کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

1.قسمت در ازدواج

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۴ ق.ظ

1. جایگاه قسمت در ازدواج

از مباحث مهمّی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن به میان می آورند،بحث قسمت است. می گویند: «سختگیری نکنید. اگر قسمت باشد، می شود؛ قسمت نباشد، نمی شود ». این سخن از مصادیق «کلمة حق یراد بها الباطل » است؛ کلمه‌ی حقّی است که از آن اراده‌ی باطلی می‌کنند. ازدواج در زندگی انسان با سرنوشت در ارتباط است و فردی هم که با شما ازدواج می‌کند، جزء سرنوشت شماست. امّا نباید فراموش کنید داستان سرنوشت انسانها سرنوشت سیّال است. در این سرنوشت گزینه‌های متعدّدی را نوشته اند.

در سرنوشت یک دختر یا پسر، اسم دختران یا پسران دیگری رقم خورده است که احتمالاً با یکی از آ نها ازدواج می‌کند. در پی اعمالی که فرد انجام می‌دهد، گزینه‌های سرنوشت محدودتر می‌شود تا سرانجام به یک مورد ختم شود.

2. قضا وقدر

بحث قسمت را باید تحت واژه‌ی غنی تر «قضا و قدر » مورد بررسی قرارداد که تقریباً معادل واژه‌ی «سرنوشت » در فارسی است.

مقصود از قضا و قدر یا سرنوشت، این است که انسان در مسیر زندگی خود در مدار مشخّص تعیین شده در حال حرکت است.

علمای اهل لغت و تفسیر «قضا » را به معنی سرنوشت قطعی می دانند و «قَدَر » را به معنی سرنوشتی که از روی محاسبه و مشروط اتّفاق می افتد. یعنی چنانچه کسی از یک ساختمان به طرف پایین پرتاب شود حداقل پایش خواهد شکست. این بخشی از قدر است. سختی زمین، نوع فرود آمدن او، نوع قدرت بدنی و توان آن فرد، شرایط مختلفی را در کنار هم قرار می‌دهد تا قَدَر شکل بگیرد. بطور مسلّم نظام هستی بر اساس قدری بنا نهاده شده است و قوانینی بر آن حاکم است.

همچنین در این عالم هستی، یک قضایی حاکم است که اگر کاری در قضای الهی حتمی شده باشد، دیگر بدون تردید آن رخ خواهد داد و شرایط و اگر و امّایی در آن نقش ندارد؛ مثلاً در قضای الهی چنان مقرّر کرده‌اند که در فلان تاریخ حضرت آدم (ع) به دنیا بیاید. این قضای الهی قطعاً رخ می دهد.

ملاصدرا در کتاب «الشواهد الربوبیه » می‌نویسد: قضا مال عالم مجرّدات است و قدر مال عالم مادّیات. بعضی از حکمای متألّه قائل به این نکته بوده‌اند که در مادیات چیزی به نام قضای حتمی نداریم. یعنی هر چه در جهان مادّی رخ می‌دهد، قضای حتمی نیست؛ مشروط به شرایطی است. امّا آنچه در عالم مجرّدات است، قضای حتمی است.

3. اختیار و سرنوشت

اختیار انسان هم جزء سرنوشت و قضا و قدر است یعنی اختیار از سرنوشت جدا نیست و یکی از بخشهای سرنوشت انسان، مختار بودن اوست. اختیار در یکایک انسان‌ها و جنّیان وجود دارد. خداوند اختیار را در انسانها قرار داده است تا بر اساس اختیارشان در راههای گوناگونی که درسرنوشت آنان قرار دارد، یکی از آن را هها را انتخاب کنند. ماحصل نگاه به بحث سرنوشت این است: خداوند در زندگی هر یک از ما راه‌هایی را به نام سرنوشت قرار داده است. برای تشریح بهتر این بحث، مثالی را بیان می‌کنیم.

مثال)در ماجرای جنگ صفین پیرمردی از امیر المؤمنین(ع) پرسید: یا علی اینکه ما به جنگ صفین آمده ایم، در سرنوشت ما نوشته شده بود یا نه؟ حضرت فرمودند: از هیچ تپه‌ای بالا نرفتید و از هیچ بلندی به پایین نیامدید مگر اینکه جزء سرنوشتتان بود. پیرمرد با شنیدن این سخن ناراحت شد و گفت: پس ما کاری نکرده‌ایم. ما داریم در مسیر سرنوشت حرکت میکنیم. حضرت فرمودند: شما با اختیار خود در این سرنوشت آمدید. اگر تو برای جنگ صفین آمدی، در سرنوشتت نوشته بودند امّا در سرنوشتت، ده‌ها متغیّر دیگر هم بود؛ میتوانستی در کوفه بمانی و این اتّفا‌قها برایت نیفتد. می توانستی به سپاه معاویه بروی و از آن مسیر حرکت کنی و علیه من بجنگی. دهها چیز در سرنوشت تو مشخّص شده بود و تو با اختیار خودت این راه را انتخاب کردی. این، داستان سرنوشت است.(الکافی، ج 1، ص 155). توضیح: برای هر انسانی صدها سرنوشت نوشته شده که شما با تصمیم خودتان یکی را انتخاب می‌کنید. دانستن خدا بر اینکه من کدام راه را انتخاب خواهم کرد هیچ به این معنی نیست که شما آن راه را با اجبار انتخاب می‌کنید. بلکه خدا می‌داند که شما با اختیار خود کدام راه را انتخاب خواهید کرد. اگر جبر در کار بود دیگر بهشت و جهنم معنی پیدا نمی‌کند.

ازدواج هم به همین گونه است. اگر راه «الف» را انتخاب کنی، آخر آن با فلان فرد ازدواج می‌کنی و اگر راه «ب» را انتخاب کنی با فلان فرد ازدواج خواهی کرد و اگر فلان راه را انتخاب کنی ته آن پوچ است یعنی با کسی ازدواج نمی‌کنی. و شما با مسیری که انتخاب می‌کنید یا فردی برای ازدواج پیدا می‌کنید و یا نه. قسمت به مفهومی که رایج است بین مردم که هر کسی از قبل مشخص شده با کی باید ازدواج کند در دین اسلام معنی ندارد. البته بله خدا می‌داند که شما با چه کسی ازدواج خواهید کرد ولی این سلب اختیار از انسان نمی‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۸ ، ۰۶:۰۴

قانون سوم : کار را به خدا بسپار

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۱۳ ق.ظ

ما برای ازدواج دو تا راه داریم:

یک) اینکه بگویید، من این (دختر یا پسر) را می خواهم.

دو) دیگر اینکه به خدا بگویید من دختر یا پسری با این ویژگیها می‌خواهم. چرا ما به خدایمان اعتماد نمی‌کنیم؟

1. دو رکعت نماز بخوانید

·        امام صادق (ع): فرمودند هر وقت تصمیم به ازدواج گرفتید دو رکعت نماز بخوانید و بعد خدا را به خاطر نعمت‌هایش شکر کنید و بعد این دعا را بخوانید «خدایا تصمیم به ازدواج گرفته ام، همسری برایم مقدر کن که از بقیه بهتر باشد، پاکدامن تر باشد، امین تر باشد به من، خودش، جان، ناموس و مالم، همسری که پر از روزی و با برکت باشد. و از او فرزندی  هم به من بده که جانشین صالحی باشد برای حیات و پس از مرگم.و روایت داریم که می توانید ویژگیهای آن فرد را هم برای خدا بگویید. [نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۲۹، ص۳۹.]

2. نامه ای به خدا بنویسید

داستانی واقعی و شیرین در مورد توکل: در زمان ناصرالدین شاه آقایی بود به نام نظرعلی طالقانی. طلبه بسیار فقیری که در مدرسه مروی تهران بود. او آنقدر فقیر بود که شبها دور حجره های طلبه های دیگر در بین آشغال ها دنبال چیزی برای خوردن میگشت. یک روز به ذهنش میرسد که نامه ای برای خدا بنویسد. او نامه خود را (در روز پنجشنبه) می‌نویسد و به سراغ مسجد شاه می رود و نامه اش را در سوراخی در دیوار پنهان می‌ند.  فردای آن روز یعنی جمعه ؛ زمانی که ناصرالدین شاه و درباریان برای شکار می‌روند , وقتی به جلوی مسجد شاه می‌رسند طوفان شدیدی شروع به وزدین می‌کند و نامه نظرعلی طالقانی از شکاف دیوار بیرون می‌آید و روی پای ناصرالدین شاه می‌افتد. ناصرالدین شاه هنگامی که نامه را می‌خواند خنده‌ای می‌کند و دستور می‌دهد که پیکی به مدرسه مروی رفته و نظرعلی را نزد او بیاورند. ناصرالدین شاه به وزرای خود می‌گوید : "حال که ما مفتخر شدیم نامه ای را که ایشان به خدا نوشته دریافت کنیم پس برماست که خواسته هایش را برآورده کنیم. من نامه را می‌خوانم و هرکدام از شما یکی را به عهده بگیرید"

نقش هستی نقشی از ایوان ماست                    آب و باد و خاک سرگردان ماست (پروین اعتصامی)

 

نامه ایشان در موزه گلستان نگهداری می‌شود تحت عنوان "نامه ای به خدا" .

