن، بد اخلاق، تنبل، چشم چران، و....) معمولا در این لیست ایرادهای بی شماری را می نویسم!

گام سوم) لیستی تهیه کنید از ویژگیهای بدِ خودتان  که نمی‌خواهید همسرتان آنها را داشته باشد؟

·        مثال: من نمی خواهم همسر من مثل من پر حرف باشد.

من نمی خواهم همسر من مثل من دروغگو باشد و....

(معمولا در این قسمت لیست ما خیلی کمتر از لیست قبلی است!) ما که دلمان نمی‌آید چهار تا ایراد از ویژگی منفی خودمان به زبان بیاوریم چطوری صد تا ایراد روی طرف مقابلمان می گذاریم؟

اگر همسر خوب می خواهید، لیستی از ایرادها و رفتارهای منفی خودتان تهیه کنید و یکی یکی آنها را رفع کنید. بعد ببینید آدمهایی که سر راهتان قرار می‌گیرند عوض می‌شوند یا نه. چطور توقع دارید طرف مقابل شما پرازخوبی باشد ولی به خودتان که می رسید نه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۱۰

قانون اول یافتن همسر خوب : خودشناسی

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۴۴ ق.ظ

لازمه انتخاب همسر مناسب برای هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. به طور کلی، یکی از مهم‌ترین مهارت های زندگی، «خودآگاهی» و «خودشناسی» است. در خودآگاهی افراد به شناخت درباره ویژگی های منفی و مثبت شخصیتی خود می رسند و سعی می کنند، نقاط مثبت را تقویت و نقاط منفی را کاملا از بین ببرند.

در «خودشناسی»، افراد به شناخت ملاک های انتخاب همسر و انتظارات خود از همسر آینده شان، می رسند. برای رسیدن به خودشناسی راه های متفاوتی وجود دارد. یکی از این راه ها تفکر و ثبت خواسته و داده های خود است؛ بنابراین اگر دم بخت هستید، بهتر است یک کاغذ بردارید و در یک فضای راحت بنشینید و از خود سوالاتی بپرسید و درباره مواردی که در ادامه، نام می‌بریم بررسی کنید تا به شناسایی دقیق خود بپردازید.

o       انواع خودشناسی:

1.     روش مستقیم : تنظیم جدول شناخت از خودمان(شماره یک و دو)

2.     روش غیر مستقیم: تنظیم جدول صفات دوستانمان(جهت شناخت از خودمان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۴۴

موانع ازدواج

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۶ ق.ظ

موانع ازدواج خیلی زیاد هستند و فقط چند تا از مهمترین آنها را توضیح می‌دهیم اما در پایان فصل، نمودار درختی موانع ازدواج را مشاهده می‌کنید که تمام موانع ازدواج را به طورخلاصه بیان کرده‌ایم.

1)تحصیلات:

سوال: آیا تحصیل می تواند مانعی برای ازدواج باشد؟

جواب: بستگی دارد که چگونه به این موضوع نگاه کنیم. از یک نفر می پرسیم چرا ازدواج نمیکنی؟ می گوید می خواهم درس بخوانم. می پرسیم درس می خواهی بخوانی که چی بشود؟ می گوید هم شغل بهتری می توانم پیدا بکنم، هم شأن اجتماعی بالاتری دارم، هم درآمد بیشتری خواهم داشت و هم مورد بهتری برای ازدواج می توانم پیدا کنم. من اگر دیپلمه باشم یک مدل می توانم ازدواج بکنم. لیسانسِ باشم بهتر، فوق لیسانس باشم بهتر. دکتری که دیگر خیلی بهتر. تحصیل برای چنین آدمی یک مانع محکم است. این آدم اشتباه می‌کند قبلا هم گفته‌ایم که تحصیلات به آدم فهم و شعور نمی دهد.

ولی از یک نفر سوال می‌کنیم برای چی می‌خواهی درس بخوانی؟ می گوید من عاشق درسم، عاشق یادگیری‌ام، عاشق خدمتم، عاشق علم آموزی‌ام. می خواهم یاد بگیرم چشمم بیشتر بینا شود. می خواهم یاد بگیرم بهتر و بیشتر به مردم و مملکتم خدمت کنم. این تحصیل مانع نیست و خوب است. چنین کسی اگر در میانة تحصیل خواستگاری آمد یا موردی پیش آمد که جایی خواستی خواستگاری برود که نه تنها مانع تحصیل نیست بلکه کمکتش هم می کند ازدواج کند.

2)سربــــازی:

سوال:آیا سربازی مانع ازدواج است؟

جواب: می تواند باشد و هم می تواند نباشد. می‌آیند خواستگاری و می‌پرسید آیا آقا پسر سربازی رفته اند؟ می گویند نه. این یک مانع است برای ازدواج. اصلا اجازه ندهید خواستگاری کنند. ما دختر به شما نمی‌دهیم. اگر گفتند انشاء الله قرار است بروند سربازی. آمدیم و انشاءالله نرفتند سربازی! بعد چکار می‌کنید؟ «قرار است بروند» اصلا و ابدا جملة قابل اعتمادی نیست.

سوال: اگر پسر در حال گذراندن دورة سربازی است، آیا باز هم مانع است. یعنی بخاطر اینکه سرباز است جواب منفی بدهیم؟

جواب: اینجا هم دو حالت دارد: این دو سال شبانه روز قرار است عمرش در پادگان طی شود و تازه میخواهد بیاید ببیند کاری پیدا می کند یا نه. خب این مورد مانع است و توصیه نمی‌کنیم.

حالت دوم این است که پسر سرباز است ولی درآمد هم دارد. بعد از ظهر ها می رود بیرون مغازه یک جایی کار می کند. یا هر کار دیگری. این جا سربازی مانعی نیست.

سوال: اگر پسر کارت معافیت دارد آیا مانع ازدواج است؟

جواب: باز بستگی دارد. باید برویم تحقیق کنیم ببینیم کارت معافیتش را چطوری گرفته؟ اصلا اصلی است یا جعلی است. آیا حقه بازی کرده؟  آیا پول داده خریده؟ یا واقعا قانونا معاف شده. آن کسی که با کلک معافیتش را گرفته مانع ازدواج است.

سوال: اگر نمی خواهد برود سربازی چطور؟ آیا مانع است؟

جواب: بله مانع است. می‌گوید من برای چی بروم سربازی؟ عمرم رو توی پادگان وکلانتری و ... تلف کنم مو هیچ خاصیتی هم نداره من عمرم را دوست دارم.کسی که از خدمت سربازی فرار کرده مانع است. و محکم هم جلوی او مانع بگذارید و او را برای ازدواج نپذیرید. می دانید چرا؟ کسی که به قوانین مملکتش احترام نمی گذارد فردا به قوانین داخلی خانة خودش هم احترام نمی گذارد.    خوش بود گر محک تجربه آید به میان                  تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

ما آدمها زیاد اهل شعار دادن هستیم اما وقتی  در امتحان  قرار می گیریم چهره‌ی اصلی خود را نشان می‌دهیم. یکی از این امتحان ها خدمت سربازی است و او فرار می‌کند. این فرد فردا در زندگی مشترک از زیر بار خیلی چیزها فرار می‌کند. چون یکبار فرار کرده و خیلی هم به دلش نشسته و کیف کرده. (میگه همه رفتند خدمت و ما نرفتیم). ازدواج با این آدمها اصلا مطمئن نیست.

