دلایـل اصلــی(6مورد)
1)رشد معنوی:
رشد معنوی هدف خلقت
انسان
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ ما
خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» [ذاریات،56]
یعنی من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه
عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!
توضیح مطلب این است که خداوند از خلقت
جن و انس هدفی داشته و این هدف در بیرون از ذات خداوند قرار دارد و به
مخلوقات بر میگردد و آن عبارت از کمال
مخلوقات است. [ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج22، ص: 386. تهران، دار
الکتب الإسلامیة، چ1، 1374ش.].
کمال و رشد معنوی مخلوقات با عبادت
خداوند امکان پذیر است . مراد از عبادت تنها نماز خواندن و رکوع و سجود نیست بلکه
عبودیت آن گونه که در متون لغت آمده، اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است، و
به همین دلیل تنها کسى مى تواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و
او کسى جز خدا نیست. بنابراین عبودیت ، نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خدا
است. عبودیت، نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است.عبودیت، اطاعت بى قید و شرط و
فرمانبردارى در تمام زمینه هاست و بالآخره عبودیت، کامل آن است که انسان جز به
معبود واقعى یعنى کمال مطلق نیاندیشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غیر او
است فراموش کند، حتى خویشتن را ! و این است هدف نهایى آفرینش بشر که خدا براى وصول
به آن میدان آزمایشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهائیش نیز
غرق شدن در اقیانوس« رحمت» او است. [رک: تفسیر نمونه، ج22 ص388.].
لازمه اینکه هدف خلقت رشد معنوی و
عبودیت خداوند است، این نیست که انسان به پیشرفت زندگی مادی خود نیاندیشد و برای
آن کار نکند و گمان شود که خداوند مردم را
دعوت به بیگانگى از دنیا مىکند بلکه اسلام با حرص و دنیاپرستى و فدا کردن همه
ارزش ها در برابر مال و ثروت و مقام و شهوت مبارزه مىکند، نه از به کارگیرى مواهب
دنیا در مسیر عزّت و آزادگى و ارزش هاى معنوى. توضیح اینکه: مواهب مادّى در حدّ
ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد دیگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن
زمینه هاى رشد معنوى و تعالى انسانى استفاده شود مطلوبند و اگر از آنها در راه
خودکامگى و هوسرانى استفاده شود و یا این مواهب به صورت هدف نهایى در آید و انسان
را از اهداف اصلى آفرینشش بیگانه سازد قطعاً نامطلوب است. بنابراین نباید عبودیت
خداوند و نکوهش از حرص و دنیاپرستى، بهانهاى براى رها کردن فعالیّت هاى مثبت
اقتصادى و رشد و شکوفایى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بیکار خود را زیر
پوشش کناره گیرى از حرص و دنیاپرستى قرار دهند و آن را توجیهى براى کاستى هاى
خود بدانند.[ ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص: 104. قم ، مدرسه الامام
علی بن ابی طالب( ع)، چ1، 1377ش.].
خوشبخت کن تا خوشبخت
شوی.
بعضیها به خاطر خوشبختی ازدواج میکنند
و دقیقا به همین علت خوشبخت نمیشوند. چون می خواهند خودشان فقط خوشبخت شوند. ما
نیازهایی داریم که در ازدواج قصد برآورده کردن آنها را داریم، مثل نیاز روحی و
روانی، نیاز جنسی، نیاز دیده شدن، نیاز به همراهی و همدلی و ... . کسی که به قصد
خوشبخت شدن ازدواج میکند چون فقط نیازهای خودش را می بیند زندگی خوبی نخواهد
داشت. ما ازدواج میکنیم که هم خوشبخت شویم و هم خوشبخت کنیم. ما باید با شریک
زندگیمان با هم رشد کنیم.ما در ازدواج به دنبال یک همراه میگردیم تا از قلههای
معنویت بالا برویم.اگر در رشد معنوی، مجرد بودن بهتر بود حضرت زهرا(س) و حضرت
علی(ع) و سایر ائمه ازدواج نمیکردند. پیامبراکرم (ص) میفرمایند: فضیلت خواب
متاهل از فضیلت جوان مجردی که روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند بیشتر
است. و باز از ایشان است: هیچ بنایی در اسلام محکم تر از بنای
ازدواج نیست.
