کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معیار سوم: رسیدن به بلوغ» ثبت شده است

معیار سوم: رسیدن به بلوغ(بخش دوم)

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۰۰ ق.ظ

7. بلوغ اخلاقی

دوری گزیدن از صفات اخلاقی منفی  و  روی آوردن به  صفات اخلاقی مثبت

کسی که به بلوغ اخلاقی رسیده باشد خوش اخلاق است. رفتارهایش با وقار ،کنترل شده و در چهارچوب است، کینه توزی و کج خلقی، قهر، بد دهنی، بی‌ادبی، ریا و تظاهر نمی‌کند.

حضرت امام صادق (ع) می‌فرمایند : با انسان بد اخلاق ازدواج نکنید.

چنین کسی مدام می خواهد شما را مسخره کند و دست بیاندازد.

شاید بهترین نتیجه‌ی رسیدن به بلوغ اخلاقی، دوری گزیدن از صفات اخلاقی منفی از جمله: بدزبانی، کج خُلقی، کینه توزی، بی‌ادبی، بی انضباطی، هرزگی و روی آوردن به صفات اخلاقی مثبت از جمله انعطاف پذیری، حق پذیری، حسن ظن و... باشد.

8. بلوغ اقتصادی

آیا میل و علاقه و جربزة کار کردن دارد؟

یکی دیگر از شرایط ازدواج که لازم است جوانان به ویژه آقایان آن را کسب نمایند، توانمندی اقتصادی است و مقصود از این توانمندی آن است که فرد بتواند به خوبی و در حدّ متعارف زندگی خود را اداره کند و باید دخترخانم‌ها دقّت داشته باشند که مقصود ما از توانمندی اقتصادی توانمندی بالقوّه است. یعنی توانایی اداره‌ی خانواده را داشته باشد و کافی است تنها بخشی از این توانمندی به فعلیت رسیده باشد. یعنی این آقای جوان که قصد تشکیل خانواده دارد، باید بتواند در حدّ مخارج زندگی خود تا حدودی استقلال داشته باشد و کاملاً متّکی به پدر و اموال او نباشد.

مثال ) اگر در ماه با فعّالیتی معادل 15 ساعت مبلغی را کسب میکنه، هنگام خواستگاری مطرح کنه که من میتونم ساعات فعّالیت‌هامو به دو برابر یعنی 30 ساعت افزایش بدم و درآمدم رو دو برابر و بیشتر کنم. اون باید گوشه‌ای از فعّالیت و توانمندی خودش رو به نمایش گذاشته باشه و بدیهیِ تا وارد عرصه‌ی فعّالیت نشده باشه، هر وعده‌ای بده، جز تخیّلات چیزه دیگه‌ای نیست. وقتی خانواده‌ی دختر همچنین زمینه‌هایی را در این آقای جوان مشاهده کردند، باید برای شکل گیری ازدواج او همّت گمارند. انتظار نداشته باشند همین الان به قلّه برسد.

مقصود اینکه جوان تجربه‌ی درآمد و استقلال در هزینه کردنِ درآمد خویش را داشته باشد تا بتواند طرحهای اقتصادی خود را به اجرا درآورد. یعنی با تجربه‌ای که به دست آورده است محاسبه کند که آیا اگر ازدواج کند و پس از یکسال دوران عقد هم به این شکل ادامه دهد، آیا توانمندی ازدواج را پیدا خواهد کرد یا نه؟ خانواده‌های طرفین نیز توانمندی او را بپذیرند. اگر گوشه‌ای از فعّالیت او به ثمر نشست، انتظار نداشته باشند او کاملاً مستقل باشد و بگویند تا وضع مالی تو خیلی خوب نشده، وقت ازدواج تو نیست. چه بسا ازدواج او موجب گردد فعّالیت او سرعت بیشتری پیدا کند. یکی از اشکالات جوانان ما این است که استعدادهای خود را دیر ظاهر می نمایند. توانمندی‌های آنان غیر قابل انکار است، امّا متأسفانه دیر وارد بازار کار می‌شوند و باید بدانیم هر چه یک جوان دیرتر وارد عرصه‌ی زندگی و فعّالیت اقتصادی خود بشود، به مراتب کار ازدواج و تشکیل خانواده برایش سخت تر می شود.