شرح مختصری از نامه نظرعلی طالقانی:

دریافت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۱۳

لیست ویژگی‌ها(خوب و بد خودتان را بنویسید)

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۱۰ ق.ظ

گام اول)دوست دارید همسر شما دارای چه ویژگی‌هایی باشد؟

لیستی تهیه کنید و در آن بنویسید که دوست دارید همسر آیندة شما چه ویژگی‌هایی داشته باشد.

فرض کنید لیست یک خانم اینگونه باشد:

مهربان، دست و دلباز، نجیب، دارای تحصیلات بالا، خوش اخلاق، مومن، خوش سیما و خوش اندام، ثروتمند، خانه و ماشین داشته باشد، خانواده دوست، با اعتماد به نفس، خوش لباس، راستگو و مورد اعتماد و ....

·        اگر ما قیفی را تصور کنیم که دارای یک ورودی بزرگ و یک خروجی باریک است یادتان باشد که هر چه ویژگی‌ها را بیشتر کنید خروجی قیف را تنگ تر می‌کنید تا جایی که دیگر این قیف خروجی ندارد. پس هرچقدر لیست شما بلند بالاتر باشد احتمال ازدواج کردن شما بعید به نظر می‌رسد. پس لطفا لیست‌تان کوچک و جمع و جور باشد و فقط ویژگی‌های مهم را بنویسید.

سوال: اگر ما یک لیستی را تهیه کردیم آیا واقعا یک نفر با تمام این ویژگی‌ها سراغمان می‌آید؟

جواب: نه. ممکن است کسی بیاید که مثلا از ده تا ویژگی که شما لیست کردید 9 تا و یا 7 تا را داشته باشد، پس خیلی سخت نگیرید.

سوال: آیا اشکالی دارد که انسان خودش دنبال همسر بگردد؟

جواب: اشکال ندارد ولی باز هم کار را به خدا بسپارید که یک مورد خوب برایتان جور کند.

گام دوم) دوست دارید همسر شما دارای چه ویژگی‌هایی نباشد؟

لیستی تهیه کنید و در آن بنویسید که دوست دارید همسر آیندة شما چه ویژگی‌هایی نداشته باشد.

·        مثلا: (دروغگو، بد دل، بی غیرت، حسود، ولخرج، خسیس، بد دهن، بد اخلاق، تنبل، چشم چران، و....) معمولا در این لیست ایرادهای بی شماری را می نویسم!

گام سوم) لیستی تهیه کنید از ویژگیهای بدِ خودتان  که نمی‌خواهید همسرتان آنها را داشته باشد؟

·        مثال: من نمی خواهم همسر من مثل من پر حرف باشد.

من نمی خواهم همسر من مثل من دروغگو باشد و....

(معمولا در این قسمت لیست ما خیلی کمتر از لیست قبلی است!) ما که دلمان نمی‌آید چهار تا ایراد از ویژگی منفی خودمان به زبان بیاوریم چطوری صد تا ایراد روی طرف مقابلمان می گذاریم؟

اگر همسر خوب می خواهید، لیستی از ایرادها و رفتارهای منفی خودتان تهیه کنید و یکی یکی آنها را رفع کنید. بعد ببینید آدمهایی که سر راهتان قرار می‌گیرند عوض می‌شوند یا نه. چطور توقع دارید طرف مقابل شما پرازخوبی باشد ولی به خودتان که می رسید نه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۱۰

قانون دوم : خوبیها را زندگی کن

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۰۰ ق.ظ

 

«اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ اَلْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ اَلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ ...» [سوره نور،آیه 26]

زنان پلید برای مردان پلید و مردان پلید برای زنان پلیدند، و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک اند،....

ناریان مر ناریان را جاذب اند          نوریان مر نوریان را طالب اند  (مولوی » مثنوی معنوی » دفتر دوم)

این اصل بدیهی را باید بدانیم که در نظام آفرینش هر پدیده خوب، خوب دیگر را به سوی خود می‏‏کشد و جذب می‏‏کند. طبعاً هر پدیده بد و زشت نیز هم‌جنس خود را به سوی خود می‏‏کشد. مولانا این سخن خود را به آیهْ قرآن مستند می‏‏کند:زنان بدکار، شایسته مردان بدکارند و مردان بدکار، سزاوار زنان بدکار و زنان پاکیزه، درخور مردان پاکیزه‌اند ومردان پاکیزه، سزاوار زنان پاکیزه.

1. قانون جذب

قانون جذب به ما می گوید ما انسانها را به سوی هم جذب می کنیم. ما انتخاب می‌کنیم که چه کسی سر راه ما قرار بگیرد. اگر شریک زندگی خوب می خواهی، خوبیها را زندگی کن، خودت خوب باش تا خوبی‌ها را جذب کنی. کسی می خواهد انتظار پروانه را بکشد باید بوی گل بدهد. یادتان باشد در این عالم هیچ کس غذای تمیز را در ظرف کثیف نمی ریزد. اگر من دروغگو و بیرحم و دغلباز، اهل تهمت زدن و بردن آبروی دیگران هستم، کسی مثل خودم گیرم می آید. شایستگی‌ات را به این عالم اعلام کن.

ضمیر ناخودآگاه شما تابع فکر و عملکرد شما است. بذارید این قسمت رو با مثالی، روشن‌ترکنیم:

حتماً کسانی رو دیدید که چندین بار با بدشانسی در مسائل گوناگون مواجه شده اند و مثلاً اطرافیان به اونها گفتند که چقدر آدم بدشانسی هستن. این فکر (بدشانس بودن) کم کم به شخص القا می شه و باعث میشه که باور کنه که آدم بدشانسی هست. زمانی که این باور در وجود شخص ایجاد شد اون شخص واقعاً تبدیل به یک آدم بدشانس میشه. می پرسید چرا؟ واضحه. چون ضمیر ناخودآگاه شخص باور کرده که بدشانسه و به سمت بدشانسی پیش میره. مثال دیگری بزنیم. حتماً شنیدید که میگن پول رو پول میاد؛ نکبت رو نکبت. به نظرتون این ضرب المثل درسته؟به نظر من که درسته؛ اما چرا درسته؟ دقیقاً به خاطر وجود ضمیر ناخودآگاه در انسان ها هست. بینید عزیزانم کسی که با ثروت بزرگ شده ضمیر ناخودآگاهش به این مسئله عادت کرده و در مسیری میره که پول هست و کسی که در فقر بزرگ شده ضمیر ناخودآگاهش در مسیر ثروت نیست که اونو به سمت ثروت ببره؛ و شما دیدید کسانی رو که در فقر بودن اما چون در آرزو و رؤیای ثروت بودن تونستن به اون آرزو برسن و ثروتمند بشن. چرا؟ چون موفق شدن ضمیر ناخودآگاهشون رو به ثروت عادت بدن.

ازدواج کردن یعنی دردسر.              ازدواج کردن یعنی سلب آرامش و آزادی.          دختر خوب وجود نداره.

مردها همشون سروته یه کرباسن.    به هیچ  زنی نمیشه اعتماد کرد.                         من علاقه ای ندارم ازدواج کنم.

مجردی راحت ترم.                          پول نباشه نمیشه زن گرفت.                              جهزیه رو نمیتونم جور کنم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۰

قانون اول یافتن همسر خوب : خودشناسی

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۴۴ ق.ظ

لازمه انتخاب همسر مناسب برای هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. به طور کلی، یکی از مهم‌ترین مهارت های زندگی، «خودآگاهی» و «خودشناسی» است. در خودآگاهی افراد به شناخت درباره ویژگی های منفی و مثبت شخصیتی خود می رسند و سعی می کنند، نقاط مثبت را تقویت و نقاط منفی را کاملا از بین ببرند.

در «خودشناسی»، افراد به شناخت ملاک های انتخاب همسر و انتظارات خود از همسر آینده شان، می رسند. برای رسیدن به خودشناسی راه های متفاوتی وجود دارد. یکی از این راه ها تفکر و ثبت خواسته و داده های خود است؛ بنابراین اگر دم بخت هستید، بهتر است یک کاغذ بردارید و در یک فضای راحت بنشینید و از خود سوالاتی بپرسید و درباره مواردی که در ادامه، نام می‌بریم بررسی کنید تا به شناسایی دقیق خود بپردازید.

o       انواع خودشناسی:

1.     روش مستقیم : تنظیم جدول شناخت از خودمان(شماره یک و دو)

2.     روش غیر مستقیم: تنظیم جدول صفات دوستانمان(جهت شناخت از خودمان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۴۴

ﻣﻌﻴﺎﺭ چهارم: اﺻﺎﻟﺖ ﺧﺎﻧﻮاﺩﮔﻲ

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۰۳ ق.ظ

اصالت خانوادگی بسیار بسیار مهم است، زیرا اینجا آمریکا نیست که هیچ اهمیتی به خانواده داده نشود. اصالت خانوادگی یعنی ما وقتی ازدواج می‌کنیم با یک شاخه از یک درخت ازدواج می‌کنیم و این درخت باید درخت پاکی باشد. به نظر شما اگر ریشة یک درخت در فاضلاب باشد و با نجاست رشد کرده باشد با درختی که در خاک حاصلخیز و آب رودخانه پرورش یافته باشد یکی است؟

بزرگان ما خیلی تاکید دارند که با کسی ازدواج کنید که کریم الاصل باشد. (یعنی اصالت خانوادگی داشته باشد) یعنی خانواده خوش‌نام باشد. البته ممکن است پدریا مادر کسی معتاد یا به هر دلیلی زندان باشد یعنی خانواده سلامت خانوادگی نداشته باشند ولی اصالت داشته باشند. اگر من پدرم هم اعدام شود باعث نمی‌شود که اصالت خانواده خدشه دار شود. ولی سلامت خانواده را زیر سوال می‌رود.