2)شریک
جنسی:
ازدواج منبع با ثباتی برای ارضای جنسی
هر دو نفر است و راهی است مشروع و مجاز برای بروز هیجانات و رفتارهای جنسی. اما
اگر ارتباط جنسی دلیل اصلی ازدواج باشد،معمولاً با ازدواج موفقی روبرو نخواهیم شد.
یکى از آثار ازدواج براى زن و مرد،
ایجاد زمینه تقوا و دورى از گناهان است. با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد،
زمینه گناهان شهوت انگیز از میان مىرود. این که در قرآن از کسى که ازدواج کرده،
به «محصن و محصنه» تعبیر شده: «فاذا احصن…»، به جهت این است که
زن و مرد، با ازدواج در حصن سنگر مستحکمى قرار مىگیرند و خود را حفظ مىکنند تا
وسوسههاى شهوانى در آنان اثر نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از
بین مى برد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را به استفاده بهینه
از عمر وامى دارد و براى گناه و معاشرتهاى گمراه کننده جایى باقى نمىماند.
خلاصه اینکه ازدواج ما را از بسیاری
خطرها ، خطاها و تعرضها مصون میکند. ازدواج ما را در مقابل غریزة جنسی و کنترل
آن بیمه میکند.
3)
انس وآرامش:
نفس آدمی از هر چه برخلاف طبیعت او
باشد، گریزان است. اگر نفس همواره وادار شود که برخلاف طبیعت خود عمل کند، سرانجام
سرکشی وامتناع میکند. اما اگر گاهگاهی از لذتها و خوشیهای زندگی برخوردار شود،
نیرو و نشاط پیدا میکند.لذتها وخوشیها در محدودهی عالم طبیعت، پخش وگسترده
است. برخی از لذتها برای سعادت انسان مضر است. مواد مخدر، اگرچه لذت بخش است، به
سلامت انسان لطمه میزند. آمیزشهای نامشروع عفت، عصمت و اخلاق را جریحهدار میکند.
کسی که طالب سلامت، سعادت، نیکنامی
و کمال اخلاق انسانی است، باید از لذتهای حرام بپرهیزد و برای اینکه نفسش ملول،
رنجور، افسرده و پژمرده نشود، باید از لذتهای حلال ومشروع استقبال کند.
همسران،در زندگی خانوداگی وسیلهی انس
وآرامش یکدیگرند و آمیزش آنها با یکدیگر مصداق بارز وکامل لذات حلال و مشروع
است.
قرآن مجید دربارهی خلقت نخستین بشر میگوید:
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا
لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا... [اعراف.189]خداکسی است که شما را از یک نفس آفرید و همسرش
را ازجنس خودش آفرید، تا بدو آرام گیرد.
بدین ترتیب یکی از حکمتهای ازدواج
وتشکیل خانواده این است که زن و مرد با یکدیگر انس گیرند تا از وجود یکدیگر حظ و
بهره داشته باشند و از یکدیگر لذت ببرند.
·
سورة روم آیة 21: از جنس خودتان برای
شما همسر آفریدیم تا در کنار او آرام بشوید.
·
ضرب المثل چک: خانة بدون زن مثل چمن
بدون شبنم است.
·
بالزاک: خانة بدون زن مثل گورستان می
ماند.
·
شهید مطهری: ازدواج آغاز محدودیت نیست،
پایان محرومیت است.
4)
فرزند یا ثمرهی اصلی ازدواج:
نباید تردید کرد که مهمترین فایدهی
ازدواج، بقای نسل انسان است.