در پایان نکاتی را به طور فشرده و مختصر خاطر نشان می‌کنیم:

­­_توانمندی اقتصادی در ازدواج این است که فرد بالقوه توانایی داشته باشد که اگر زندگی مشترک تشیکل داد، بتواند اداره کند و بخشی از این توانایی به ظهور رسیده باشد.مثال)دختر خانم محترم: اگر پسری آمد برای خواستگاریت که خانه و ماشین و همة امکانات زندگی را داشت ولی همه را از پدرش گرفته بود و از خودش هیچ نداشت به هیچ وجه برای زندگی قابل اعتماد نیست. ولی اگر کسی کارمندی باشد که ماهیانه 800 هزار تومان حقوق می‌گیرد و خانه و ماشین هم ندارد ولی توانسته با همین حقوق کم دو میلیون تومان هم پس انداز کند قابل اعتماد تر است تا مورد اولی.چون جربزة کارکردن دارد.

_ رسیدن به بلوغ اقتصادی صرفاً مربوط به پسران نمی شود؛ بلکه دختران هم باید مدیریت و برنامه‌ریزی مخارج را بلد باشند تا بتوانند زندگی همراه با پیشرفت، آرامش و دوری از فقر مادی و روحی داشته باشند.

مثال)دختری که تا دیروز هرچی میخاست پدرش براش میخرید ، هر روز تو بازار بود. هر روز یه لباس جدید میپوشید ،دیگه باید یواش یواش عادت کنه که ولخرجی نکنه،پس انداز کنه که اگر شوهرش پول کم آورد کمک خرجش بشه. وگرنه سنگ رو سنگ بند نمیشه و شوهرش باید دو یا سه یا چهار نوع شغل داشته باشه. تا بتونه هزعلاوه بر هزینه های خونه هزینه های خانمش رو تامین کنه. دختر خانم ها کوتاه بیایین.

_ بهانه‌هایی همچون ادامه‌ی تحصیل، سربازی و... هرگز مانعی برای رسیدن به بلوغ اقتصادی نیست؛ چون می توان از طریق مشغول شدن به مشاغل پاره وقت (ترجیحاً مرتبط با استعداد و رشته ی تحصیلی) به داشتن پس انداز و آشنایی با بازار کار و عوامل آن رسید.

_ برای رسیدن به بلوغ اقتصادی باید به حداقلهای عرفی رسیده باشید؛ یعنی در پی کم کردن وابستگی اقتصادی خود از خانواده باشید و درآمد حدّاقلی برای خود داشته باشید. مثال) میل و علاقه و جربزة کار کردن دارد. (این مورد مختص آقایان است، البته خانم‌ها هم داشته باشند اشکالی ندارد) آیا برای اینکه درآمدی داشته باشد تلاشی می‌کند که لااقل مقداری از مخارج خانواده را تامین کند. کسی که پدر او مخارجش را می دهد به بلوغ اقتصادی نرسیده است.

_ برای آینده‌ی خود برنامه‌ریزی و طرح اقتصادی داشته باشید. یعنی نسبت به سؤال هایی از قبیل روش کسب درآمدتان چیست؟ چه میزان پس انداز می توانید داشته باشید؟ امکان تهیه ی مسکن برای زندگیتان )خرید یا اجاره( چه زمانی محقّق می شود، جواب روشنی داشته باشید. مثال)کسی که به بلوغ اقتصادی رسیده است خوب هزینه میکند و درست هم  پس انداز میکند. کسی که ماهی 3 میلیون درآمد دارد ولی آخر ماه هیچی پس انداز نکرده و همه را خرج کرده است به بلوغ اقتصادی نرسیده است. چون هنر مدیریت آن پول را ندارد.

_ برنامه‌ریزی اقتصادی امروز باعث می شود که فردایی داشته باشید که دخل و خرج را همراه با در نظر گرفتن رفاه همسر و خانواده تنظیم کنید و به پیشرفت بیشتر به همراه پس انداز و دوری از خساست برسید. این ها همه جزء لوازم آرامش و خوشبختی است.مثال)پسری که خواستگاری یک دختر می رود باید کاری ثابت و درست و حسابی داشته باشد. منظور ما این نیست که کارمند ثابت فلان شرکت باشد. یک بنایی که سه سال است بنایی می کند یا آشپزی که چند سال است آشپزی می کند و... هر کاری که شرافتمندانه است و ثبات دارد.