ازدواج با کسی که اصالت خانوادگی ندارد به هیچ وجه توصیه نمی شود ولی ازدواج با کسی که سلامت خانوادگی ندارد در صورتی که با تحقیق بیشتری صورت گرفته باشد اشکالی ندارد. علت هم این است که در این خانواده احتمال جرم و خطا بیشتر است.

اگر خانواده ای صالح و شایسته و خوشنام باشد اصالت خانوادگی دارد. اصالت خانوادگی چیز عجیب و غریبی نیست.

رسول اکرم (ص): دقت کنید که نسل و فرزند خویش را در چه ریشه ای قرار می‌دهید و بدانید که این ریشه اثری پنهانی دارد.

رسول اکرم (ص): با خانوادة صالح ازدواج کنید چرا که نطفه (ژِن) اثر گذار است.

ازدواج فامیلی ممنوع

ازدواج با خانواده‌ای که اصالت دارد به معنی ازدواج فامیلی نیست. ازدواج فامیلی ممنوع، ممنوع، ممنوع، ممنوع است. ما ازدواج فامیلی را به هیچ وجه توصیه نمی‌کنیم.

به دو دلیل ازدواج فامیلی را توصیه نمی کنیم:

دلیل اول:عدم شناخت درست از فامیل

 بعضی می گویند من  با پسر عمو یا خاله و عمه و دایی ازدواج می کنم چون آنها را می شناسیم پس ریسک آن برای طلاق کمتر است. در صورتی که اینگونه نیست. چون انسانها برای هم فیلم بازی می کنند و جلوی هم نقاب می زنند. شما از کجا می دانید که خاله یا عمه و دایی و عموی شما در زندگی شان مشکلی ندارند. ممکن است شما که خانة آنها می روید جلوی شما فیلم بازی کنند و شما متوجه نشوید که تا چند دقیقة پیش با هم جنگ و دعوا داشته اند.

دلیل دوم:پژشکی و ژنتیکی

در ازدواج فامیلی احتمال خطر و ریسک برای اینکه بچه با یک اختلال (منگل و معلول و...) به دنیا بیاید 3.5 درصد است. در ازدواج فامیلی به صورت دختر یا پسر خاله، عمو، عمه و دایی احتمال بروز اختلال در بچه 20 درصد است. یعنی 5.5 برابر. یعنی اگر این خانواده صاحب 5 فرزند بشوند حداقل یکی از این پنج فرزند بلاشک معلول ، عقب افتاده، تالاسمی، هموفیلی و خواهد بود. و تازه معلوم نیست فرند اول اینگونه باشد یا دومی و سومی. و این حد اقل است ممکن است تمام بچه ها دچار مشکل بشوند. اختلالاتی که در ازدواجهای فامیلی شایع است اینها هستند: عقب ماندگی ذهنی، کند ذهنی، بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای خونی مثل تالاسمی و هموفیلی، بیماریهای متابولیکی، بیماریهای هورمونی مانند اختلال در هورمون رشد. ناشنوایی و نا بینایی.

رسول خدا (ص): با بستگان نزدیک خود ازدواج نکنید چرا که این کار فرزندان ضعیف را به دنبال دارد.(محجه الابیضاء جلد3 ص9)

اشکالی دارد کسی ازدواج فامیلی بکند ولی قبل از آن مشاورة ژنتیک انجام بدهد؟مگر مشاورة ژنتیک برای ازدواجهای فامیلی نیست؟ نه. چون 8000 بیماری ژنتیکی که بوسیلة ژنها منتقل می شود وجود دارد که قابل ردیابی قبل از ازدواج است. در ایران از دو راه و با دو سری آزمایش در ازدواجهای فامیلی به شما می گویند که آیا فرزند شما احتمال اختلال در آن هست یا نیست. از جمله با سنوگرافی سه بعدی و چهار بعدی که 100 نوع بیماری ژنتیکی از این طریق قبل از ازدواج قابل شناسایی است. دوم از طریق آزمایشهای ژنتیکی و کروموزومی که در این آزمایشها هم 100 بیماری قابل شناسایی است (از جمله تالاسمی و هموفیلی و سندرم داون) از مجموع 8000 بیماری ژنتیکی در ایران تنها 200 نوع قابل شناسایی است. وقتی شما آزمایش می کنید و می گویند منعی برای ازدواج فامیلی ندارید این حرف خنده دار است.

در کشورهای پیشرفته ازدواجهای فامیلی جزو ازدواجهای ممنوع و پرخطر است.بعضی ها آزمایش ژنتیک و مشاورة ژنتیک را یکی می گیرند. در صورتی که آزمایشگاه ژنتیک مخصوص موارد خاصی مثل ازدواجهای فامیلی است. ولی مشاورة ژنتیک مال همه است. درمشاورة ژنتیک نمونه برداری و تصویربرداری نمی شود.

بلکه با شما صحبت می کنند و نمودار و جدول می کشند و بعد اظهارنظر می کنند. در کشورهای پیشرفتة دنیا مشاورة ژنتیک اجباری است.

*این افراد حتما باید مشاورة ژنتیک قبل از ازدواج را انجام بدهند و گرنه خیانت کرده اند:

الف: اگر یکی از دو نفر (زن یا شوهر) و یا هر دو معلولیت مادرزادی یا بیماری ارثی داشته باشند.

ب: اگر خانمی که می خواهد ازدواج کند سن آن بالای 33 یا پایین 18 باشد. البته ما خانمهای زیر 18 سال را توصیه به ازدواج نمی کنیم. و یا اگر آقایی سنش بالای 40 سال باشد.

پ: اگر زن و شوهر سالم هستند ولی خواهر و یا برادر و مادر و پدرشان به یک بیماری ژنتیکی مبتلا هستند.

ت: اگر هر دو یا یکی از آنها شغلشان جزو مشاغل پرخطر باشد (کار در مراکز هسنه ای و کارخانه های تولید مواد شیمیایی)

* در ازدواج فامیلی با درجة 4 (مثلا نوة عمه با نوة دایی) احتمال بیماری ژنتیکی 5% است. در صورتی که در ازدواج غیر فامیلی یک و نیم درصد است. البته این درصدها در صورتی است که دو طرف خانواده هایشان سالم باشند.

* کسانی که می گویند ما ازدواج فامیلی می کنیم ولی بچه دار نمی شویم حرفی از سر احساسات می زنند. اینها شعار است. اگر چند سال بعد مرد هوس کرد که بچه داشته باشد چی؟ آیا این ریسک را می کنید یا اینکه از شیرخوارگاه بچه می آورید در این صورت آیا آن را مثل بچة خودتان بزرگ خواهید کرد. از کجا معلوم مرد هوو نیارد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۰۳

معیار دوم: کُفویّت داشتن طرفین(بخش اول)

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۱ ق.ظ

معنای کفویت

کُفویَت یعنی تناسب داشتن .یعنی با هم جور درآمدن . سنخیت با هم داشتن .سازگاری داشتن.

کفویت به معنی این نیست که عین هم باشند . شباهت نه ، تناسب! پرواز برای اوج گرفتنه ، بالا رفتنه . پرنده‌ای را در نظر بگیرید یک بال عقاب و یک  بال گنجشک داشته باشد ! این تناسب ندارد . نمی تواند پرواز کند. کفویت یعنی اینکه دو تا بال مثل هم باشند.

 پیامبر اعظم می فرمایند: «به همگنان زن دهید و از همگنان خود زن بگیرید»،(وسائل الشیعه، ج20، ص29)

پیامبر فرمودند از هم کفوتون دختر بگیرید . با هم کفو خودتون ازدواج کنید . بعضی ها میان میگن که ، ما در صدر اسلام ازدواج هایی داشتیم که با هم کفویت نداشتند . چرا رسول الله رفت با خانم خدیجه ازدواج کرد؟ چند سال بزرگتر بود خانم خدیجه از پیامبر؟ 15 سال ! نمی دونم شما خانم ها چرا تا سن تون میره بالا اولگوتون میشه خانم خدیجه ؟! خانم خدیجه خیلی رفتارهای دیگه هم داره . فقط همین یکی ، بزرگتر بود؟ ما در صدر اسلام ازدواج هایی داریم که لطفا اون ها رو برای خودتون نخواید الگو بگیرید در این زمینه‌ی خاص . مثلا پیامبر با کسی ازدواج می‌کنه که سال‌ها از خودش بزرگتره . می‌دونید ما چند تا امام معصوم داریم که با کنیز ازدواج کردند ؟

کنیزی که شده مادر امام معصوم بعدی . امام جعفر صادق علیه السلام ، امام موسی کاظم علیه السلام ، امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام   همگی با کنیز ازدواج کردند .داستان اونا با من و شما خیلی فرق می‌کنه . امام باید با کسی ازدواج می کرد که پاکترین زن کره‌ی خاکی بود . بهترین زن عالم باید میشد شریک امام ،‌ که لایق مادر امام بودن باشه .