3)خواهر یا برادر بزرگتری که ازدواج نکرده اند:

سوال:وجود خواهر یا برادر بزرگتر جلوی فرد آیا می تواند مانع ازدواج باشد؟

جواب: می تواند باشد و هم می تواند نباشد. مثلا برای خواهر بزرگتر ما خواستگار زیاد آمده ولی خداوکیلی هیچ کدامشان بدرد نمی خوردند و خواستگار مناسبی نداشته. یا مثلا برادر بزرگتر دنبال ازدواج بوده اما تا حالا مورد مناسبی به تورش نخورده. هر دو در صدد و در تلاش اند که بالاخره یک جوری ازدواج کنند. در اینجا شما باید لطف کنید و بخاطر آنها صبر کن و عجله نکن. چون اگر کوچکتره ازدواج کند مانعی می شود برای ازدواج بزرگتره. چون وقتی می آیند خواستگار بزرگتره و یا پسر بزرگتر می رود برای خواستگاری، یکی از سوالاتی که در ذهن خانوادة طرف مقابل شکل می گیرد این است که چطوری بوده که این کوچکتره ازدواج کرده و بزرگتره مانده؟ نکند یک ایرادی دارد؟ آن وقت تو می شوی مانع ازدواج آنها. اگر خواهر و برادر بزرگتر سر ناسازگاری ندارند صبر کنید. ولی یک موقع است که خواهر بزرگتر زیادی لوس و پر توقع است. بهترین خواستگار دارد برایش می آید و بیخود و بی جهت رد می‌کند. یا فرقی نمیکند برادر بیخود انتظار دارد. یک موقع است که توقع ها بیخود است. در این حالت کاری به خواهر و برادر بزرگتر از خودت نداشته باش و برو ازدواج کن. چون هر چه قدر هم به اینها می گوییم چرا ازدواج نمی کنید می گویند نمی خواهم! نمی تونم! به درد نمی خورند! اینها تا آخر عمر غر می زنند. رهایشان کن.

سوال: خواهر و برادر من بهانه گیر نیستند اتفاقا خیلی هم منطقی و معقول عمل می کنند ولی سن ازدواج من دیگر دارد بالا می رود، خواهرم 35 سالشه هنوز ازدواج نکرده، پر توقع هم نبوده، مورد مناسب نسیبش نشده و حالا من 28 ساله هستم آیا باز هم باید صبر کنم؟

جواب: خیر. اگر سنتان دارد بالا می رود، حتی اگر خواهر و برادر بهانه گیر نیستند لطفا ازدواج بکن.

پدر و مادرها هم یک نکته‌ای را یادشان باشد که دختر و پسرهای کوچکتر شما در حال قلیان هستند بیشتر حواستان به آنها باشد.

4)پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند:

سوال: آیا پدر و مادر پیر و تنهایی که تحت تکفل ما هستند مانع ازدواج ما به حساب می آیند؟

جواب: خیر مانع نیستند. بلکه مردم خیال می کنند که مانع اند.

من توی خانواده از پدر پیرم نگهداری می کنم اگر بخواهم ازدواج بکنم من نمی توانم پدرم را رها بکنم یا عروس خانم قبول نمیکند که بیاید پیش پدر من زندگی کند. من هم باشم قبول نمیکنم. چون منطقی است. بگو من یک پدر پیر و یک مادر بیمار دارم و حاضر نیستم دست از سرشان بردارم. لطف و مهربانی آنها باعث شده که من به اینجا برسم. پدرم کمر خم کرد تا من کمر راست کنم. این چین و چروکهایی که توی صورت مادرم است برای این بوده که من یک صورت صاف و شفاف و لطیف داشته باشم.

ولی بعد از ازدواج زندگی در خانة پدر و مادر هر کدام از دو طرف یا در مجموعه‌ای که آنها زندگی می کنند (خانوادة داماد می گوید ما در یک مجموعة آپارتمان زندگی می‌کنیم و یکی از واحدهای آپارتمان هم خالی است ان شاءالله ازدواج کنیم شما می روید آنجا. حق ندارید این کار را بکنید. چون ممنوع است.اول ازدواج است زن می خواهد لباسهای برهنه بپوشه، زن و شوهر می خواهند با هم خلوت داشته باشند.

پیامبر اکرم (ص): بهترین زنان شما زنان عفیف و بسیار تحریک کننده هستند.

یعنی زن بیرون خانه باید عفیف و در خانه در مقابل شوهر خودش بی‌حیا باشد. از امام صادق (ع) روایت داریم که می فرمایند:بهترین زنان زنی است که چون از خانه بیرون رود لباسی بپوشد که برای او مانند زره باشد و چون با شوهرش خلوت کند لباس حیا از تن بکند.

حالا زن و شوهری که تازه ازدواج کرده اند و در اوج هیجانات جنسی نسبت به هم هستند و در جایی زندگی می‌کنند که پدر شوهر یا مادر شوهر هم همن جا زندگی می کند. زن کلی به خودش رسیده و آماده است که شوهرش بیاید توی خانه که یک دفعه مادر شوهر زنگ در خانه را می زند!!

از طرفی وقتی نزدیک هم باشیم مادر و پدر از سر دلسوزی می خواهند کمکهایی به ما بکنند که ما فکر می کنیم دخالت است. پس حالا باید چه کار کرد؟ از طرفی می گویید پدر و مادر پیر مانع ازدواج نیستند و از طرفی هم میگویید نباید پیش زن و شوهر باشند.جواب: من دارم ازدواج می کنم باید بگویم که پدر و مادرم برایم مهم هستند و هر روز باید به آنها سر بزنم ـ(چون پیر و ناتوان اند و در خانه کار دارند) و می گویم که من باید برای آنها پرستار بگیرم. تا دیروز من پیش پدر و مادرم بودم و من الان خودم را نسبت به آنها متعهد می دانم فردا گلایه نکنی

 چرا هر روز میروی خانة مادرت. ولی این سر زدن روزانه نباید طولانی باشد. روزی ده دقیقه برای اینکه جویای احوال آنها بشیم که اگر پولی چیزی نیاز داشتند یا کاری خریدی داشتند برایشان انجام بدهیم. یک عمر آنها برای من وقت گذاشتند روزی ده دقیقه هم من می خواهم برایشان وقت بگذارم. یک لحظه ما خودمان را جای پدر و مادرهای خودمان بگذاریم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۶

چراباید ازدواج کنیم؟-دلایـل فــرعی(14مورد)

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۱۱ ق.ظ

دلایـل فــرعی(14مورد)

این معیارها گرچه مهم‌اند ولی به اهمیت معیارهای اول (اصلی) نمی‌رسند.

۱- مصاحبت و همراهی : دختر و پسر به یک سنی که می رسند دوست دارند یک کسی را داشته باشند که از حال و روزشان برایش حرف بزنند، مسائل زندگی شان را به او بگویند و... و در مقابل طرف دیگر به حرف هایشان گوش بدهد و در مسائل مختلف کمکشان کند و در یک کلام همراهشان باشد. این یک نیاز طبیعی و معقول است. اگر یکی از دلایلی که می خواهید ازدواج کنید داشتن یک همراه و همنشین خوب است، پس بجنبید که دیر نشود.

۲- عشق و محبت: همه انسان ها به مهر و محبت نیاز دارند اما گاهی کار به جایی می رسد که نیاز دارید یک نفر باشد که دوستش داشته باشید و او هم شما را دوست داشته باشد. کسی که عشق و محبتش جدا از عشق و محبت پدر و مادر و خانواده باشد. البته فراموش نکنید که عشق و محبت می تواند لازمه یک ازدواج باشد ولی برای آن کافی نیست. (درباره این که چرا عشق برای ازدواج کافی نیست مراجعه شود به فصل دوم / معیارششم/ به دل نشستن )

۳- شریک حمایت کننده: دخترها و پسرها معمولا می خواهند کسی را داشته باشند که در کنارش احساس آرامش و امنیت کنند و به خاطر همین ازدواج می کنند. یعنی دنبال یک شریک خوب می گردند که در زندگی حامی آنها باشد. این نه تنها ضعف نیست، که یک نقطه قوت هم هست، در واقع شریک شدن در موفقیت های یکدیگر و حمایت اصیل و صمیمانه می تواند به بقای ازدواج کمک کند ولی اگر هدف یکی از دو نفر از ازدواج فقط رشد خود و رسیدن به علایق شخصی باشد، این ازدواج با شکست مواجه خواهد شد.