هرچه زودتر به حد معقولی از توانایی اقتصادی برسید، زودتر شرایط برای ازدواجتان فراهم می‌شود و قدرت انتخاب بالاتری خواهید داشت.

اگر حس می‌کنید که نمی توانید برای درآمدتان برنامه ریزی داشته باشید، بهتر است الگوی مناسبی برای خود پیدا کنید و از او در این زمینه راهنمایی بخواهید.

9. بلوغ اَشُّد

کسی که به همة بلوغ ها رسیده باشد، بلوغ اشد دارد.

بلوغ اَشُّد مجموعه‌ای از بلوغهای جنسی، روانی و عاطفی،اجتماعی ،فرهنگی،اقتصادی ،و عقلی است که هریک شاخص مخصوص خود دارند. بطور مثال شاخص بلوغ جنسی، رشد قوّه‌ی غریزه‌ی جنسی است و بسیار واضح و روشن است که این حس در پسران و دختران بر اثر عوامل فیزیولوژی  بروز می‌کند و در این مسأله کسی تردیدی ندارد. امّا از مشکلاتی که درخصوص شناسایی این نشانه ها در جوانان در جامعه‌ی کنونی ما وجود دارد، این است که محرّکهای بلوغ جنسی در جامعه زیاد شده است. این محرّکها  اعم از محرّکهای غذایی، ارتباطی، تصویری و..._  رو به افزایش است. و از این رو متأسّفانه شاهد بلوغ زودرس جنسی جوانان در سنین پایین شده‌ایم. در حالی که متأسّفانه سنّ رشد و بلوغ عقلی و اجتماعی آنان کاهش نیافته است و به عبارتی دیگر، باید گفت میان بلوغ جنسی جوانان با بلوغ عقلی و اجتماعی فاصله‌ی زیادی افتاده است.

 بطور مثال نوجوان در دوازده سالگی در جامعه‌ی کنونی به بلوغ جنسی می رسد ولی تا 22 سالگی هنوز به بلوغ عقلی راه نمی‌یابد و بدیهی است تا جوان به بلوغ فکری و عقلی نرسد، زمینه ی ازدواج در او فراهم نمی‌گردد. این بلوغ جنسیِ زودرس عواقب خطرناکی را برای جوانان ما بوجود می‌آورد که از جمله‌ی آ نها بحرانهای روانی و اختلالات رفتاری این جوانان است. متأسّفانه بعضی در همین حالات بحرانی توصیهای غیرمنطقی و جاهلانه برای بهبود اوضاع روانی آنان می‌نمایند که به او زن بدهید تا حالش بهبود پیدا کند؛ یا اینکه زود شوهرش بدهید تا حالش خوب شود. در حالی که این دختر یا پسر در حال حاضر اصلاً در وضعیت عادی و طبیعی از نظر فکری قرار ندارد و گاهی شرایط را با تصمیم نابجا برای او سخت تر و شدیدتر می‌کنند.

از جمله اینکه:  گاه دیده می‌شود متأسّفانه برخی افراد جاهلانه یا عمداً بیماری فرزند خویش را از خانواده‌ی عروس یا داماد مخفی می‌کنند تا ازدواج صورت گیرد. و دلیل این کار را در این می‌دانند که این بیماری هیجانات ناشی از غرایز جنسی است که با ازدواج برطرف می شود. بطور مسلّم چنین ازدواجی آینده‌ی روشنی نخواهد داشت و پدر و مادرانی که مبادرت به چنین کاری می‌کنند خیانت بزرگی را نسبت به طرف مقابل روا می دارند.

کسی که به همة بلوغ ها رسیده باشد بلوغ اشد دارد. بلوغ اشد یک کلمة قرآنی است

سورة قصص آیة 14،سورة حج آیة 5. بلوغ اشد یعنی رشد نهایی و بلوغ تمام و کمال.