خب قطعا بهتر از اون کنیز زنی روی کره زمین نبوده . کنیز بودن که عار و ننگ نیست . مرتبه ی ایمانی که اون کنیز داشته بقیه نداشتند . پس نگید چرا اون امام این جوری ازدواج کرد و ... ! اون مورد ، مورد خاص بوده باید بهترین فرد کره زمین شریک زندگی رسول الله میشده . یقینا خانمی بهتر از خانم خدیجه نبود . پس لطفا تو بحث کفویت ، تند تند نگید چرا رسول الله ؟ چرا چرا ؟! هیچ ارتباطی به من و شما نداره .

جاهای دیگه باید الگو بگیریم که بهتون میگم . خدا در قرآن سوره بقره آیه‌ی 187 می‌فرمایند : زن و شوهرها برای هم لباس هستند . تو لباس اونی ، اون لباس توست . خب ما وقتی لباس می‌خریم یه چیزهایی رو رعایت می‌کنیم . یکیش اینه که متناسب با اندام ما باشد . متناسب با شخصیت من . من اگه رئیس یه اداره باشم ،‌فردا صبح با رکابی نمیرم سر کار . به به کارمندای محترم !

این تناسبی با من نداره . ازدواج همینه . باید با کسی ازدواج بکنی که متناسب با تو باشد .

ما 8 نوع کفویت داریم:

1)ﻛﻔویت اعتقادی: الف.دینی   ب.مذهبی     

 2) کفویت ﻧﮕﺮﺷﻲ: هم سو بودن نگاه‌ها درمسائل پیرامون زندگی

3)کفویت ادراکی: الف. درک‌وشعور ب. تحصیلات

4) کفویتﻓﺮﻫﻨﮕﻲ: نزدیک بودن رسم و رسومات وسنت ها

5) اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ: الف.تناسب مالی ب. نگاه به مسائل مالی و دنیایی

6) ﻇﺎﻫﺮﻱ:   الف. تناسب درزیبایی  ب.تناسب در قد  ج. تناسب در هیکل

7)ﺳﻴﺎﺳﻲ: چپی یا راستی، پر رنگ یا کم رنگ بودن در مسائل سیاسی

8)شخصیتی: درون گرا یا برون گرا،لمسی،سمعی،بصری،جنبشی

1.کفویت اعتقادی

کفویت اعتقادی به دو دسته تقسیم می‌شود   الف)کفویت دینی       ب)کفویت مذهبی

الف)کفویت دینی :کفویت دینی یعنی با کسی ازدواج کنید که تناسب دینی باهاتون داشته باشه . ما توصیه نمی‌کنیم ازدواجی مثل یه مسلمان با مسیحی رو . کاری نداریم که از نظر شرعی هم اصلا اجازه نمیدن . ولی ازدواج با کسی که دین و آیینش با شما تفاوت داره ، ازدواج نامناسبی هستش . این می خواد بره مسجد اون می خواد بره کلیسا . این می خواد بره برای امام حسین سینه بزنه اون می خواد بره پیش پدر مقدس پاکش کنه . اصلا به هم نمی‌خورید .

ب)کفویت مذهبی:دومین کفویت اعتقادی ، کفویت مذهبی می‌باشد. دوستان شیعه و سنی می خوان با هم ازدواج

 کنن، هیچ ایرادی دینی نداره که یک سنی با شیعه ازدواج کنه . می تونن ازدواج کنن . ولی حواستون باشه که ما ، توی راز و نیازها و عبادتمون ، توی نحوه‌ی عباداتمون ، توی آیین‌ها و مراسمات مون خیلی با هم متفاوت هستیم . بالاخره اون دوست عزیز ، بزرگوار و محترم سنی وقتی می خواد وضو بگیره ، می خواد از این وری وضو بگیره ، این دوست عزیز  بزرگوار و محترم شیعه میخاد از این وری بگیره . اون می خواد دست بسته نماز بخونه این یکی دست باز . زن و شوهر هم هستید . این به اون گیر میده اون به این ! .

در تربیت فرزند ، به مساله می‌خوریم چون این دوست مقید به یه سری از روایات و مسائل خودشه ، این مقید به یه سری مسائل دیگه . کفویت مذهبی یعنی این که به دنبال ازدواج با کسی که مذهبش با شما فرق داره نباش .

2.کفویت نگرشی  

یعنی هم سو بودن نگاه ها در مسائل پیرامون زندگی

مثال یک) من فکر می کنم که یعنی چی یه عده تو خونه هاشون ماهواره دارن؟ این بی تربیتی ها چیه؟ خب خجالت بکشن !

کسی حرف منو رد کنه و بگه میشه به این دلیل آنتن ماهواره داشت .

مثلا نظرات مختلف شما :

1 به نظر من از هر چیزی میشه خوب استفاده کرد هم بد . ماهواره کانال خوب داره ، کانال بد هم داره .

2 به جای این که  آهنگ های صداوسیمای خودمون رو گوش بدیم وببینیم ، آهنگ‌های ماهواره رو گوش میکنیم و می بینن . من هم با حرف قبلی موافقم .

3 به نظر من یه آزادی کامله ، هر کسی می خواد استفاده کنه و به کسی هم ربطی نداره . می تونه هم خوب باشه و هم بد .

4 آنتن ماهواره با فرهنگ ما ایرانی ها جور نیست . ماهواره مثل یه چاقوی دو لبه می مونه . می تونه میوه پوست بکنه یا دل بترکونه !

آنچه در مورد آنتن ماهواره گفتم اصلا معلوم نیست ، نظر من این هست یا نه ، نظر من مال خودمه ، نظر شما مال خودتونه . موضوع اینه ، اگه من هنوز پافشاری کنم روی این چیزی که گفتم . نه من هنوز هم میگم که هر که آنتن ماهواره داره بی تربیته .

آیا من با کسانی که نظرشون رو گفتند ، آیا در نوع نگرش مون به هم شبیه هستیم ، نزدیکیم ، متناسبیم ؟

این میشه کفویت نگرشی . با هم ازدواج می کنن ، بعد آقا یا خانم اصرار می کنه که آنتن ماهواره بیاره تو خونه ، اون یکی مخالفه . این میگه من آنتن میارم اون میگه وسیله‌ی فساده ، این میگه تو خودت یه چیزیت میشه ، این میگه اگه بیاری میرم خونه بابام . به خاطر عدم تناسب در نوع نگاه به زندگی ، اینا به تیپ و تاپ هم میزنن.

مثال دو) خانم محترم اگه دیدی آقا پسره ،‌وقتی خواهرش حرف میزنه ، بر می‌گرده و با تندی نگاهش میکنه،احتمالا نگاه این آدم به جنس زن ، نگاه پستی هستش. فردا ممکنه به تو هم همین گونه نگاه کنه .نگو به خواهرش این جور نگاه کرد . این آدم مشکوکه !

مثال سه) آقای محترم اگه دیدی خانمت با پدرش تند حرف می زنه ، این یه نگاه به زندگی است . یعنی من به خودم اجازه میدم حرمت پدرم رو بشکنم . ایرادی هم توش نیست  . احتمالا فردا حرمت تو رو هم میشکنه ! اینا خیلی مهمه .

رفتار ما نشون میده که نوع نگرش ما چگونه است . چون رفتار ما ناشی از نگرش ما به زندگی است.

3.کفویت ادراکی

درک وشعورالف)نزدیک بودن درک وشعور وفهم زوجین  ب)نزدیک بودن درک وشعور وفهم خانواده‌ها

تحصیلات ج)میزان تحصیلات زوجین  د)میزان تحصیلات خانواده‌ها

الف)نزدیک بودن درک وشعور وفهم زوجین :

اولین چیزی که در کفویت ادراکی مهمه، درک و شعوره خودِ دختر وپسره.

وقتی میگیم کفویت ادراکی مردم خیال میکنن ، اولین نکته‌ی مهم مدریک تحصیلی هستش . من عذر می خوام از کسانی که مدرک دکترا دارن . ولی چون توی دانشگاه‌های بسیاری دیدم، بسیار میشناسم کسانی که مدرک دکترا دارن ولی دریغ از فهم و شعور ، دریغ! بسیار کسانی رو میشناسم که دیپلم یا زیر دیپلم هستند ولی دریای شعورن .