4- ازدواج خوشبختمان می کند:در یک مطالعه ای مشخص شده که افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند.مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید:ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد.او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد، وی می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند. طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، ۲ عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند، عبارتند از:

·         ایمان به خدا

·         ازدواج

وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می‌ورزیم دایمی و همیشگی می‌کنیم. همین می‌تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج، رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.

یک علت این آرامش، عشق است.

نیروی عشق، آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم.

5-ازدواج سالم کنید، تا سالم بمانید:همچنین، یک بررسی دیگر نشان داده، رابطه خوب با همسر، سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود.

§         نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است.

نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه است: افراد متاهل، درصد کمتری از افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند.بیشترین تعداد این بیماران، مربوط به کسانی بوده که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند.

§         ازدواج سالم، می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.

6- ازدواج وضعمان را خوب می کند:

متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که مردان متاهل حتی تا سه برابر بیشتر از همتایان مجردشان درآمد دارند.یکی از مطالعات جالب توجه، که در سال 2004 در نشریه دیدگاه های روان شناسی به چاپ رسید، حاکی از این بود که احتمال صاحب خانه بودن متاهل ها 7 برابر بیشتر از مجردهاست، و متاهل ها 80 درصد بیشتر از مجردها دارای ثروت و سرمایه و پس انداز هستند.

ازدواج کردن یعنی شریک شدن زندگی با شخصی دیگر، و این شراکت نه فقط از نظر روانی و عاطفی بلکه از نظر اقتصادی هم اتفاق می افتد؛ وقتی زندگیمان را با کسی شریک می شویم، یعنی هزینه هایمان، تلاش‌هایمان و سرمایه هایمان را هم با هم شریک می شویم.

 7-عشق واقعی را در ازدواج تجربه می‌کنیم:

در یک مطالعه که توسط کونتز در ایالات متحده منتشر شد، بیان شد، که مهم ترین چیزی که مردم از ازدواج انتظار دارند عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است.

در مطالعه ای دیگر، وقتی از افراد مجرد خواستند که بگویند با ازدواج نکردن چه چیزی را از دست خواهند داد، 45 درصد مردان و سه چهارم زنان اعلام کردند عشق و دوستی.

باید بپذیریم که زندگی بدون عشق برای اکثر ما معنایی ندارد.

8-ازدواج به زندگی ما معنای بیشتری می دهد:

مارک تواین می گوید : ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می‌بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار دوبرابر می کند.

به دو سرشت جستجوگر دلیلی برای زندگی کردن می دهد؛ چیزی که به خاطر آن زندگی کنند.

9-ازدواج باعث می شود هدفمندتر زندگی کنیم:

اگر پیش از ازدواج هنوز بچه ی مامان و بابا بودیم، حالا دیگر همسر کسی هستیم و به زودی هم ممکن است پدر یا مادر کسی شویم، و این یعنی زندگی ما بیشتر از آن ارزش دارد که بخواهیم سرسری آن را بگذرانیم. بعد از ازدواج دیگر مال خودمان نیستیم.بلکه مال همسر و فرزندانمان هم هستیم. به خاطر همین باید بیشتر به فکر زندگیمان باشیم. مسئولیتی که ازدواج برای فرد همراه دارد باعث می شود، زودتر خودش را جمع و جور کند، و آینده نگری بیشتری داشته باشد.

10-پیمودن مسیر زندگی با ازدواج لذت بخش تر می شود:

- بخواهید سینما یا پارک بروید با دوست مورد علاقه تان بیشتر به شما خوش می گذرد یا تنهایی؟

- اگر بخواهید مسافتی طولانی را برای انجام کاری بپیمایید چطور؟

- یا وقتی می خواهید به مسافرت تفریحی بروید؟

اگر انسان سالمی باشید قطعا در هر سه مورد همراهی دوست تان را به تنهایی ترجیح می دهید.

در مورد زندگی هم همین طور است. وقتی با کسی که به او علاقه دارید باشید، سفر زندگی برایتان لذت بخش تر می شود. در سختی ها به هم کمک می کنید و در خوشی ها هم شادیتان را با هم شریک می شوید.

11-ازدواج برایمان اعتبار می آفریند:

قبول کنیم یا نه، متاهل ها در جامعه اعتبار بیشتری دارند. در محل کار، آنها را بیشتر تحویل می گیرند و در میان دوستان و آشنایان نیز، افراد متاهل، بیشتر از مجردها مورد اطمینان و احترام اطرافیان هستند.علاوه بر این، متاهل ها از مزایای بیشتری هم برخوردارند.

12-با ازدواج جامعه بهتری خواهیم داشت:

شاید این حرف که، خانواده رکن اصلی جامعه است، برایتان خیلی تکراری و کلیشه ای باشد.ولی به هر حال، از دیدگاه اجتماعی هدف اصلی ازدواج این است که کانونی مطمئن برای پرورش فرزندان و اجتماعی کردن آنها شکل بگیرد؛ کاری که خود اجتماع نمی تواند از پس آن بربیاید .

آدام اسمیت می گوید: نخستین نشانه تمدن بشر، ازدواج و تشکیل خانواده است.

در جوامع غربی هم بعد از این که همه ی آزادی ها و را تجربه کردند، باز به همان نقطه اول برگشتند که برای داشتن جامعه سالم ازدواج و تشکیل خانواده نقش حیاتی دارد.این نتیجه گیری، از آنجا حاصل شد که معلوم شد هیچ رکنی در جامعه ی متمدن، نه آموزش و پرورش، نه دانشگاه و هیچ کدام، نتوانست مثل خانواده در درونی کردن ارزش ها و ارائه آموزش ها و همچنین برآورده کردن نیازهای روانی و عاطفی کودکان موثر باشد.

13-ازدواج باعث می شود خودمان را بهتر بشناسیم:

شنیده اید که می گویند: مومن آینه مومن است؟

این را درمورد همسر هم می توانیم بگوییم: همسر، آینه همسر است.

افراد متاهل، در سایه یک رابطه نزدیک و صمیمانه و همچنین در شرایط جدید و مسوولیت های تازه، می‌توانند خودشان رابهتر بشناسند و به نقاط قوت و ضعف خودشان پی ببرند.

البته، فقط نقاط ضعف نیست که طی ازدواج برای ما آشکار می شود. بلکه بسیار از توانمندی ها و قدرت هایی که، در وجود ما نهفته بوده و تا به حال شرایطی برای بروز پیدا نکرده بود نیز، برایمان روشن می شود.

شاید تا پیش از ازدواج، با غرور فکر می‌کردید که از پس خیلی چیزها برمی آیید یا خیلی از کارها را به خوبی بلدید، اما بعد از ازدواج، وقتی در موقعیتش قرار گرفتید، پی بردید که به این سادگی ها هم نیست.

یا برعکس، شاید اصلا فکر نمی کردید که بتوانید، از پس بسیاری از کارها بربیایید در حالی که ازدواج شما را در موقعیت انجام قرار داد.