سورة قصص آیة 14 :  وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ۚ وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ

و چون موسی به سن عقل و رشد رسید و حد کمال یافت ما به او حکم نبوت و مقام علم عطا کردیم و چنین پاداش به مردم نیکوکار می‌دهیم.

سورة حج آیة 5:   ... ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ۖ وَمِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّىٰ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا ...

جمع بندی بلوغ‌ها

در پایان این گفتار، به این نکته اشاره می‌کنیم که گاه برای فراهم آمدن شرایط اوّلیه، ممکن است چند سال نیاز به زمان داشته باشیم و این شرایط را باید بطور نسبی کسب کرد نه بطور مطلق. هیچ یک از این شرایط مطلق و کامل کسب نمی‌شود.  نباید در عقلانیت، عقل شما حتماً به عقلانیت شخصیتی مانند علامه طباطبایی!  برسد؛ بلکه باید حداقل‌های عرفی جامعه را کسب نمایید تا توانایی اداره‌ی یک خانواده  را به دست آورید. امید است با همکاری والدین و جامعه این شرایط فرهنگ سازی شود. ان شاء‌‌‌‌‌‌الله


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۰

معیار سوم: رسیدن به بلوغ(بخش اول)

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۵۷ ق.ظ

بلوغ یعنی رشد کافی. وقتی انسان به رشد کافی رسید می تواند ازدواج کند. هنگامی که از واژه‌ی بلوغ سخن به میان می آید، به ذهن ما بیشتر بلوغ جنسی خطور می‌کند. منظور از بلوغ، صرفاً بلوغ جنسی نیست؛ بلکه ﺑﻠﻮﻍ ﺩﺭ 9 ﺯﻣﻴﻨﻪ می باشد:

1)ﺟﻨﺴﻲ: پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی و رشد قوّه‌ی غریزه‌ی جنسی است.

2)ﻋﻘﻠﻲ یا ذهنی یا فکری: عاقل کسی است که سنجیده رفتار می‌کند. یعنی بداند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

3)ﻧﻜﺎﺡ: بلوغ عقلی+بلوغ جنسی

4)ﻋﺎﻃﻔﻲ: کسی که احساساتش رو کنترل ، ابراز و مدیریت کند .

5)اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ:کسی که نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند.

6)ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ: قدرت تشخیص درست از غلط و تصمیم گیری بدون تعصّب نسبت به آداب و رسوم غلط خانوادگی و فامیلی .

7)اﺧﻼﻗﻲ: دوری گزیدن از صفات اخلاقی منفی  و  روی آوردن به  صفات اخلاقی مثبت

8)اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ: آیا میل و علاقه و جربزة کار کردن دارد.

9)بلوغ اشُدّ: کسی که به همة بلوغ ها رسیده باشد، بلوغ اشد دارد.

1. بلوغﺟﻨﺴﻲ

یعنی پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی و رشد قوّه‌ی غریزه‌ی جنسی است.

بلوغ جنسی پایان دوران کودکی و آغاز دوران جوانی است . کسی که به این مرحله می رسد نه بچه است و نه بزرگ. بلوغ جنسی یک تولد مجدد هست . وقتی به این بلوغ می‌رسیم در جسم ما تغییراتی پدید می‌آید و همچنین در روح و روان و رفتارهایمان.

بلوغ جنسی در خانم‌ها معمولا بین 9 تا 14 سالگی اتفاق می‌افتد و در آقایان بین 11 تا 15 سالگی . این که می‌گوییم یکی از معیارهای ما برای ازدواج بلوغ جنسی است ، منظور ما این نیست که مثلا اگر یک دختر 10 ساله یا یک پسر 15 ساله به بلوغ جنسی رسید، برود ازدواج کند . منظور ما این است که برای ازدواج حتما باید از بلوغ جنسی عبور کرده باشیم . می‌دانید چرا ؟

چون کسانی هستند بلوغ دیر رس دارند . دختری 18 ساله می‌باشد ولی هنوز بالغ نشده است . این دختر نیاز به درمان دارد . نمی‌تواند بگوید چون من 18 سالم شده می‌خواهم ازدواج کنم . باید مطمئن شوید از بلوغ جنسی عبور کرده‌اید یا نه . ولی اشتباه نکنید رسیدن به بلوغ جنسی به منزله ای این نیست که بروید ازدواج کنید .