قدرت بیکران خداوندی، قاصر نبود از
اینکه آدمی را به گونهای خلق کند که نیازی به شهوت وکشت بذر نهال وجودش در سرزمین رحم نباشد. لکن حکمت خداوند
براین است که معلولها به دنبال علتها باشد و هیچ پدیدهای بدون علت نباشد. بدیهی
است که خداوند در خلقت موجودات، نیازمند واسطهها و اسباب و علل نیست؛ بلکه آنها
همه در وجود خود به او محتاجند. نظام آفرینش، نظام علت و معلول است. در این نظام
هر پدیدهای جایی جز میان علت آن پدیده ومعلول ندارد؛ همانگونه که در نظام عددی
،هر عددی واسطه میان عدد کوچکتر و عدد بزرگتر ازخود است و فیالمثل، عدد پنج، جایی
جز میان چهار وشش ندارد.
در آفرینش انسان، نظام حاکم که تابع
ارادهی خداست، این است که شهوت جنسی مرد را به سوی زن بکشاند و زن را به تمکین
وادارد ، تابذر نطفه در رحم کاشته شود و بارور گردد. سنت جاری پروردگار در خلقت
انسان، از یک طرف با پیوند زناشویی، زن و مرد را دلبسته و وابستهی یکدیگر میسازد
و از سرگردانی و تکزیستن میرهاند، و از طرف دیگر مادر را شب و روز به مراقبت
فرزند میگمارد و پدر را به دنبال کسب معاش و تهیهی لوازم زندگی به تکاپو وا میدارد
و به روزگار پیری، فرزند جوان را به خدمت والدین میگمارد و هر روزی که از روزهای
زندگی خانوادگی سپری میشود، دنیایی از خاطرهی عشق و محبت به جای میگذارد.
5)افزایش
رزق و روزی:
سوال: چگونه ازدواج میتواند موجب رزق و روزی انسان شود؟
مقدمه:
یک عذر تقریبا عمومی
و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده، مسئله فقر و نداشتن
امکانات مالی است و از بزرگترین موانع روانی در برابر زناشویی بیم از تأمین نشدن
مخارج عائلهمندی میباشد؛ در حالی که اسلام اهمیت بسیار زیادی برای ازدواج و
تشکیل خانواده قائل شده است؛ همچون روایاتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که
میفرماید: «ازدواج سنت من است. هر کس از سنت من رویگردان شود، از من نیست.»
(بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 100، ص 222.) و یا
اینکه: «هر که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است. باید در نیمه
باقیمانده از خدا پروا کند.» (مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسة آل البیت
علیهم السلام، 1408 ق، ج 14، ص 154) قرآن و سنت اهل بیت علیهم السلام به پاسخ این
معضل عمومی پرداخته اند و خداوند در قرآن میفرماید: از فقر و تنگدستی دختران و
پسران در سن ازدواج نگران نباشید و در ازدواجشان بکوشید؛ چرا که اگر فقیر و تنگدست
باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز میسازد: «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ
یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»و خداوند قادر به چنین کاری هست؛ زیرا خداوند واسع
و علیم است: «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» سوره نور آیه 32
قدرتش آن چنان وسیع
است که پهنه عالم هستی را فرا میگیرد و علم او چنان گسترده است که از نیات همه
کس، مخصوصاً آنها که با نیت حفظ عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج میکنند، آگاه است
و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار میدهد. همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
به بینوایان سفارش میکرد که ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند تا خداوند گشایشی
در معاش آنها حاصل کند؛ همچنان که روایت شد: جوانی از انصار نزد پیامبر خدا صلی
الله علیه وآله آمد و از فقر و نیازمندی خود به آن حضرت شکایت کرد. پیامبر به او