14- نقش هایی که بدون ازدواج هرگز تجربه نخواهیم کرد:

تجربه پدر یا مادرشدن یکی از تجربه های عمیق زندگی است، که ازدواج، آن را به ما هدیه می‌کند و از طریق آن وارد دنیایی جدید و پر از تازگی می شویم. به این صورت، به تدریج شخصیت ما وسیع تر و کامل تر می‌شود.

 ازدواج براى تعدادى از زنان و مردان، حکم سر و سامان گرفتن را دارد. براى این افراد، ازدواج سمبلى از آغاز بلوغ فکرى و تکامل است. به نحوى که زندگى آنان تنها در سایه ازدواج معنا پیدا مى کند. براى تعدادى دیگر، از زنان و مردان ازدواج تنها یک مقوله است که باید سرگیرد. به این معنا که چون دیگران ازدواج مى کنند، پس آنان نیز باید به این امر مبادرت ورزند. به عبارت دیگر، ازدواج رسمى است که گریزی از آن نیست.در هر حال، ازدواج براى تمامى زنان و مردان یک تصمیم گیرى بزرگ و اساسى است، که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد؛ بلکه باعث گسترش اعضاى خانواده، بقاى نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد.

بنابراین، انعکاس کلى هر ازدواجى به صورت مستقیم و غیرمستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت.

با این وصف، تعجبى ندارد وقتى دختران و پسران تصمیم مى گیرند ازدواج کنند، بشدت هیجان زده و نگران مى شوند.این هیجان و نگرانى از این بابت است که آیا تصمیم گیرى آنها صحیح و اصولى بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگى پیدا کرده اند؟

جمع بندی:

دلایل مختلفی برای ازدواج وجود دارد و نظر افراد می تواند در این خصوص متفاوت باشد. ما ازدواج می کنیم تا به خوشبختی دست پیدا کنیم. چرا که بر اساس آمارهای موجود افراد متاهل خوشبخت تر از افراد مجرد هستند. ازدواج می کنیم تا سالم تر بمانیم، چون ازدواج و برقراری رابطه خوب، سیستم دفاعی بدن را تقویت می کند. ازدواج همان طور که خداوند در قرآن وعده داده است، روزی را گسترش می دهد، با ازدواج افراد وضعیت مالی بهتری پیدا می کنند. یکی دیگر از دلایل پر اهمیت مردم برای ازدواج کردن، احساس نیاز به عشق ورزیدن و دوست داشته شدن است. همچنین ازدواج به زندگی معنا می بخشد، طی مسیر زندگی با یک همسفر لذت بخش تر خواهد بود. ازدواج جامعه را از آسیب های اجتماعی تا حد زیادی مصون نگه می‌دارد و به ثبات آن کمک می کند؛ چرا که خانواده رکن اساسی هر جامعه ای است.

ازدواج افراد را به خودشناسی می رساند، افراد نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی می کنند و بهتر می توانند با آن ها کنار بیایند. با ازدواج مسولیت های زندگی افزایش پیدا می کند، انسان تلاش بیشتری می کند لذا به رشد شخصیتی دست پیدا می کند. تجربه هایی در زندگی وجود دارد، که تنها در سایه ی ازدواج امکان محقق شدن دارد، پذیرش نقش پدری و مادری تنها در ازدواج رخ می دهد. البته باید توجه داشت که تمام این اتفاق های مثبت زمانی رخ می دهند که ما یک ازدواج درست را تجربه کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۲:۱۱

چرا باید ازدواج کنیم؟-دلایـل اصلــی(6مورد)

شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۰۸ ق.ظ

دلایـل اصلــی(6مورد)

1)رشد معنوی:

رشد معنوی هدف خلقت انسان

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» [ذاریات،56]

 یعنی من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!

توضیح مطلب این است که خداوند از خلقت جن و انس هدفی داشته و این هدف در بیرون از ذات خداوند قرار دارد و به مخلوقات  بر می‌گردد و آن عبارت از کمال مخلوقات است. [ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 386. تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ1، 1374ش.].

کمال و رشد معنوی مخلوقات با عبادت خداوند امکان پذیر است . مراد از عبادت تنها نماز خواندن و رکوع و سجود نیست بلکه عبودیت آن گونه که در متون لغت آمده، اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل تنها کسى مى‏ تواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسى جز خدا نیست. بنابراین عبودیت ، نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خدا است. عبودیت، نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است.عبودیت، اطاعت بى قید و شرط و فرمانبردارى در تمام زمینه ‏هاست و بالآخره عبودیت، کامل آن است که انسان جز به معبود واقعى یعنى کمال مطلق نیاندیشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غیر او است فراموش کند، حتى خویشتن را ! و این است هدف نهایى آفرینش بشر که خدا براى وصول به آن میدان آزمایشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهائیش نیز غرق شدن در اقیانوس« رحمت» او است. [رک: تفسیر نمونه، ج22 ص388.].

لازمه اینکه هدف خلقت رشد معنوی و عبودیت خداوند است، این نیست که انسان به پیشرفت زندگی مادی خود نیاندیشد و برای آن کار نکند و  گمان شود که خداوند مردم را دعوت به بیگانگى از دنیا مى‌کند بلکه اسلام با حرص و دنیاپرستى و فدا کردن همه ارزش ها در برابر مال و ثروت و مقام و شهوت مبارزه مى‌کند، نه از به کارگیرى مواهب دنیا در مسیر عزّت و آزادگى و ارزش هاى معنوى. توضیح اینکه: مواهب مادّى در حدّ ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد دیگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن زمینه ‏هاى رشد معنوى‏ و تعالى انسانى استفاده شود مطلوبند و اگر از آنها در راه خودکامگى و هوسرانى استفاده شود و یا این مواهب به صورت هدف نهایى در آید و انسان را از اهداف اصلى آفرینشش بیگانه سازد قطعاً نامطلوب است. بنابراین نباید عبودیت خداوند و نکوهش از حرص و دنیاپرستى، بهانه‏اى براى رها کردن فعالیّت ‏هاى مثبت اقتصادى و رشد و شکوفایى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بیکار خود را زیر پوشش کناره‏ گیرى از حرص و دنیاپرستى قرار دهند و آن را توجیهى براى کاستى ‏هاى خود بدانند.[ ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج‏2، ص: 104. قم ، مدرسه الامام علی بن ابی طالب( ع)، چ1، 1377ش.].

خوشبخت کن تا خوشبخت شوی.

بعضی‌ها به خاطر خوشبختی ازدواج می‌کنند و دقیقا به همین علت خوشبخت نمی‌شوند. چون می خواهند خودشان فقط خوشبخت شوند. ما نیازهایی داریم که در ازدواج قصد برآورده کردن آنها را داریم، مثل نیاز روحی و روانی، نیاز جنسی، نیاز دیده شدن، نیاز به همراهی و همدلی و ... . کسی که به قصد خوشبخت شدن ازدواج می‌کند چون فقط نیازهای خودش را می بیند زندگی خوبی نخواهد داشت. ما ازدواج می‌کنیم که هم خوشبخت شویم و هم خوشبخت کنیم. ما باید با شریک زندگی‌مان با هم رشد کنیم.ما در ازدواج به دنبال یک همراه می‌گردیم تا از قله‌های معنویت بالا برویم.اگر در رشد معنوی، مجرد بودن بهتر بود حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) و سایر ائمه ازدواج نمی‌کردند. پیامبراکرم (ص) می‌فرمایند: فضیلت خواب متاهل از فضیلت جوان مجردی که روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند بیشتر است. و باز از ایشان است: هیچ بنایی در اسلام محکم تر از بنای ازدواج نیست.