لازم است پیرامون تغییرات جنسی و جسمی و بهداشت و احکام مربوط به آن اطّلاعات کافی داشته باشید.

 البته تنها رسیدن به بلوغ جنسی و جسمی برای ازدواج کافی نیست. این بلوغ بدون حضور عقل و دیگر بلوغها هرگز شما را به آرامش و ازدواج سالم و موفّق نمی‌رساند.

2. بلوغ عقلی یا ذهنی یا فکری

در فرهنگ دینی  ما «جهل » در برابر «علم » قرار ندارد. در حالی که در فرهنگ یونانی «جهل » در برابر «علم » واقع می شود. در فرهنگ اسلامی و قرآن کریم و روایات حضرات ائمه «عقل » و «جهل » در مقابل هم واقع می‌شوند از جمله «اصول کافی باب عقل و جهل » چه بسا کسی که عالم باشد ولی در زمره‌ی جاهلان قرار دارد نه عاقلان. «رُبَّ عالمٍِ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ » ؛ چه بسا عالمی که جهلش او را کشته است.(نهج البلاغه، حکمت 107)

شاید دانشجویی در فراگیری علم از بهره‌ی هوشی بالایی هم برخوردار باشه و هزاران ابیات شعر را در حافظه داشته باشه، در المپیادهای مختلف رتبه‌های بالایی کسب کرده  باشه، در جشنواره‌ی خوارزمی رتبه‌ای ممتاز کسب کرده باشه، با این اوصاف علی رغم علم بالایی که داره اما از عقل کافی برخوردار نباشه.

عاقل کسی است که سنجیده رفتار می‌کند. یعنی بداند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

کسی که به این بلوغ رسیده باشد هر حرفی رو هر جایی نمی‌زند ، هر کاری رو هر جایی نمی‌کند ،‌ با رفتارها و حرف‌هایش ایجاد تنش نمی‌کند .

علی علیه السلام فرمودند: عاقل اول فکر می‌کند سپس حرف می زند . جاهل اول سخن می‌گوید سپس فکر می‌کند .

مثال یک) یه چیزی میگه بعد میگه چی گفتم ؟! کسی که به بلوغ عقلی رسیده نصیحت پذیره . کسی که به این بلوغ نرسیده به نصیحت کسی گوش نمیکنه . توانایی درک شرایط رو نداره . هر چی براش توضیح میدی بازم حرف خودش رو می زنه . انگار اصلا نمی تونه متوجه بشه ، اوضاع از چه قراره؟

مثال دو)کسی که به بلوغ عقلی رسیده باشه توانایی حل مساله رو داره . کسی که به بلوغ ذهنی نرسیده این توانایی رو نداره . می بینی ده‌ها مساله‌ی حل نشده دور و برش وجود داره . وقتی باهاش حرف میزنی ، هزار تا کار نمیه کاره و رها شده داره . کسی که به بلوغ عقلی رسیده در ارتباط با خودش و خانواده‌اش مسئولیت پذیره .

مثال سه)امشب مهمون داریم . همه‌ی اهل خونه دارن کار میکنن . پسر 20 ساله‌ی دانشجو جلوی تلویزیون ولو شده داره پیامک بازی میکنه !  این قطعا به بلوغ عقلی نرسیده.از اون طرف برادر کلاسه ششمش درسش رو خونده میاد میگه مامان کاری هست من انجام بدم ؟ اون با 20 سال سن به بلوغ عقلی نرسیده ولی این پسر 12 ساله رسیده . چون این در ارتباط با خانواده خودش رو مسئول میدونه اون نمیدونه .و یا برعکس دختر را فرض بگیرید.

یکی از ویژگی‌های کسانی که به بلوغ عقلی رسیده‌اند این است که مسئولیت پذیرند و پاسخگوی نتیجه کارهای مربوط به خودشان هستند . کسی که نه مسئولیت قبول می‌کند و نه پاسخگو اعمالش هست به بلوغ عقلی نرسیده .

ببینید آیا با حق کنارمی‌آید ،روحیه‌ی حق پذیری دارد یا به دنبال اثبات خودش است. اگر روحیه‌ی حق پذیری داشت به بلوغ عقلی رسیده است .