کفویت ادراکی گام اولش اینه که بدونیم این انسانی که میخاییم باهاش ازدواج کنیم، فهم و شعورش در چه حدی هست. به طور خلاصه گام برای تشخیص فهم و شعور یه نفر اینه که این آدم شعور داره یا نه ؟ نه اینکه این آدم تحصیلاتش چقدره ؟

 در بررسی شعور روایت قشنگی داریم .

علی علیه السلام فرمودند: با انسان نادان ازدواج نکنید . چرا که این کار بلایی عظیم است و فرزندان شما نیز ضایع خواهند شد.

بچه ای که پدرش یا مادرش یه آدم نادان و کج فهمه ،‌عاری از شعوره ، این بچه داره زیر دسته اون بزرگ میشه.

 ب)نزدیک بودن درک وشعور وفهم خانواده‌ها

دومین چیزی که در کفویت ادراکی مهمه، درک و شعوره  خانواده دختر وپسره.

نگین باباش یا مامانش یا خواهرو برادرش دکتره ،مهندسه ،روحانیه،استاد دانشگاهه ،خارج رفتس و... . اینا دلیل بر این نمیشه که لزوما خانواده خوب وباشعوری باشن.شاید بگین من که با خانوادش ازدواج نمیکنم. اتفاقا ما در ایران برخلاف کشورهای اروپایی وآمریکایی ازدواج مون خانوادگیه یعنی اینکه  اونور آب ازدواج ها فرد به فرد هستش یعنی زمانی که دونفر ازدواج میکنن زیاد رفت وآمد خانوادگی ندارن یا در مسائل زندگی همدیگه دخالت نمیکنن .اصلا وقت ندارن برای این چیزا . یا در چیزی که تخصص ندارن دخالت نمیکنند. اما در ایران همه برای خودشون کارشناس مسائل تربیتی،خانوادگی، زناشویی، روانشناش، پزشک ، سیاسی و... هستن . ولی درواقع هیچی نیستن فقط میخان بگن ماهم هستیم،ماهم چیزی بلدیم (که هیچی حالیشون نیست) .امیدوارم با این مثالها  بیشتر متوجه بشین و اهمیت موضوع روبیشتر درک کنین: ازدواج دختر رو باید کی تایید کنه؟  باکیا میرین برای دختر طلا بخیرین؟ در شب عروسی چه کسانی دعوت میشن و چه مراسماتی باید انجام بشه؟ عید نوروز ، شب یلدا و تمام جشنهای سال رو چه جوری برگزار میکنین؟و خیلی مثال های دیگه که یکم فکر کنین میبینین که خانواده طرف مقابل نقش زیادی در زندگی شما داره پس این موضوع رو جدی بگیرین.

ج)میزان تحصیلات زوجین

سومین چیزی که در کفویت ادراکی مهمه، سواد یا تحصیلات دختر وپسره.

گام سوم کفویت ادراکی تحصیلات خانم و آقاست . تحصیلات خیلی مهمه . ولی بعد از شعور . توصیه ی ما اینه که ، یا تحصیل خانم و آقا مساوی باشه یا خانم یک مدرک پایین تر باشه (یه مدرک ، بیشتر نه) .

‌اگه تحصیلات خانم بالاتر بود ، می دونید چه اشکالی بوجود میاد ؟ ما مردها !!! کلا مرررررردیم ! اگه مدرک تحصیلی خانم بالاتر باشه ، به رگ غیرت ما بر میخوره .اینم بهتون بگم اول ازدواج خیلی ها میگن نه ، مهم نیست عزیزم من واقعا افتخار میکنم که دیپلمه هستم و خانمم فوق لیسانس داره . مایه ی مباهات و ... ! اینا حرفی بیش نیست !می دونید یکی دو سال که از ازدواج میگذره تازه سروکله ی این عدم تناسب ها پیدا میشه .

مثال) تابستونه می خوایم بریم سفر . خانم میگه دلم لک زده واسه آقا امام رضا علیه السلام . بریم مشهد . آقا میگه نه بابا بریم شمال دریا ! خانم مشهد آقا شمال .... ! می دونید چی میشه ؟ آقا میگه چیه !!! مدرکش رو به رخم میکشه . یه فوق لیسانس زپرتی داری هیچ هم حالیت نیست ! خانم میگه ببخشید من گفتم بریم مشهد اصلا اسمی از فوق لیسانس آوردم ؟! وقتی تنش ایجاد میشه آقا تازه یادش میاد که مدرک تحصیلی اون بالاتره !

مثال)مدرک تحصیلی اگه بیشتر از یه مقطع پایین‌تر باشه ، آقا فوق لیسانسه ، خانم دیپلمه. میدونید چه اتفاقی می افته ؟ وقتی دعوا میشه ، آقا به خانم میگه ، خب چه کارت کنم ؟! درس که نخوندی نمی فهمی ! دانشگاه نرفتی شعور نداری ! چه کارت کنم ؟

سوال : شما می‌دونی که چند ساله ورودی های خانم ها به دانشگاه از آقایون بیشتره. بسیاری از دانشگاه ها ، خوابگاه پسرانه رو کردند دخترانه ! چون ورودی دخترا بیشتر شده . اگه شما میگی مدرک خانم یا مساوی یا کمتر از آقا باشه ، الان دخترایی که میرن دانشگاه تعدادشون بیشتره ، پس طبیعی هستش دخترانی مدرک تحصیلی بالاتری دارن بیشتر از پسرهاست . یه تعداد ازدواج می کنن یه تعداد هم می مونن ، اینا رو چه کارشون کنیم ؟

جواب:در جمع بندی معیارها به شما میگم . در شرایطی میشه ، معیارها رو نادیده گرفت . مثلا میگیم اشکال نداره ، دختره تحصیلاتش بالاتره ، ما این رو ندیده میگیریم .

د)میزان تحصیلات خانواده‌ها

چهارمین چیزی که در کفویت ادراکی مهمه، سواد یا تحصیلات خانوداه دختر وپسره.

چهارمین موضوع در کفویت ادراکی ، تحصیلات دو خانواده است . دو خانواده از لحاظ تحصیلات باید تقریبا هم سطح باشند . اگه یه نفر از خانواده‌ای هست که غالب افراد اون خانواده تحصیلات دانشگاهی دارند ، و نفر دوم از خانواده ای هست که اغلب افراد اون خانواده شغل های آزاد مثل بقال ، نجار و ... هستند این ازدواج درست نیست .

یه آقایی در تهران  5 ماه بعد ازدواج ، می خواست طلاق بگیره .‌خیلی  جالب بود .رفتن پیش مشاوره. یکی از نکاتی

که خانم گفت این بود : همه ی قوم و خویش‌های ما دانشگاهی ، استاد دانشگاه ،‌با کلاس ، خارج برو و ... ! اینا قوم و خویش هاشون صافکار و نقاش و ... !  مشاور گفت ببخشید شما 5 ماه پیش که می خواستید ازدواج کنید. یادتون نبود که اینا قوم و خویشاشون فلانن و شما بهمان ؟ الان یادت افتاده ؟

اول ازدواج خیلی ها میگن مهم نیست. اصلا مهم نیست !!!

خیلی هم مهمه . وقتی یه اختلاف پیش اومد، تازه این یادش میاد که بگه قوم و خویش های شما اون طورین و مال ما این طوری !

مهمه که خانواده ها از لحاظ تحصیلاتی همچین بالانس باشن . نه این که بگید خب صبر کن ! ما تو فامیلمون 4 تا لیسانس داریم ، 3 تا فوق لیسانس . شما چی ؟  ما 4 تا لیسانس داریم شما  2  تا فوق لیسانس !  پس ما کفویت ادراکی مون یه فوق لیسانس کم داریم !!! از این کارها نکنید . مته به خشخاش نذارید .

4. کفویت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ:

یعنی نزدیک بودن در رسم و رسومات و سنت‌ها

کفویت فرهنگی یعنی این که از لحاظ رسم و رسوم با هم منطبق باشیم . رسم هایی نداشته باشیم که طرف مقابل به هر دلیلی نخواد یا نتونه به اون رسم ها احترام بذاره. یا اصلا به طور کلی از رسم و رسوم هم با خبر نباشند .

مثال یک) مثلا خانواده دختر رسم دارند که بعد از بارداری عروس ، پدر و مادر عروس جشن بگیرن . حالا پسر این خانواده میره از یه خانواده ای همسر انتخاب می کنه که چنین رسمی ندارن .بعد از بارداری عروس چه اتفاقی می‌افته ؟! خانواده ی پسر منتظر جشن و شام هستند ولی از طرف پدر و مادر عروس خبری به گوش نمی رسه ! قبول دارید که خانواده داماد از این بابت ناراحت میشن. چون رسم و رسومشون داره نادیده گرفته میشه .  از اون طرف خاناده‌ی دختر میگن ، این مسخره بازی ها چیه ؟ دخترمون حامله شده ، خدا رو شکر . دیگه چرا 2 میلیون خرج کنیم ؟

مثال دو)در یه خانواده رسم هست که وقتی یه عروسی میشه 10 روز جشن میگیرن ! و ناهار شام میدن ! 5 روز خونه‌ی پدر عروس و 5 روز خونه‌ی پدر داماد ! حالا فرض کنید یه پسر از این خانواده میره از خانواده‌ای که چنین رسمی ندارند همسر انتخاب می کنه . چه اتفاقی می افته؟! در خانواده‌ی عروس هر اتفاقی قراره بیافته همون یه شبه ! روز دوم خبری نیست ! فردای اون روز یهو خانواده‌ی عروس می بینن کل فامیل آقا داماد دوباره برگشتند !!! اون وقت چی میشه ؟!