2)شریک جنسی:

ازدواج منبع با ثباتی برای ارضای جنسی هر دو نفر است و راهی است مشروع و مجاز برای بروز هیجانات و رفتارهای جنسی. اما اگر ارتباط جنسی دلیل اصلی ازدواج باشد،معمولاً با ازدواج موفقی روبرو نخواهیم شد.

یکى از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه تقوا و دورى از گناهان است. با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت انگیز از میان مى‌رود. این که در قرآن از کسى که ازدواج کرده، به «محصن و محصنه» تعبیر شده: «فاذا احصن»، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در حصن سنگر مستحکمى قرار مى‌گیرند و خود را حفظ مى‌کنند تا وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از بین مى برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را به استفاده بهینه از عمر وامى دارد و براى گناه و معاشرتهاى گمراه کننده جایى باقى نمى‌ماند.

خلاصه اینکه ازدواج ما را از بسیاری خطرها ، خطاها و تعرض‌ها مصون می‌کند. ازدواج ما را در مقابل غریزة جنسی و کنترل آن بیمه می‌کند.

3) انس وآرامش:

نفس آدمی از هر چه برخلاف طبیعت او باشد، گریزان است. اگر نفس همواره وادار شود که برخلاف طبیعت خود عمل کند، سرانجام سرکشی وامتناع می‌کند. اما اگر گاه‌گاهی از لذتها و خوشی‌های زندگی برخوردار شود، نیرو و نشاط پیدا می‌کند.لذت‌ها وخوشی‌ها در محدوده‌ی عالم طبیعت، پخش وگسترده است. برخی از لذت‌ها برای سعادت انسان مضر است. مواد مخدر، اگرچه لذت بخش است، به سلامت انسان لطمه می‌زند. آمیزش‌های نامشروع عفت، عصمت و اخلاق را جریحه‌دار می‌کند.

کسی که طالب سلامت، سعادت، نیک‌‍‌‌نامی و کمال اخلاق انسانی است، باید از لذتهای حرام بپرهیزد و برای اینکه نفسش ملول، رنجور، افسرده و پژمرده نشود، باید از لذتهای حلال ومشروع استقبال کند.

همسران،در زندگی خانوداگی وسیله‌ی انس وآرامش یکدیگرند و آمیزش آنها با یکدیگر مصداق بارز وکامل لذات حلال و مشروع است.

قرآن مجید درباره‌ی خلقت نخستین بشر می‌گوید: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا... [اعراف.189]خداکسی است که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را ازجنس خودش آفرید، تا بدو آرام گیرد.

بدین ترتیب یکی از حکمت‌های ازدواج وتشکیل خانواده این است که زن و مرد با یکدیگر انس گیرند تا از وجود یکدیگر حظ و بهره داشته باشند و از یکدیگر لذت ببرند.

·         سورة روم آیة 21: از جنس خودتان برای شما همسر آفریدیم تا در کنار او آرام بشوید.

·         ضرب المثل چک: خانة بدون زن مثل چمن بدون شبنم است.

·         بالزاک: خانة بدون زن مثل گورستان می ماند.

·         شهید مطهری: ازدواج آغاز محدودیت نیست، پایان محرومیت است.

4) فرزند یا ثمره‌ی اصلی ازدواج:

نباید تردید کرد که مهمترین فایده‌ی ازدواج، بقای نسل انسان است.

قدرت بیکران خداوندی، قاصر نبود از اینکه آدمی را به گونه‌ای خلق کند که نیازی به شهوت وکشت بذر نهال  وجودش در سرزمین رحم نباشد. لکن حکمت خداوند براین است که معلول‌ها به دنبال علت‌ها باشد و هیچ پدیده‌ای بدون علت نباشد. بدیهی است که خداوند در خلقت موجودات، نیازمند واسطه‌ها و اسباب و علل نیست؛ بلکه آنها همه در وجود خود به او محتاجند. نظام آفرینش، نظام علت و معلول است. در این نظام هر پدیده‌ای جایی جز میان علت آن پدیده ومعلول ندارد؛ همان‌گونه که در نظام عددی ،هر عددی واسطه میان عدد کوچکتر و عدد بزرگتر ازخود است و فی‌المثل، عدد پنج، جایی جز میان چهار وشش ندارد.

در آفرینش انسان، نظام حاکم که تابع اراده‌ی خداست، این است که شهوت جنسی مرد را به سوی زن بکشاند و زن را به تمکین وادارد ، تابذر نطفه در رحم کاشته شود و بارور گردد. سنت جاری پروردگار در خلقت انسان، از یک طرف با پیوند زناشویی، زن و مرد را دلبسته و وابسته‌ی یکدیگر می‌سازد و از سرگردانی و تک‌زیستن می‌رهاند، و از طرف دیگر مادر را شب و روز به مراقبت فرزند می‌گمارد و پدر را به دنبال کسب معاش و تهیه‌ی لوازم زندگی به تکاپو وا می‌دارد و به روزگار پیری، فرزند جوان را به خدمت والدین می‌گمارد و هر روزی که از روزهای زندگی خانوادگی سپری می‌شود، دنیایی از خاطره‌ی عشق و محبت به جای می‌گذارد.

5)افزایش رزق و روزی:

سوال: چگونه ازدواج می‌تواند موجب رزق و روزی انسان شود؟

مقدمه:

یک عذر تقریبا عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده، مسئله فقر و نداشتن امکانات مالی است و از بزرگ‌ترین موانع روانی در برابر زناشویی بیم از تأمین نشدن مخارج عائله‌مندی می‌باشد؛ در حالی که اسلام اهمیت بسیار زیادی برای ازدواج و تشکیل خانواده قائل شده است؛ همچون روایاتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که می‌فرماید: «ازدواج سنت من است. هر کس از سنت من رویگردان شود، از من نیست.» (بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 100، ص 222.) و یا اینکه: «هر که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است. باید در نیمه باقیمانده از خدا پروا کند.» (مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408 ق، ج 14، ص 154) قرآن و سنت اهل بیت علیهم السلام به پاسخ این معضل عمومی پرداخته اند و خداوند در قرآن می‌فرماید: از فقر و تنگدستی دختران و پسران در سن ازدواج نگران نباشید و در ازدواجشان بکوشید؛ چرا که اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می‌سازد: «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»و خداوند قادر به چنین کاری هست؛ زیرا خداوند واسع و علیم است: «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» سوره نور آیه 32

قدرتش آن چنان وسیع است که پهنه عالم هستی را فرا می‌گیرد و علم او چنان گسترده است که از نیات همه کس، مخصوصاً آنها که با نیت حفظ عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج می‌کنند، آگاه است و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار می‌دهد. همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به بینوایان سفارش می‌کرد که ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند تا خداوند گشایشی در معاش آنها حاصل کند؛ همچنان که روایت شد: جوانی از انصار نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله آمد و از فقر و نیازمندی خود به آن حضرت شکایت کرد. پیامبر به او فرمود: ازدواج کن! [در برخی از منابع نقل شده که این عمل 3 بار تکرار شد و هر بار پیامبرصلی الله علیه وآله همان پاسخ را دادند. (تفسیر نور الثقلین، عروسی هویزی، چاپ چهارم، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1415 ق، ج 3، ص 595.) پس از خارج شدن جوان از محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، مردی از انصار، خود را به آن جوان رساند و گفت: مرا دختری است زیباروی. سپس آن دختر را به همسری او در آورد. خداوند نیز به سبب این عمل، در رزق و روزی او توسعه داد و آن جوان به نزد رسول الله صلی الله علیه وآله آمد و از حال خود خبر داد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیکُمْ بِالْبَاهِ؛ (همان، ص 596) ‌ای گروه جوانان! بر شما باد به ازدواج کردن!»و باز از ایشان است: «اِلْتَمِسُوا الرِّزْقَ بِالنِّکَاحِ؛ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 173) رزق را در ازدواج جستجو کنید!» و نیز می‌فرمایند: «اِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ؛ (الکافی، کلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365 ش، ج 5، ص 329) تشکیل خانواده دهید! پس همانا خانواده برای شما رزق رسان‌تر است.» و اینکه امام صادق علیه السلام در باب رزق آور بودن ازدواج می‌فرمایند: «الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیالِ؛ (همان، ص 330) رزق و روزی با همسر و فرزندان می‌باشد.»