تشخیص کسی که به بلوغ عقلی رسیده است:

آیا در مقابل خودش مسئول هست؟ آیا کارهای شخصی‌اش را خودش انجام می‌دهد؟ آیا در مقابل خانوادش مسئول هست؟ آیا سنجیده رفتار می‌کند؟ یعنی می‌داند "هر سخن جایی و هر نکته مکانی"؟

3. بلوغ نکاح

بلوغ عقلی+بلوغ جنسی= بلوغ نکاح

 کسی که به بلوغ عقلی و جنسی رسیده باشد می‌گوییم که به بلوغ نکاه رسیده است.

سورة نساء آیة 6 : «یتیمان را بیازمایید تا هنگامی که به سن ازدواج برسند (بلوغ نکاح) و اگر در آنها رشد کافی یافتید اموالشان را به آنها بدهید»

4. بلوغ عاطفی

کسی که احساساتش رو کنترل و  ابراز و مدیریت کند.

کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد ،‌قابلیت برقراری رابطه‌ی عاطفی با اطرافیان را دارد . کسی که به این بلوغ رسیده است می‌داند احساساتش را کنترل و ابراز و مدیریت کند .

مثال یک)باید یاد بگیرم که کجا بخندم؟ ، کجا گریه کنم ؟‌ کجا داد بزنم ؟ ،‌ کجا  اشک بریزم ؟  کسی که به بلوغ عاطفی رسیده میتونه احساساتش رو مدیریت کنه . میتونه در شرایط حاد و بحرانی و عصبانیت به هم نریزه . ماشین خورده به ماشین جلویی ، هیچ اتفاقی هم نیافتاده ، دو تا سپر خوردند به هم ، بر میگرده میگه گاری چی !!! این به بلوغ عاطفی نرسیده . نمیتونه احساساتش رو مدیریت کنه . خب برگرد یه نگاه کن اون میگه عذر می خوام تو هم بگو ایرادی نداره .

مثال دو) کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه ، در اکثر موارد میتونه خطای دیگران رو نادیده بگیره ، نه این که بخواد با هر خطایی برخورد تند و خصمانه بکنه . کسی که به این بلوغ رسیده باشه توی برخورداش انعطاف پذیره . کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه ، تحمل انتقاد رو داره . تذکرات و حرفهای منطقی دیگران رو با جان و دل می پذیره . توی شکستها و ناکامی‌ها خودش رو نمی‌بازه. دست و پاش رو گم نمیکنه. حس فداکاری در اون به وضوح دیده میشه . کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشه در بروز احساساتش خیلی آدمه بازی هستش. لذت میبری از این که اون مدام به تو ابراز احساسات میکنه.

مثال سه)کسی که به بلوغ عاطفی نرسیده باشه ، مثل سنگ می مونه ، دچار انجماد عاطفی شده. باید عشق رو ازش گدایی کنی . خانمه به شوهرش میگه دوسم داری ؟ سر تکون میده !!! خانمه میگه بگو دوستم داری ؟ میگه آره !

مثال چهار)خنده ها و گریه‌های شما باید قابل کنترل و در حد معمول باشه . وقتی همه آروم می خندند شما نباید قهقه بزنید . وقتی همه دارند آروم و معقول گریه میکنند شما نباید سرت رو بزنی به دیوار.   

با کسی که بلد نیست ابراز احساسات کند و احساساتش را کنترل و مدیریت کند ازدواج نکنید .

 5. بلوغ اجتماعی

کسی که نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند.

کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است ، بلوغ فعال و چشمگیری در جامعه دارد. نسبت به دنیای پیرامونش احساس مسئولیت می‌کند .

سوال: این احساس مسئولیت چه فرقی با اون احساس مسئولیت در بلوغ عقلی داره؟

جواب: اون احساس مسئولیت مربوط به خودش و خانواده‌اش بود. اینجا نسبت به شهر وکشور خود احساس مسئولیت می‌کند.