ما باید ببینیم عادات ،‌ آداب ،‌رسوم ،‌سنت ها ، معاشرت ها و‌ روابط اجتماعی ما چقدر به هم شبیه هستش . گاهی وقت ها خیلی از هم دوره . اینا باعث تنش میشه . خیلی ها این چیزها رو ندیده میگیرن ،‌بعد ازدواج می کنن و کلی دردسر میکشن . اینا باید مورد بررسی قرار بگیره .خیلی مهمه که آداب و رسوم ما با همدیگه تناسب داره یا نه .

وقتی می خواهید با یک از اقوام ازدواج کنید ، ببیند چقدر فرهنگ‌های شما به هم نزدیک است . اگر تناسب فرهنگی داشتید اشکالی ندارد . ولی اگر تناسب فرهنگی نداشتید این ازدواج خطاست. چک و چونه هم نزنید .

مشکل تطابق فرهنگی بین دانشجویان

دانشجویان متأهّل بزرگترین مشکل ازدواج دانشجویی را « عدم تطابق فرهنگی » می‌دانند که در این بخش بطور جامع به آن پرداخته می شود.

این موضوع از مهم‌ترین و جدی‌ترین مباحث ازدواج در جامعه‌ی کنونی است.حال برای اینکه ببینیم چرا دانشجویان متأهّل گفتند بزرگترین مشکل ازدواج دانشجویی عدم تطابق فرهنگی است، به تشریح در این خصوص  می‌پردازیم.

این دو دانشجو هر کدام در محیط دانشجویی و تحت کی کلّ مشترک بودند؛ یعنی هر دو نفر در رشته‌ی ریاضی دانشگاه تهران به کسب علم مشغول بودند و با ورود به دانشگاه هویت جدیدی یافتند که در آن هویت احساس وحدت می‌کنند. در یک تشکّل نظریات هم را می‌پسندند و در شب شعری از ذوق شعری هم خوششان  می‌آید. احساس می‌کنند به همدیگر می‌خورند و روحیه شان مثل هم است، ولی همه‌ی اینها به هویت دانشگاهی آنها مربوط می‌شود؛ تا اینکه به ازدواج با هم علاقمند می‌شوند. اما وقتی زندگی شکل گرفت، آنها با هویت شهروندی و خانوادگی خودشان وارد زندگی مشترک می‌شوند نه هویت دانشگاهی و آن موقع متوجّه می شوند از نظر فرهنگی تطابق ندارند. یعنی تا قبل از ازدواج همدیگر را از یک بُعد می‌نگریستند و خود را مناسب یکدیگر تشخیص می‌دادند و ازدواج آن دو با هم صورت گرفت. امّا بدیهی است اگر هویت خانوادگی آنها با هویت دانشگاهیشان با هم همخوانی و مطابقت نداشته باشد، منجر به اختلاف می‌شود زیرا در محیطی خواستگاری صورت گرفته که محیط زندگی ایشان نبوده است.

از این رو، توصیه‌ی ما به دانشجویان این است که خواستگاریها باید حتماً در خانه و با حضور خانواده‌ی دختر صورت گیرد تا با دیدن فضای خانواده‌ی همسر مقداری از فضای حاکم بر ذهنش که در دانشگاه شکل گرفته خارج شود. حتّی خواستگاری در واحد مشاوره‌ی دانشگاه و تحت نظارت مشاوره نیز مطلوب نیست و دو طرف نمی‌توانند در این محیط فرهنگ یکدیگر را شناسایی کنند.

نباید به این بهانه که خانواده های دو طرف در شهرستان دیگری هستند، مسأله‌ی مهمی مانند ازدواج را سرسری بگیرند. پسر باید به منزل خانم دانشجو برود و در محل رشد و نمو و تربیت آن دختر با فرهنگ و فضای شکل گرفتن هویت همسر آینده‌اش آشنا شود. مسأله‌ی ازدواج و پنجاه، شصت سال زندگی مشترک بازیچه نیست! دخترخانم های دانشجو نیز باید در جلسات سوم، چهارم با خانواده‌ی همسر آینده‌ی خود آشنایی پیدا کنند؛ زیرا محیط خانواده مُعرّف فرهنگ یک خانواده است.

حتّی برادران و خواهران کوچکتر که در حیاط منزل مشغول بازی هستند ولی در جلسه‌ی خواستگاری شما در دانشگاه حضور ندارند، بیش تر مُعرِّف فرهنگ خانواده‌ی شما هستند. از بازی کودکان یک منزل می توانید نتیجه گیری کنید که آیا ما دو خانواده با هم تطابق فرهنگی داریم یا نه؟

تحقیقات را منحصر به محیط دانشجویی و دانشگاه نکنید؛ زیرا بنا نیست تا آخر عمرش ما در دانشگاه به سر ببرید. از شهر و دیار و محیط زندگی فرد در گذشته نیز اطّلاعات کسب کنید تا در مسأله‌ی کفویت و تطابق به نتیجه گیری صحیحی برسید. هویت خانوادگی و محلّی افراد، قطعاً با هویت دانشگاهی متفاوت است و نکته‌ی مهم در اینجاست که قرار است شما با هویت محلی و خانوادگی او زندگی مشترک خود را آغاز کنید. هویت دانشگاهی هویتی گذراست.

افکار و اعتقادات و سبک زندگی

الف) افکار و اعتقادات و سبک زندگی مخاطب شناسی خویشاوندی و فامیلی

یعنی در او بنگرد که همشهریان او چه صفات بارزی دارند و از این صفات چه میزان در او رسوب کرده است. شرایط اقلیمی  بر اقوام موثر می‌افتد. از این راه می‌تواند صفات بد و خوب دیگری را در او رصد کند و به آن ها بپردازد. مثلا ممکن است دریابد تندخو است. با دیگران خشن سخن می‌کند، روش ارتباطی آنها در شهرهای دیگر پسندیده نیست.پس نوع خطاب کردن و صمیمیت و رسمیت او متعادل و دلپذیر هست یا نیست؛ مثلا اصفهانی ها ترزبان و شوخ طبع هستند. حال آسیب های ترزبانی و شوخ طبعی را در او بررسی کند و مانند آن.

این یک  “مخاطب شناسی خرده فرهنگی ” است و بسیار کار گشاست (از امام علی (ع) در نهج البلاغه؛ در مردم شناسی و اقلیم شناسی خطبه هایی  نقل شده است)

ب) افکار و اعتقادات و سبک زندگی  مخاطب شناسی منطقه ای

انسان در این سنخ مخاطب شناسی به مردم شناختی عام تری از او رسیدگی می‌کند. مثلا او را از آن جهت که یک شرقیِ  آسیایی است وارسی می‌کند و آسیب ها و خوب و بد خود را از این زاویه می‌کاود. مثلا” آسیایی ها، احساسات غنی تری دارند و آسمانی تر می اندیشند و گاه در این سنخ و سبک اندیشه آسیب های زیادی رخ نموده است(گو اینکه در سبک اندیشه غربی ها هم)

ج)افکار و اعتقادات و سبک زندگی مخاطب شناسی صنفی

در این مخاطب شناسی ؛ انسان به اقتضائات خوب و بد صنف او ویا خانواده‌ی او توجه می‌کند. مثلا: کسبه؛ کشاورزان؛ صنعتگران؛ پزشکان؛ روحانیان و به دلیل تصنف به صنفشان؛ زمینه‌ی آسیب ها و شرایط ویژه‌ای را پیدا می‌کنند. انسان از این روزن می‌تواند بسیاری از شکل پذیری‌های وجودی او را رصد کند و مراقبت‌های ویژه‌ای را پی بگیرد. (در شریعت هم به این زاویه توجه شده است. مثلا کفن فروشی و سلاخی شغل مکروهی دانسته شده است)

مثال) صنف راننده‌گان در نظر بگیرین چطور صحبت میکنند؟چطور غذار میخورند؟چطور برخورد میکنند؟چطور میپوشند؟چطور مسائل را حل میکنند و... یا صنف مکانیکی ها ،صنف نظامی ها، یا صنف دکتر و مهندسان و...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۱

معیار اول: ایمان و اخلاق

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۷ ق.ظ

1. ایمان

روایت :یه نفر از امام حسن مجتبی سوال کرد . دخترم رو به چه کسی بدم ؟ خواستگار زیاد داره . امام در جواب فرمودند به کسی بده که ایمان و اخلاقش خوب باشه . به یه آدم باتقوا بده . می دونی چرا ؟چنین آدمی اگه دخترت رو دوست داشته باشه ، بهش محبت می کنه ، اون رو گرامی میداره. اما اگه دوستش نداشته باشه به خاطر دینی که داره اون رو مورد اذیت و آزار قرار نمیده . اون رو تحت فشار قرار نمیده .