رزق به معنای چیزی است که مورد انتفاع مرزوق قرار می‌گیرد. قهراً از هر رزقی آن مقدار واقعاً رزق است که مورد انتفاع واقع شود. پس اگر کسی مال بسیاری جمع کرده که به غیر از اندکی از آن را نمی‌خورد، در حقیقت رزقش همان مقداری است که می‌خورد و بقیه آن رزق او نیست؛ مگر از این جهت که بخواهد به کسی بدهد. از این جهت، می‌توان آن را رزق دانست. پس وسعت روزی و تنگی آن ربطی به زیادی مال و اندکی آن ندارد. [چه بسیار افرادی که مال بسیار دارند، ولی کم می‌خورند و چه بسیار افرادی که به عکس آنان اند]. (ترجمه تفسیر المیزان، موسوی همدانی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ج 3، ص 220.)

در واقع، هر خیر اعتباری از خیرات اجتماعی، از قبیل: مال و جاه و قوت و شوکت و امثال اینها، هر یک به نوبه خود رزقی است که مرزوق از آن بهره مند می‌شود. (همان، ص 221.) پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در تعریف رزق می‌فرمایند: «رزق مانند باران و به عدد آن از آسمان به زمین و برای هر انسانی به مقداری که برایش مقدّر شده نازل می‌شود ولیکن برای خدا فضلهایی هم هست: بنابراین، از خدای تعالی فضل او را نیز بخواهید!» (قرب الاسناد، عبداللَّه حمیری قمی، تهران، انتشارات کتابخانه نینوی، ص 55.)  البته باید توجه داشت که این گونه نیست که انسان بنشیند و بگوید: خدا روزی رسان است. شرط روزی، سعی و تلاش است. خداوند می‌فرماید: «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی «؛ (سوره نجم آیه 39) «بهره‌ای برای انسان جز سعی و تلاش او نیست.»

جواب: عواملی که در ازدواج موجب افزایش رزق و روزی انسان می‌شوند، عبارت اند از:

1. ایمان وتقوا: یکی از اصول اساسی که اسلام به آن اهمیت زیادی داده است و آن را وسیله تقرب به درگاه الهی و ارزش یافتن فرد مسلمان معرفی می‌کند، مسئله ایمان به خدا و تقواست؛ همچنان که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ (سوره حجرات آیه 13) «همانا گرامی‌ترین شما در نزد خدا، با تقواترین شماست.»

2. احساس مسئولیت: فقر نمی‌تواند مانع راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بی نیازی می‌شود. دلیل آن هم با دقت روشن می‌شود؛ زیرا انسان تا مجرد است، احساس مسئولیت نمی‌کند؛ نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافی برای کسب درآمد مشروع بسیج می‌کند و نه به هنگامی که درآمدی پیدا کرد، در حفظ و بارورساختن آن می‌کوشد و به همین دلیل، افراد مجرد غالباً خانه به دوش و تهی دست اند. اما بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می‌شود و خود را شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده می‌بیند. بنابراین، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار می‌گیرد و در حفظ درآمدهای خود و صرفه جویی تلاش می‌کند و در مدت کوتاهی می‌تواند بر فقر   چیره شود. (تفسیر نمونه، ج 14، ص 465.)

3. سعی و تلاش: بدون شک انسانها از نظر استعدادها و مواهب خدادادی با هم متفاوت اند؛ ولی با این حال، آنچه پایه اصلی پیروزیها را تشکیل می‌دهد، تلاش و سعی و کوشش آدمی است. آنها که سخت کوش ترند، پیروزترند و آنها که تنبل‌تر و کم تلاش ترند، محروم ترند. (تفسیر نمونه، ج 11، ص 316)

4. قناعت و سبک گرفتن هزینه ها: گر چه امروز مسئله ازدواج آن قدر با آداب و رسوم غلط و حتی خرافات آمیخته شده که به صورت یک جاده صعب العبور یا غیر قابل عبور برای جوانان در آمده است، (تفسیر نمونه، ج 14، ص 463) اما در روایات متعددی، مسلمانان تشویق به همکاری در امر ازدواج افراد مجرد و کمک به این امر شده اند و به عنوان مثال، می‌توانند هزینه‌های ازدواج را سبک و آسان بگیرند تا مانعی بر سر راه ازدواج جوانان پیدا نشود؛ همچنان که مهریه‌های سنگین غالباً سنگ راه ازدواج افراد کم درآمد می‌گردد. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌خوانیم: «شُؤْمُ الْمَرْأَةِ غُلاءُ مَهْرِهَا؛ (بحارالانوار، ج 55، ص 321) زن بدقدم زنی است که مهرش سنگین باشد.»

5. امدادهای الهی در کسب روزی:  بدون شک یکی از نگرانیهای افراد مجرد در اقدام به ازدواج و تشکیل خانواده، ترس از فقر و مخارج سنگین عائله مندی است که چگونه می‌تواند به تنهایی در مقابل این بار سنگین قد علم کند و آن را به دوش بکشد.

ولی باید این مطلب مهم را یادآور شد که مسلماً امدادهای الهی و نیروهای معنوی به کمک افرادی می‌آید که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج می‌کنند.

و لذا هر فرد با ایمان می‌تواند به این وعده الهی دلگرم باشد که خداوند روزی او و خانواده‌اش را از مکانی که گمانش را نمی‌دهد، می‌رساند: «یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ»؛ (سوره طلاق آیه 3) «او را از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد.»

و مطلب دیگر اینکه امداد الهی، اختصاص به زمان پیامبرصلی الله علیه وآله ندارد، بلکه هر کس در زمره بندگان خالص خدا و «عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» (سوره یوسف / 24) وارد شود، او هم لایق مواهب پروردگار خواهد بود.

نتیجه سخن اینکه، کسانی که از ترس فقر ازدواج نمی‌کنند، باید بدانند خداوند آنها را بی‌نیاز می‌کند و هر چه بیشتر اولاد بیاورند، وسعت رزق آنان زیادتر می‌شود. اگر در دوره جاهلیت اولاد خود را از ترس فقر می‌کشتند، امروز هم بسیاری از مردم بچه را سقط می‌کنند یا از آوردن بچه خودداری می‌کنند تا به فقر مبتلا نشوند و حال آنکه، رزق به دست خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ»؛ (سوره ذاریات آیه 58) «خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.» و همچنین یاری خداوند در روزی هر کس به اندازه نیازمندی او خواهد بود؛ همان طور که امام علی علیه السلام می‌فرماید: «تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَی قَدْرِ الْمَئُونَةِ؛ (نهج البلاغة، حکمت 133) کمک [الهی] به اندازه خرجی [و نیاز] فرود می‌آید.»

و خداوند به واسطه ازدواج و ازدیاد اولاد وسعت در رزق می‌دهد؛ چنان که در روایتی آمده است: «کُلَّمَا کَثَّرَ الْعَیالُ کَثَّرَ الرِّزْقُ؛ (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی، 1404 ق، ج 18، ص 337، ذیل حکمت 135) هر چه [تعداد] افراد خانواده بیشتر شود، رزق هم بیشتر می‌شود.» و خداوند سبحان هر صبح و شام روزی واجبی را به بنده خود می‌رساند؛ همچنان که می‌فرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»؛ (سوره هود آیه6) «هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست، مگر اینکه روزی او بر خداوند است.»