فرمود: ازدواج کن! [در برخی از منابع نقل شده که این عمل 3 بار تکرار شد و هر بار
پیامبرصلی الله علیه وآله همان پاسخ را دادند. (تفسیر نور الثقلین، عروسی هویزی،
چاپ چهارم، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1415 ق، ج 3، ص 595.) پس از خارج شدن جوان از
محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، مردی از انصار، خود را به آن جوان رساند و
گفت: مرا دختری است زیباروی. سپس آن دختر را به همسری او در آورد. خداوند نیز به
سبب این عمل، در رزق و روزی او توسعه داد و آن جوان به نزد رسول الله صلی الله
علیه وآله آمد و از حال خود خبر داد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «یا
مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیکُمْ بِالْبَاهِ؛ (همان، ص 596) ای گروه جوانان! بر شما
باد به ازدواج کردن!»و باز از ایشان است: «اِلْتَمِسُوا الرِّزْقَ بِالنِّکَاحِ؛ (مستدرک
الوسائل، ج 14، ص 173) رزق را در ازدواج جستجو کنید!» و نیز میفرمایند:
«اِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ؛ (الکافی، کلینی، تهران، دار
الکتب الاسلامیة، 1365 ش، ج 5، ص 329) تشکیل خانواده دهید! پس همانا خانواده برای
شما رزق رسانتر است.» و اینکه امام صادق علیه السلام در باب رزق آور بودن ازدواج
میفرمایند: «الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیالِ؛ (همان، ص 330) رزق و روزی
با همسر و فرزندان میباشد.»
رزق به معنای چیزی
است که مورد انتفاع مرزوق قرار میگیرد. قهراً از هر رزقی آن مقدار واقعاً رزق است
که مورد انتفاع واقع شود. پس اگر کسی مال بسیاری جمع کرده که به غیر از اندکی از
آن را نمیخورد، در حقیقت رزقش همان مقداری است که میخورد و بقیه آن رزق او نیست؛
مگر از این جهت که بخواهد به کسی بدهد. از این جهت، میتوان آن را رزق دانست. پس
وسعت روزی و تنگی آن ربطی به زیادی مال و اندکی آن ندارد. [چه بسیار افرادی که مال
بسیار دارند، ولی کم میخورند و چه بسیار افرادی که به عکس آنان اند]. (ترجمه
تفسیر المیزان، موسوی همدانی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ج 3، ص
220.)
در واقع، هر خیر اعتباری از خیرات
اجتماعی، از قبیل: مال و جاه و قوت و شوکت و امثال اینها، هر یک به نوبه خود رزقی
است که مرزوق از آن بهره مند میشود. (همان، ص 221.) پیامبر اکرم صلی الله علیه
وآله در تعریف رزق میفرمایند: «رزق مانند باران و به عدد آن از آسمان به زمین و
برای هر انسانی به مقداری که برایش مقدّر شده نازل میشود ولیکن برای خدا فضلهایی
هم هست: بنابراین، از خدای تعالی فضل او را نیز بخواهید!» (قرب الاسناد، عبداللَّه
حمیری قمی، تهران، انتشارات کتابخانه نینوی، ص 55.) البته باید توجه داشت که این گونه نیست که
انسان بنشیند و بگوید: خدا روزی رسان است. شرط روزی، سعی و تلاش است. خداوند میفرماید:
«لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی «؛ (سوره نجم آیه 39) «بهرهای برای انسان جز
سعی و تلاش او نیست.»
جواب: عواملی که در
ازدواج موجب افزایش رزق و روزی انسان میشوند، عبارت اند از:
1. ایمان وتقوا: یکی از اصول اساسی که اسلام به آن اهمیت زیادی داده است و آن
را وسیله تقرب به درگاه الهی و ارزش یافتن فرد مسلمان معرفی میکند، مسئله ایمان
به خدا و تقواست؛ همچنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ
عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»؛ (سوره حجرات آیه 13) «همانا گرامیترین شما در نزد
خدا، با تقواترین شماست.»