با لنگه ی خودتون ازدواج کنید . ایمان داشته باشید و با یه فرد با ایمان ازدواج کنید . بعضی میگن خب ! اوووووو ... ! خب این نماز که می خونه ، روزه هم که میگیره ، مسجد هم میره !دیگه خودشه !!! اینا ملاک ایمان نیست . گول نخورید . پدر و مادرهای مذهبی ، تا دختر یا پسری رو دیدید که اهل نماز و روزه است گول نخورید . امام صادق علیه اسلام می فرمایند بعضی از مردم به نماز و روزه عادت کردند . میگه اگه نماز نخونم یه جوریم ! این فقط می‌خونه که یه جوری نشه ! این ملاکی برای تشخیص دینداری نیست . اگه می خواید ببینید دیندارند یا نه  ببینید صادق هم هست ؟ راستگو هست ؟ ‌امانتدار هستند ؟ همین که نماز می خونه که نشد با ایمان !

حضرت علی علیه السلام می فرمایند ، اگه می خوای ببینی کسی با ایمان هست یا نه ، ببینید کارهایی رو که خدا گفته می‌کنه یا نه ، کارهایی رو که خدا گفته نکنه ، می‌کنه یا نه ! از گناه دوری می‌کنه ؟

ایمان یک عامل بسیار قوی برای اجتناب از بدیها و زشتی هاست. فرد با ایمان از بسیاری از آلودگی ها و انحرافات بر کنار است. فرد با ایمان دروغ نمی گوید، اهل خیانت نیست، به مال و ناموس کسی چشم خیانت نمی دوزد و هرگز سر سوزنی از مسیر حق و حقیقت انحراف نمی یابد.

سورة بقره آیة 187: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ ...

در شبِ روزهایی که روزه دار هستید، آمیزش با زنانتان برای شما حلال شد. آنان برای شما لباسند و شما برای آنان لباسید.

خلاصه آیه: یعنی ما وقتی لباس می‌خریم یک سری چیزها را رعایت می‌کنیم: مثلا اینکه متناسب با اندام ما باشد. متناسب با شخصیت ما باشد. در ازدواج هم باید با کسی ازدواج کنید که متناسب با شما باشد.

2.اخلاق

 توصیه دیگر اسلام در ملاک های ازدواج، حسن خلق است.

حسن خلق به دارا بودن اخلاق خوب مثل صداقت، عفت کلام، نگاه پاک، امانتداری، فروتنی، بخشندگی، بزرگواری و در کنار آن دوری از اخلاق بد مثل تندخویی، بی وفایی، کینه و حسادت و ... را شامل می‌شود.

مردی در این زمینه باامام رضا (علیه السلام) مشورت نمود و عرض کرد: یکی از بستگانم از دخترم خواستگاری کرده ولی اخلاق بدی دارد. حضرت فرمودند: «اگر بدخلق است، دخترت را به ازدواج او در نیاور.» (وسائل الشیعه، ج 14، ص 54)

آیا کسی که ایمان داشته باشه ، اخلاق هم داره ؟  خیر. همچین چیزی نیست .

·        زید بن حارثه ، فرزند خوانده ی پیامبر ، کسی که چنان مرتبه ی ایمانی اون بالا بوده که رسول الله میگن این فرزند خوانده ی منه ! از همسرش که دختر عمه ی رسول الله بود طلاق میگیره . می‌دونید چرا ؟ به خاطر عدم تفاهم اخلاقی !

·        سعد بن معاذ ، از اصحاب خاص پیامبر بود که شهید شد . اونقدر رسول الله بهش علاقه داشتن که  پا برهنه در تشیع جنازه اون شرکت می کنه . میگن رسول الله وقتی دنبال جنازه ی اون می رفتند ، عبای مبارک روی خاک کشیده می‌شد . زیر تابوت این ور و اون ور می رفتند . سعد بن معاذ رو خاک می کنن ، مادرش میگه : پسرم بهشت بر تو گوارا باد .رسول الله می فرمایند به چه جراتی اینو گفتی ؟ همین الان قبر یه فشار زیادی به پسرت وارد کرد . می دونی چرا ؟ چون با خانواده اش کمی بد اخلاق بود ! هر کسی ایمان داره الزاما ، اخلاقش خوب نیست . [تستری، قاموس الرجال، ج۵، ص۶۶.]

در نتیجه :دینداری و اخلاق از مهمترین ملاک هایی است که باید هنگام انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرند و اگر این دو خصوصیت در کسی وجود نداشت، در ازدواج با او باید تردید کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۷

چراباید ازدواج کنیم؟-دلایـل فــرعی(14مورد)

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۱۱ ق.ظ

دلایـل فــرعی(14مورد)

این معیارها گرچه مهم‌اند ولی به اهمیت معیارهای اول (اصلی) نمی‌رسند.

۱- مصاحبت و همراهی : دختر و پسر به یک سنی که می رسند دوست دارند یک کسی را داشته باشند که از حال و روزشان برایش حرف بزنند، مسائل زندگی شان را به او بگویند و... و در مقابل طرف دیگر به حرف هایشان گوش بدهد و در مسائل مختلف کمکشان کند و در یک کلام همراهشان باشد. این یک نیاز طبیعی و معقول است. اگر یکی از دلایلی که می خواهید ازدواج کنید داشتن یک همراه و همنشین خوب است، پس بجنبید که دیر نشود.

۲- عشق و محبت: همه انسان ها به مهر و محبت نیاز دارند اما گاهی کار به جایی می رسد که نیاز دارید یک نفر باشد که دوستش داشته باشید و او هم شما را دوست داشته باشد. کسی که عشق و محبتش جدا از عشق و محبت پدر و مادر و خانواده باشد. البته فراموش نکنید که عشق و محبت می تواند لازمه یک ازدواج باشد ولی برای آن کافی نیست. (درباره این که چرا عشق برای ازدواج کافی نیست مراجعه شود به فصل دوم / معیارششم/ به دل نشستن )

۳- شریک حمایت کننده: دخترها و پسرها معمولا می خواهند کسی را داشته باشند که در کنارش احساس آرامش و امنیت کنند و به خاطر همین ازدواج می کنند. یعنی دنبال یک شریک خوب می گردند که در زندگی حامی آنها باشد. این نه تنها ضعف نیست، که یک نقطه قوت هم هست، در واقع شریک شدن در موفقیت های یکدیگر و حمایت اصیل و صمیمانه می تواند به بقای ازدواج کمک کند ولی اگر هدف یکی از دو نفر از ازدواج فقط رشد خود و رسیدن به علایق شخصی باشد، این ازدواج با شکست مواجه خواهد شد.

4- ازدواج خوشبختمان می کند:در یک مطالعه ای مشخص شده که افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند.مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید:ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد.او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد، وی می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند. طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، ۲ عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند، عبارتند از:

·         ایمان به خدا

·         ازدواج

وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می‌ورزیم دایمی و همیشگی می‌کنیم. همین می‌تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج، رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.

یک علت این آرامش، عشق است.

نیروی عشق، آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم.

5-ازدواج سالم کنید، تا سالم بمانید:همچنین، یک بررسی دیگر نشان داده، رابطه خوب با همسر، سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود.

§         نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است.

نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه است: افراد متاهل، درصد کمتری از افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند.بیشترین تعداد این بیماران، مربوط به کسانی بوده که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند.

§         ازدواج سالم، می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.

6- ازدواج وضعمان را خوب می کند:

متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که مردان متاهل حتی تا سه برابر بیشتر از همتایان مجردشان درآمد دارند.یکی از مطالعات جالب توجه، که در سال 2004 در نشریه دیدگاه های روان شناسی به چاپ رسید، حاکی از این بود که احتمال صاحب خانه بودن متاهل ها 7 برابر بیشتر از مجردهاست، و متاهل ها 80 درصد بیشتر از مجردها دارای ثروت و سرمایه و پس انداز هستند.

ازدواج کردن یعنی شریک شدن زندگی با شخصی دیگر، و این شراکت نه فقط از نظر روانی و عاطفی بلکه از نظر اقتصادی هم اتفاق می افتد؛ وقتی زندگیمان را با کسی شریک می شویم، یعنی هزینه هایمان، تلاش‌هایمان و سرمایه هایمان را هم با هم شریک می شویم.

 7-عشق واقعی را در ازدواج تجربه می‌کنیم:

در یک مطالعه که توسط کونتز در ایالات متحده منتشر شد، بیان شد، که مهم ترین چیزی که مردم از ازدواج انتظار دارند عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است.

در مطالعه ای دیگر، وقتی از افراد مجرد خواستند که بگویند با ازدواج نکردن چه چیزی را از دست خواهند داد، 45 درصد مردان و سه چهارم زنان اعلام کردند عشق و دوستی.

باید بپذیریم که زندگی بدون عشق برای اکثر ما معنایی ندارد.

8-ازدواج به زندگی ما معنای بیشتری می دهد:

مارک تواین می گوید : ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می‌بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار دوبرابر می کند.

به دو سرشت جستجوگر دلیلی برای زندگی کردن می دهد؛ چیزی که به خاطر آن زندگی کنند.