6)افزایش مسئولیت پذیری:

مسئولیت‌پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح‌تر کارها می‌شود.اشخاص مسئولیت‌پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه‌های مهم پیشرفت و انسان بهتری بودن است.

مسئولیت‌پذیری همراه با قبول مسئولیت‌های بزرگ‌تر (به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم برای تسریع روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی و روابط بین فردی است.

این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص و میزان علاقه و اعتماد دیگران به او می‌افزاید.احساس ارزشمند بودن و عزت نفس از نتایج دیگر آن است.در خانواده‌ها هم احساس مسئولیت و انجام درست و به موقع کارها بسیار مهم است.زندگی در کنار یک همسر وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر بسیار لذتبخش‌تر از زندگی در کنار یک فرد بی‌مسئولیت و بی‌وجدان است.

روانشناسان می گویند یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج در ایران در سال‌های اخیر، عدم مسئولیت‌پذیری جوانان است.متاسفانه بسیاری از خانواده‌های ایرانی فرزندان خود را برای مسئولیت پذیری در زندگی به خوبی تربیت نمی‌کنند و وقتی فرزندشان به سن ازدواج می‌رسد به علت ترس از مسئولیت‌پذیری حاضر به ازدواج نمی‌شود.

امروزه دستیابی به هویت فردی و استقلال در مقایسه با گذشته با تاخیر رخ می‌دهد.هنگامی که دختر و پسر ازدواج می‌کند مسئولیت‌های آنان تغییر می‌کند به طوری که تفاوت ویژه‌ای با دوران مجردی دارد.

آنها دیگر نباید تنها نظر خود را مهم بدانند و به تنهایی تصمیم بگیرند و به عقیده همسر خود هر چقدر هم متفاوت با نظرشان باشد احترام بگذارند و در نهایت به طور اشتراکی تصمیم بگیرند.در این دوران از سویی شکل مسئولیت‌ها متفاوت و از سوی دیگر به تعهدات اندکی افزوده می‌شود.برای همین لازم است 2 طرف حس مسئولیت‌پذیری داشته باشند.

مسئولیت‌پذیری بینش فرد را نسبت به موانع پیش‌رو گسترده‌تر و شجاعت او را در برخورد با مشکلات و گذر از ناهمواری‌های زندگی بیشتر می‌کند.پذیرفتن مسئولیت، از جوانی کم‌سن و‌سال، انسانی شجاع و مدبر می‌سازد که می‌تواند با اندیشه و تدبیر، سکان مجموعه‌ای هرچند کوچک(مثل یک خانواده) را در دست گیرد و با حرکتی منظم، آن را به هدف برساند.

هر فرد با داشتن این مولفه، به کمترین داشته‌ها و امکانات قانع می‌شود تا با عزمی راسخ به جدال با مشکلات زندگی رود.البته مسئولیت‌پذیری در امر ازدواج و تشکیل زندگی نیازمند بلوغ عقلی، جسمانی، اجتماعی (و تا حدی اقتصادی) است و شخص در صورتی که فاقد هر کدام از زمینه‌های فوق باشد، نمی‌تواند نقش خود را به نحو احسن ایفا و بر خانواده مدیریت کند.

ازدواج جوانان بدون توجه به «مسئولیت‌پذیری» حاصلی جز افزایش اختلافات و بی‌نظمی در زندگی آنان ندارد و منجر به فروپاشی کانون خانواده می‌شود.این موضوعی است که بی‌تردید می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین دلایل رشد آمار طلاق در جامعه به حساب آورد.طبق بررسی‌های موجود، بسیاری از عواملی که امروزه سبب جدایی زوجین از یکدیگر می‌شود بر سر عدم تقبل کارها و امور زندگی است و در اصل به دلیل مسئولیت‌ناپذیری زوجین یا یکی از آنها حاصل می‌شود.

افراد مسئولیت‌پذیر این شکلی هستند:

·         اعتمادبه‌نفس دارند.

·         فعال و پویا هستند.

·         شکست‌ها را می‌پذیرند (به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست‌ها)

·         برای جبران ناکامی‌ها تلاش می‌کنند.

·         درصورت لزوم انعطاف‌پذیر هستند.

·         برای دسترسی به اهداف از قبل تعیین‌شده خود برنامه‌ریزی می‌کنند.

·         وظیفه‌‌شناس هستند.

·         صلاحیت و شایستگی انجام کارها را دارند.

·         قبل از انجام کارها تامل و اندیشه می‌کنند.

حالا فکر می‌کنید زندگی با یک فرد مسئولیت‌پذیر بهتر است یا با یک فرد وظیفه‌نشناس و بی‌مسئولیت؟

- ما با ازدواج مسئولیتهای جدیدی پیدا می کنیم که در دوران مجردی آن مسئولیتها را نداشتیم. در ازدواج من باید به فکر او باشم و او به فکر من باشد؛ من باید به او کمک کنم و او به من، من به او لطف و مهربانی کنم و او به من. و انسان با پذیرش این مسئولیت پذیری رشد می کند. شهید مطهری: یک سری خصایص اخلاقی است که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند، اخلاقیان و ریاضت کشها، که این دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر نوعی خامی و بچگی در آنها وجود داشته است.انسانهای موفق کسانی اند که قوانین این عالم را شناخته اند و یکی یکی خود را با این قوانین همسو کرده اند. یکی از این قوانین قانون بخشش بدون انتظار و قانون خلاء است. و یکی از این قوانین این است که هر چه که در این عالم وجود دارد بصورت جفت است. ما در علم فیزیک می گوییم که محال است چیزی در این عالم تک و منفرد باشد.

- سورة زاریات آیة 49: وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.

خلاصه (ما همه چیز را به صورت جفت آفریدیم.)

- سورة یس آیة 36: سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ

پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.

- ازدواج یعنی همسو شدن با آنچه که در کائنات ساری و جاری است. و همسویی بیشتر، موفقیت بیشتر.

توصیه: اگر می دانید که چگونه می شود ازدواج خوبی کرد، لطفا واسطة ازدواج دیگران بشوید.

- رسول الله (ص): خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام کند. در ازای هر قدمی که بر می دارد و هر کلمه ای که می گوید اجر و ثواب یک سال عبادت را می دهد که در تمام روزها آن روزه گرفته باشد و در تمام شبهای آن نماز شب خوانده باشد.

- امام صادق (ع): هر کس به مجردی کمک کند که ازدواج کند خداوند در روز قیامت به او نظر می کند. (وسائل الشیعه، ج. ۲۰، ص. ۴۵)

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۸

تعاریف ازدواج

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۰۶ ق.ظ

ویکی پدیا

ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی‌است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می‌شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و می‌تواند منجر به زایش فرزند شود.

لغت‌نامه دهخدا

ازدواج . جفت گرفتن . زن کردن . شوهر کردن . با یکدیگر جفت و قرین شدن . با هم جفت شدن. مزاوجه.

فرهنگ فارسی عمید

پیمان بستن یک زن و مرد به‌صورت رسمی و دینی برای زندگی مشترک؛ زناشویی

ازدواج در دین یهود

در یهودیت، ازدواج به معنای کامل شدن و اوج رشد انسانی است. برپایه تعالیم یهود، یک زن بدون همسر و یک مرد بدون زن انسان‌هایی کامل نیستند و با ازدواج و پیوند زناشویی از شکل ناقص به وجودی کامل تبدیل می‌شوند.