2. احساس مسئولیت: فقر نمیتواند مانع راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب
غنا و بی نیازی میشود. دلیل آن هم با دقت روشن میشود؛ زیرا انسان تا مجرد است،
احساس مسئولیت نمیکند؛ نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافی برای
کسب درآمد مشروع بسیج میکند و نه به هنگامی که درآمدی پیدا کرد، در حفظ و
بارورساختن آن میکوشد و به همین دلیل، افراد مجرد غالباً خانه به دوش و تهی دست
اند. اما بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی میشود و خود را
شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده میبیند.
بنابراین، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار میگیرد و در حفظ درآمدهای
خود و صرفه جویی تلاش میکند و در مدت کوتاهی میتواند بر فقر چیره شود. (تفسیر نمونه، ج 14، ص 465.)
3. سعی و تلاش: بدون شک انسانها از نظر استعدادها و مواهب خدادادی با هم
متفاوت اند؛ ولی با این حال، آنچه پایه اصلی پیروزیها را تشکیل میدهد، تلاش و سعی
و کوشش آدمی است. آنها که سخت کوش ترند، پیروزترند و آنها که تنبلتر و کم تلاش
ترند، محروم ترند. (تفسیر نمونه، ج 11، ص 316)
4. قناعت و سبک گرفتن
هزینه ها: گر چه امروز مسئله ازدواج آن قدر با
آداب و رسوم غلط و حتی خرافات آمیخته شده که به صورت یک جاده صعب العبور یا غیر
قابل عبور برای جوانان در آمده است، (تفسیر نمونه، ج 14، ص 463) اما در روایات
متعددی، مسلمانان تشویق به همکاری در امر ازدواج افراد مجرد و کمک به این امر شده
اند و به عنوان مثال، میتوانند هزینههای ازدواج را سبک و آسان بگیرند تا مانعی
بر سر راه ازدواج جوانان پیدا نشود؛ همچنان که مهریههای سنگین غالباً سنگ راه
ازدواج افراد کم درآمد میگردد. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میخوانیم:
«شُؤْمُ الْمَرْأَةِ غُلاءُ مَهْرِهَا؛ (بحارالانوار، ج 55، ص 321) زن بدقدم زنی
است که مهرش سنگین باشد.»
5. امدادهای الهی در
کسب روزی: بدون
شک یکی از نگرانیهای افراد مجرد در اقدام به ازدواج و تشکیل خانواده، ترس از فقر و
مخارج سنگین عائله مندی است که چگونه میتواند به تنهایی در مقابل این بار سنگین
قد علم کند و آن را به دوش بکشد.
ولی باید این مطلب
مهم را یادآور شد که مسلماً امدادهای الهی و نیروهای معنوی به کمک افرادی میآید
که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج میکنند.
و لذا هر فرد با
ایمان میتواند به این وعده الهی دلگرم باشد که خداوند روزی او و خانوادهاش را از
مکانی که گمانش را نمیدهد، میرساند: «یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ»؛ (سوره
طلاق آیه 3) «او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد.»
و مطلب دیگر اینکه
امداد الهی، اختصاص به زمان پیامبرصلی الله علیه وآله ندارد، بلکه هر کس در زمره
بندگان خالص خدا و «عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» (سوره یوسف / 24) وارد شود، او هم
لایق مواهب پروردگار خواهد بود.
نتیجه سخن اینکه،
کسانی که از ترس فقر ازدواج نمیکنند، باید بدانند خداوند آنها را بینیاز میکند
و هر چه بیشتر اولاد بیاورند، وسعت رزق آنان زیادتر میشود. اگر در دوره جاهلیت
اولاد خود را از ترس فقر میکشتند، امروز هم بسیاری از مردم بچه را سقط میکنند یا
از آوردن بچه خودداری میکنند تا به فقر مبتلا نشوند و حال آنکه، رزق به دست
خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ»؛ (سوره ذاریات
آیه 58) «خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.» و همچنین یاری خداوند در روزی
هر کس به اندازه نیازمندی او خواهد بود؛ همان طور که امام علی علیه السلام میفرماید:
«تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَی قَدْرِ الْمَئُونَةِ؛ (نهج البلاغة، حکمت 133) کمک
[الهی] به اندازه خرجی [و نیاز] فرود میآید.»