9-ازدواج باعث می شود هدفمندتر زندگی کنیم:

اگر پیش از ازدواج هنوز بچه ی مامان و بابا بودیم، حالا دیگر همسر کسی هستیم و به زودی هم ممکن است پدر یا مادر کسی شویم، و این یعنی زندگی ما بیشتر از آن ارزش دارد که بخواهیم سرسری آن را بگذرانیم. بعد از ازدواج دیگر مال خودمان نیستیم.بلکه مال همسر و فرزندانمان هم هستیم. به خاطر همین باید بیشتر به فکر زندگیمان باشیم. مسئولیتی که ازدواج برای فرد همراه دارد باعث می شود، زودتر خودش را جمع و جور کند، و آینده نگری بیشتری داشته باشد.

10-پیمودن مسیر زندگی با ازدواج لذت بخش تر می شود:

- بخواهید سینما یا پارک بروید با دوست مورد علاقه تان بیشتر به شما خوش می گذرد یا تنهایی؟

- اگر بخواهید مسافتی طولانی را برای انجام کاری بپیمایید چطور؟

- یا وقتی می خواهید به مسافرت تفریحی بروید؟

اگر انسان سالمی باشید قطعا در هر سه مورد همراهی دوست تان را به تنهایی ترجیح می دهید.

در مورد زندگی هم همین طور است. وقتی با کسی که به او علاقه دارید باشید، سفر زندگی برایتان لذت بخش تر می شود. در سختی ها به هم کمک می کنید و در خوشی ها هم شادیتان را با هم شریک می شوید.

11-ازدواج برایمان اعتبار می آفریند:

قبول کنیم یا نه، متاهل ها در جامعه اعتبار بیشتری دارند. در محل کار، آنها را بیشتر تحویل می گیرند و در میان دوستان و آشنایان نیز، افراد متاهل، بیشتر از مجردها مورد اطمینان و احترام اطرافیان هستند.علاوه بر این، متاهل ها از مزایای بیشتری هم برخوردارند.

12-با ازدواج جامعه بهتری خواهیم داشت:

شاید این حرف که، خانواده رکن اصلی جامعه است، برایتان خیلی تکراری و کلیشه ای باشد.ولی به هر حال، از دیدگاه اجتماعی هدف اصلی ازدواج این است که کانونی مطمئن برای پرورش فرزندان و اجتماعی کردن آنها شکل بگیرد؛ کاری که خود اجتماع نمی تواند از پس آن بربیاید .

آدام اسمیت می گوید: نخستین نشانه تمدن بشر، ازدواج و تشکیل خانواده است.

در جوامع غربی هم بعد از این که همه ی آزادی ها و را تجربه کردند، باز به همان نقطه اول برگشتند که برای داشتن جامعه سالم ازدواج و تشکیل خانواده نقش حیاتی دارد.این نتیجه گیری، از آنجا حاصل شد که معلوم شد هیچ رکنی در جامعه ی متمدن، نه آموزش و پرورش، نه دانشگاه و هیچ کدام، نتوانست مثل خانواده در درونی کردن ارزش ها و ارائه آموزش ها و همچنین برآورده کردن نیازهای روانی و عاطفی کودکان موثر باشد.

13-ازدواج باعث می شود خودمان را بهتر بشناسیم:

شنیده اید که می گویند: مومن آینه مومن است؟

این را درمورد همسر هم می توانیم بگوییم: همسر، آینه همسر است.

افراد متاهل، در سایه یک رابطه نزدیک و صمیمانه و همچنین در شرایط جدید و مسوولیت های تازه، می‌توانند خودشان رابهتر بشناسند و به نقاط قوت و ضعف خودشان پی ببرند.

البته، فقط نقاط ضعف نیست که طی ازدواج برای ما آشکار می شود. بلکه بسیار از توانمندی ها و قدرت هایی که، در وجود ما نهفته بوده و تا به حال شرایطی برای بروز پیدا نکرده بود نیز، برایمان روشن می شود.

شاید تا پیش از ازدواج، با غرور فکر می‌کردید که از پس خیلی چیزها برمی آیید یا خیلی از کارها را به خوبی بلدید، اما بعد از ازدواج، وقتی در موقعیتش قرار گرفتید، پی بردید که به این سادگی ها هم نیست.

یا برعکس، شاید اصلا فکر نمی کردید که بتوانید، از پس بسیاری از کارها بربیایید در حالی که ازدواج شما را در موقعیت انجام قرار داد.

14- نقش هایی که بدون ازدواج هرگز تجربه نخواهیم کرد:

تجربه پدر یا مادرشدن یکی از تجربه های عمیق زندگی است، که ازدواج، آن را به ما هدیه می‌کند و از طریق آن وارد دنیایی جدید و پر از تازگی می شویم. به این صورت، به تدریج شخصیت ما وسیع تر و کامل تر می‌شود.

 ازدواج براى تعدادى از زنان و مردان، حکم سر و سامان گرفتن را دارد. براى این افراد، ازدواج سمبلى از آغاز بلوغ فکرى و تکامل است. به نحوى که زندگى آنان تنها در سایه ازدواج معنا پیدا مى کند. براى تعدادى دیگر، از زنان و مردان ازدواج تنها یک مقوله است که باید سرگیرد. به این معنا که چون دیگران ازدواج مى کنند، پس آنان نیز باید به این امر مبادرت ورزند. به عبارت دیگر، ازدواج رسمى است که گریزی از آن نیست.در هر حال، ازدواج براى تمامى زنان و مردان یک تصمیم گیرى بزرگ و اساسى است، که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد؛ بلکه باعث گسترش اعضاى خانواده، بقاى نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد.

بنابراین، انعکاس کلى هر ازدواجى به صورت مستقیم و غیرمستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت.

با این وصف، تعجبى ندارد وقتى دختران و پسران تصمیم مى گیرند ازدواج کنند، بشدت هیجان زده و نگران مى شوند.این هیجان و نگرانى از این بابت است که آیا تصمیم گیرى آنها صحیح و اصولى بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگى پیدا کرده اند؟

جمع بندی:

دلایل مختلفی برای ازدواج وجود دارد و نظر افراد می تواند در این خصوص متفاوت باشد. ما ازدواج می کنیم تا به خوشبختی دست پیدا کنیم. چرا که بر اساس آمارهای موجود افراد متاهل خوشبخت تر از افراد مجرد هستند. ازدواج می کنیم تا سالم تر بمانیم، چون ازدواج و برقراری رابطه خوب، سیستم دفاعی بدن را تقویت می کند. ازدواج همان طور که خداوند در قرآن وعده داده است، روزی را گسترش می دهد، با ازدواج افراد وضعیت مالی بهتری پیدا می کنند. یکی دیگر از دلایل پر اهمیت مردم برای ازدواج کردن، احساس نیاز به عشق ورزیدن و دوست داشته شدن است. همچنین ازدواج به زندگی معنا می بخشد، طی مسیر زندگی با یک همسفر لذت بخش تر خواهد بود. ازدواج جامعه را از آسیب های اجتماعی تا حد زیادی مصون نگه می‌دارد و به ثبات آن کمک می کند؛ چرا که خانواده رکن اساسی هر جامعه ای است.

ازدواج افراد را به خودشناسی می رساند، افراد نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی می کنند و بهتر می توانند با آن ها کنار بیایند. با ازدواج مسولیت های زندگی افزایش پیدا می کند، انسان تلاش بیشتری می کند لذا به رشد شخصیتی دست پیدا می کند. تجربه هایی در زندگی وجود دارد، که تنها در سایه ی ازدواج امکان محقق شدن دارد، پذیرش نقش پدری و مادری تنها در ازدواج رخ می دهد. البته باید توجه داشت که تمام این اتفاق های مثبت زمانی رخ می دهند که ما یک ازدواج درست را تجربه کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۲:۱۱

آیا ازدواج ساده است؟

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۰۳ ق.ظ

بسیاری معتقدند که ازدواج کار ساده‌ای است ، اما تداوم زندگی و رضایتمندی از ازدواج امر سختی است و سهل نیست . برخی معتقدند که اگر ازدواج ساده است ، باید طلاق و جدایی سخت و دشوار باشد، تا زندگی ها به سرعت به سوی فروپاشی نرود. به واقع هم طلاق کار ساده‌ای نیست ، به ویژه زمانی که فرزند یا فرزندانی در بین باشند. طلاق گاهی یک ضرورت غم انگیز و ناراحت کننده است . به خصوص در ازدواجهایی که همسران یا خانواده‌ها از آزارهای جسمانی و آزارهای عاطفی و هیجانی یا سؤ مصرف مواد و الکل ویران و تباه شده باشند و خانواده از این آزارها شخم خورده باشد و هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد. ما معتقدیم که دید پیشگیرانه به طلاق بسیار حایز اهمیت است. ما باید به جای سخت کردن طلاق به هر شیوه‌ای، تلاش کنیم تا نیاز به طلاق به وجود نیاید . به نظر می رسد، مشکل عمده این است که ازدواج ساده است و حتی بسیار ساده تر از طلاق.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۳