ازدواج در دین مسیح

مسیحیان هنگام ازدواج متعهد می‌شوند که یکی شدن مرد و زن را نشانهی آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی می‌شمارند و با طلاق و ازدواج مجدد در زمان حیات همسر مخالفند.

ازدواج در دین اسلام

بحمدالله قرآن کریم فلسفه‌ی ازدواج را برای ما روشن کرده است؛ قرآن ما را از سردرگمی در این خصوص رهایی می‌بخشد و آن فلسفه یک جمله بیش تر نیست«لتَِسْکُنُوا إلَیْها » . ازدواج فقط یک هدف را دنبال می‌کند و آن، آرامش و تسکین آدمی است.

روم(30 )/ 21 : وَ مِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لتَِسکُنُوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحمَةً إنَّ فِی ذلکَِ یَآلاتٍ لِّقَومٍ یتَفَکَّرُونَ؛ «و از نشانه های او این است که برای شما از خودتان جف تهایی آفرید، تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و مهربانی نهاد. همانا در اینها نشانه‌هایی است برای مردمی که می اندیشند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۶

آیا ازدواج ساده است؟

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۰۳ ق.ظ

بسیاری معتقدند که ازدواج کار ساده‌ای است ، اما تداوم زندگی و رضایتمندی از ازدواج امر سختی است و سهل نیست . برخی معتقدند که اگر ازدواج ساده است ، باید طلاق و جدایی سخت و دشوار باشد، تا زندگی ها به سرعت به سوی فروپاشی نرود. به واقع هم طلاق کار ساده‌ای نیست ، به ویژه زمانی که فرزند یا فرزندانی در بین باشند. طلاق گاهی یک ضرورت غم انگیز و ناراحت کننده است . به خصوص در ازدواجهایی که همسران یا خانواده‌ها از آزارهای جسمانی و آزارهای عاطفی و هیجانی یا سؤ مصرف مواد و الکل ویران و تباه شده باشند و خانواده از این آزارها شخم خورده باشد و هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد. ما معتقدیم که دید پیشگیرانه به طلاق بسیار حایز اهمیت است. ما باید به جای سخت کردن طلاق به هر شیوه‌ای، تلاش کنیم تا نیاز به طلاق به وجود نیاید . به نظر می رسد، مشکل عمده این است که ازدواج ساده است و حتی بسیار ساده تر از طلاق.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۳

چرا باید اول یادبگیریم سپس ازدواج کنیم؟

چهارشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ق.ظ


ما معتقدیم که ازدواج نیاز به آموزش دارد و اجداد و نیاکان ما هم این آموزش را می‌دیدند. آنها از طریق ارتباطات چهره به چهره و مشاهده‌ی رسومی که تا حد بسیار زیادی انعطاف ناپذیر بود و به دلیل ساده تر بودن زندگی، آموزش مورد نیاز خود را از محیط خود دریافت می‌کردند.

درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

برای این که به لزوم این آموزش اندکی واقع بینانه‌تر نگاه کنیم، ازدواج را با چند مسأله‌ی دیگر زندگی روزمره مقایسه می‌کنیم.

الف)مقایسه گواهینامه رانندگی با عقد ازدواج: گرفتن گواهینامه‌ی رانندگی در مقایسه با عقد ازدواج

برای گرفتن گواهینامه ی رانندگی شما لازم است که سه مرحله ی زیر را طی کنید.

1- معاینه‌ی چشم و آزمون بینایی 2- امتحان آیین نامه و قوانین رانندگی 4- امتحان رانندگی و اثبات مهارت رانندگی

اما برای عقد ازدواج تنها حضور در یک دفتر ثبت ازدواج همراه با دو شاهد و اجازه‌ی پدر دختر یا جد پدری (و در صورت عدم اجازه‌ی پدری یا جد پدری با موافقت دادگاه) و پرداخت هزینه‌ی ثبت شما ازدواج می‌کنید.

رانندگی بد در بسیاری از موارد موجب خسارتهای فیزیکی و عاطفی وحشتناکیمی شود، اما آیا ازدواج بد و نهایتاً طلاق ، خسارتهای عاطفی، ارتباطی، مالی، افزایش تعدادکودکان تک سرپرست یا بی سرپرست و غیره را در پی ندارد؟

ب)مقایسه برگزاری مراسم عروسی با یادگیری درباره‌ی ازدواج: صرف وقت برای برگزاری مراسم ازدواج در قیاس با یادگیری درباره‌ی ازدواج

مقایسه‌ی جالب دیگری که می تواند به روشن شدن موضوع کمک کند ، وقت و پولی است که افراد برای برگزاری و انجام مراسم عروسی که تنها یک یا دو روز به طول می‌کشد صرف می‌کنند، در حالی که برای خود ازدواج که یک عمر به طول می انجامد نه تنها چنان پولی صرف نمی‌کنند، حتی حاضر به صرف وقت هم برای آن در بسیاری از موارد نیستند.

”دیوید اولسون“ می‌گوید: آنها انرژی زیادی را برای انتخاب کیک عروسی صرف می کنند. کیکی که توسط میهمانان گرسنه طی چند دقیقه مصرف می شود حال آنکه باید انرژی خود را برای آموختن اصول پویای ازدواج و بالا بردن مهارتهای لازم برای همسرشدن و پدر یا مادر شدن به کار ببندند و متأسفانه این اشتباه بزرگ جوانان ماست.

ج)مقایسه برنامه‌ریزی برای شغل و حرفه  با ازدواج: برنامه‌ریزی برای شغل و حرفه در قیاس با ازدواج

مقدار وقتی که صرف آمادگی برای یک کار یا حرفه می‌شود معمولا بسیار زیاد است. مثلاً اگر بخواهید مهندس شوید، به غیر از این که باید دوازده سال دوره‌ی تحصیلی را طی کرده باشید ، لازم است که پس از قبولی در کنکور دانشگاه‌ها ، چهار سال نیز به طور اختصاصی در مورد رشته‌ی مهندسی مورد نظرتان تحصیل کنید.

بعد از تحصیلات دانشگاهی  زمانی که شاغل شوید ، به زودی در می‌یابید که سالها طول می‌کشد تا پس از تجربه آموزی و آموزشهای تخصصی دیگر بتوانید شایستگی لازم را در حرفه و کار خود بدست آورید.

همه می‌دانند که پیشرفت شغلی و حرفه‌ای مسیری طولانی و پر پیچ و خم است که به تلاش نیاز دارد ، اما کمتر فردی هست که در مورد صرف وقت و تلاش برای پیشرفت در شغل خود اهمال کند و آن را نادیده انگارد .بر خلاف چنین رویکردی نسبت به شغل و حرفه و پیشرفت و موفقیت شغلی ، در مورد ازدواج چنین دیدگاهی در جامعه‌ی ما و اکثر جوامع بشری ملاحظه نمی‌شود.

در جامعه‌ی ما برای ازدواج کافی است کسی را در نظر بگیرید . اگر « عاشق »هم بودید که چه بهتر و اگر هم نبودید اشکالی ندارد با هم طی چند جلسه آشنا خواهید شد و بعد هم ازدواج خواهید کرد و روز بزرگ که فرا رسید مراسمی با شکوه برگزار خواهیدکرد که هر چه با شکوهتر باشد بهتر است . بعد از آن  همسران هستند و راهنمایی اندک وکمبود آموزش و تجربه که گاه تا پایان زندگی ادامه خواهد یافت.لازم است به ازدواج حداقل در حد هر برنامه‌ی مهم دیگری نگاه کرد چه رسد به این که ما معتقدیم یکی از مهمترین برنامه های زندگی هر فرد ازدواج اوست.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۷ ، ۰۶:۵۸