و خداوند به واسطه
ازدواج و ازدیاد اولاد وسعت در رزق میدهد؛ چنان که در روایتی آمده است: «کُلَّمَا
کَثَّرَ الْعَیالُ کَثَّرَ الرِّزْقُ؛ (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی،
قم، کتابخانه آیة الله مرعشی، 1404 ق، ج 18، ص 337، ذیل حکمت 135) هر چه [تعداد]
افراد خانواده بیشتر شود، رزق هم بیشتر میشود.» و خداوند سبحان هر صبح و شام روزی
واجبی را به بنده خود میرساند؛ همچنان که میفرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی
الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»؛ (سوره هود آیه6) «هیچ جنبندهای در
زمین نیست، مگر اینکه روزی او بر خداوند است.»
6)افزایش
مسئولیت پذیری:
مسئولیتپذیر بودن باعث انجام بهتر و
صحیحتر کارها میشود.اشخاص مسئولیتپذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و
جلب اعتماد دیگران یکی از زمینههای مهم پیشرفت و انسان بهتری بودن است.
مسئولیتپذیری همراه با قبول مسئولیتهای
بزرگتر (به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم
برای تسریع روند پیشرفتهای فردی و اجتماعی و روابط بین فردی است.
این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان
اعتبار اجتماعی شخص و میزان علاقه و اعتماد دیگران به او میافزاید.احساس ارزشمند
بودن و عزت نفس از نتایج دیگر آن است.در خانوادهها هم احساس مسئولیت و انجام درست
و به موقع کارها بسیار مهم است.زندگی در کنار یک همسر وظیفهشناس و مسئولیتپذیر
بسیار لذتبخشتر از زندگی در کنار یک فرد بیمسئولیت و بیوجدان است.
روانشناسان می گویند یکی از دلایل بالا
رفتن سن ازدواج در ایران در سالهای اخیر، عدم مسئولیتپذیری جوانان است.متاسفانه
بسیاری از خانوادههای ایرانی فرزندان خود را برای مسئولیت پذیری در زندگی به خوبی
تربیت نمیکنند و وقتی فرزندشان به سن ازدواج میرسد به علت ترس از مسئولیتپذیری
حاضر به ازدواج نمیشود.
امروزه دستیابی به هویت فردی و استقلال
در مقایسه با گذشته با تاخیر رخ میدهد.هنگامی که دختر و پسر ازدواج میکند
مسئولیتهای آنان تغییر میکند به طوری که تفاوت ویژهای با دوران مجردی دارد.
آنها دیگر نباید تنها نظر خود را مهم
بدانند و به تنهایی تصمیم بگیرند و به عقیده همسر خود هر چقدر هم متفاوت با نظرشان
باشد احترام بگذارند و در نهایت به طور اشتراکی تصمیم بگیرند.در این دوران از سویی
شکل مسئولیتها متفاوت و از سوی دیگر به تعهدات اندکی افزوده میشود.برای همین
لازم است 2 طرف حس مسئولیتپذیری داشته باشند.
مسئولیتپذیری بینش فرد را نسبت به
موانع پیشرو گستردهتر و شجاعت او را در برخورد با مشکلات و گذر از ناهمواریهای
زندگی بیشتر میکند.پذیرفتن مسئولیت، از جوانی کمسن وسال، انسانی شجاع و مدبر میسازد
که میتواند با اندیشه و تدبیر، سکان مجموعهای هرچند کوچک(مثل یک خانواده) را در
دست گیرد و با حرکتی منظم، آن را به هدف برساند.
هر فرد با داشتن این مولفه، به کمترین
داشتهها و امکانات قانع میشود تا با عزمی راسخ به جدال با مشکلات زندگی
رود.البته مسئولیتپذیری در امر ازدواج و تشکیل زندگی نیازمند بلوغ عقلی، جسمانی،
اجتماعی (و تا حدی اقتصادی) است و شخص در صورتی که فاقد هر کدام از زمینههای فوق
باشد، نمیتواند نقش خود را به نحو احسن ایفا و بر خانواده مدیریت کند.