مثال یک)تو خیابون داره رد میشه ، یه نابینا می بینه که میخواد بره اون ور خیابون ، احساس مسئولیت میکنه. اهل همکاریه، از قوانین و مقررات جامعه پیروی میکنه . مثلا پشت چراغ قرمز می ایسته حتی اگه 2 نصف شب باشه . هیچ ماشین و هیچ افسری هم تو خیابون نباشه . بطری آب معدنی خالی رو دستش میگیره تا یه  سطل آشغال ببینه . کسی که به بلوغ اجتماعی نرسیده ساعت 12 ظهر اگه مامور راهنمایی یه لحظه غفلت کنه از چراغ قرمز رد میشه بعد میگه دیدی قالش گذاشتم ؟!

کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است در روابط اجتماعی تعادل دارد .

مثال دو)مثلا می بینی روزی 10 ساعت رو با دوستاش میگذرونه . چنین کسی در روابط اجتماعی تعادل نداره  .

 آیا در فعالیت های گروهی شرکت میکنه ؟ فرض کنید یه جایی زلزله اومده ، هر کسی توی دانشگاه یه کاری انجام میده . یه عده دارن کمک های مردمی جمع میکنن. یه عده‌ی دیگه بیرون دانشگاه دارن کمک جمع میکنن . یه عده دارن پتو و ... میارن  و ... .  اون وقت یه نفر بی‌خیال این کارهاست . همین طور میره و میاد . چنین کسی به بلوغ اجتماعی نرسیده . 

روی آوردن  به اجتماع و قبول مسئولیت‌های اجتماعی (چه کوچک و چه بزرگ) مانند شرکت در اجتماعات سالم، قبول مسئولیت در محیطی غیر از خانه، دوست یابی، اظهارنظر کردن در مورد نظرات دیگران و اتّفاقات به روز جامعه، ازشاخص‌های رسیدن به این بلوغ است..

 

6. بلوغ فرهنگی

قدرت تشخیص درست از غلط و تصمیم گیری بدون تعصّب نسبت به آداب و رسوم غلط خانوادگی و فامیلی وجامعه.

باید بتوانیم فرهنگ اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم را بشناسیم، تجزیه وتحلیل کنیم و به آنچه با شرع وعرف عقلانی مطابقت دارد، عمل نماییم. این یعنی بلوغ فرهنگی اجتماعی.

مثال یک)یعنی ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻓﺮﻫﻨﮕﺶ ﺩاﺭﻩ. ﺑﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻓﻜﺮ میکنه ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﻏﺮ ﺑﺰﻧﻪ.

نگاه مثبت:کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده است سرشار از اشتیاق و شور و نشاط به زندگی است، خوب می‌بیند و خوب فکر می‌کند و خوب تحلیل می‌کند.

کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد نگاه مثبت در افکار و رفتار و گفتار و کردار او به وضوح دیده می‌شود.

کسی که به بلوغ فرهنگی رسیده باشد به راه حلها تمرکز می‌کند و مدام به دنبال درس گرفتن و عبرت گرفتن از دنیای پیرامون خودش است.

نگاه منفی:ولی کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد منفی نگاه می‌کند و منفی تحلیل می‌کند واشتیاقی برای زندگی و نشاطی در تلاشهایش دیده نمی‌شود. کسی که بلوغ فرهنگی نرسیده باشد مدام آه و ناله می‌کند، تمرکز او بر مشکلات و نداشته‌ها است و مدام از شرایط و دیگران شکوه و گلایه می‌کند. و از زمین و زمان متکبرانه ایراد می‌گیرد. درصد بسیاری از افراد در نظر او قابل تحقیر شدن هستند.

به یاد داشته باشید یکی ازمشکلات عمده‌ای که اکثر زوج های جوان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، نداشتن بلوغ فرهنگی است.

تصور اینکه هرچه تحصیلات بالاتر باشد بلوغ فرهنگی فرد بیشتر است، تصوّر غلطی است. تحصیلات در بلوغ فرهنگی فرد اثرگذار و لازم است امّا کافی نیست. بسیاری از آداب و رسوم غلط و آسیب های خانوادگی و اجتماعی والدین و خود فرد شاید راه رسیدن به بلوغ فرهنگی را دشوار کند؛ امّا مانع رسیدن فرد به بلوغ فرهنگی نمی‌شود وحتّی می‌تواند برای تشخیص بهتر و درست‌تر کمک کند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۵۷