ازدواج جوانان بدون توجه به «مسئولیتپذیری»
حاصلی جز افزایش اختلافات و بینظمی در زندگی آنان ندارد و منجر به فروپاشی کانون
خانواده میشود.این موضوعی است که بیتردید میتوان آن را یکی از مهمترین دلایل
رشد آمار طلاق در جامعه به حساب آورد.طبق بررسیهای موجود، بسیاری از عواملی که
امروزه سبب جدایی زوجین از یکدیگر میشود بر سر عدم تقبل کارها و امور زندگی است و
در اصل به دلیل مسئولیتناپذیری زوجین یا یکی از آنها حاصل میشود.
افراد مسئولیتپذیر
این شکلی هستند:
·
اعتمادبهنفس دارند.
·
فعال و پویا هستند.
·
شکستها را میپذیرند (به جای مقصر دانستن
دیگران یا توجیه شکستها)
·
برای جبران ناکامیها تلاش میکنند.
·
درصورت لزوم انعطافپذیر هستند.
·
برای دسترسی به اهداف از قبل تعیینشده
خود برنامهریزی میکنند.
·
وظیفهشناس هستند.
·
صلاحیت و شایستگی انجام کارها را دارند.
·
قبل از انجام کارها تامل و اندیشه میکنند.
حالا فکر میکنید
زندگی با یک فرد مسئولیتپذیر بهتر است یا با یک فرد وظیفهنشناس و بیمسئولیت؟
- ما با ازدواج
مسئولیتهای جدیدی پیدا می کنیم که در دوران مجردی آن مسئولیتها را نداشتیم. در
ازدواج من باید به فکر او باشم و او به فکر من باشد؛ من باید به او کمک کنم و او
به من، من به او لطف و مهربانی کنم و او به من. و انسان با پذیرش این مسئولیت
پذیری رشد می کند. شهید مطهری: یک سری خصایص اخلاقی است که انسان جز در مکتب تشکیل
خانواده نمی تواند آنها را کسب کند، اخلاقیان و ریاضت کشها، که این دوران را
نگذرانده اند تا آخر عمر نوعی خامی و بچگی در آنها وجود داشته است.انسانهای موفق
کسانی اند که قوانین این عالم را شناخته اند و یکی یکی خود را با این قوانین همسو
کرده اند. یکی از این قوانین قانون بخشش بدون انتظار و قانون خلاء است. و یکی از
این قوانین این است که هر چه که در این عالم وجود دارد بصورت جفت است. ما در علم
فیزیک می گوییم که محال است چیزی در این عالم تک و منفرد باشد.
- سورة زاریات آیة 49: وَمِنْ
کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت
خدا) شوید.
خلاصه (ما همه چیز را به صورت جفت آفریدیم.)
- سورة یس آیة 36: سُبْحَانَ الَّذِی
خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ
وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ
پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم
را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان
از آنها آگه نیستند.
- ازدواج
یعنی همسو شدن با آنچه که در کائنات ساری و جاری است. و همسویی بیشتر، موفقیت
بیشتر.
توصیه: اگر می دانید
که چگونه می شود ازدواج خوبی کرد، لطفا واسطة ازدواج دیگران بشوید.
- رسول الله (ص):
خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام کند. در ازای هر قدمی که بر می دارد و
هر کلمه ای که می گوید اجر و ثواب یک سال عبادت را می دهد که در تمام روزها آن
روزه گرفته باشد و در تمام شبهای آن نماز شب خوانده باشد.
- امام صادق (ع): هر کس به مجردی کمک
کند که ازدواج کند خداوند در روز قیامت به او نظر می کند. (وسائل
الشیعه، ج. ۲۰، ص. ۴۵)