کُفویَت یعنی تناسب داشتن .یعنی
با هم جور درآمدن . سنخیت با هم داشتن .سازگاری داشتن.
کفویت به معنی این نیست
که عین هم باشند . شباهت نه ، تناسب! پرواز برای اوج گرفتنه ، بالا رفتنه . پرندهای
را در نظر بگیرید یک بال عقاب و یک بال گنجشک
داشته باشد ! این تناسب ندارد . نمی تواند پرواز کند. کفویت یعنی اینکه دو تا بال مثل
هم باشند.
پیامبر اعظم می فرمایند: «به همگنان زن دهید
و از همگنان خود زن بگیرید»،(وسائل الشیعه، ج20، ص29)
پیامبر فرمودند از هم
کفوتون دختر بگیرید . با هم کفو خودتون ازدواج کنید . بعضی ها میان میگن که ، ما در
صدر اسلام ازدواج هایی داشتیم که با هم کفویت نداشتند . چرا رسول الله رفت با خانم
خدیجه ازدواج کرد؟ چند سال بزرگتر بود خانم خدیجه از پیامبر؟ 15 سال ! نمی دونم شما
خانم ها چرا تا سن تون میره بالا اولگوتون میشه خانم خدیجه ؟! خانم خدیجه خیلی رفتارهای
دیگه هم داره . فقط همین یکی ، بزرگتر بود؟ ما در صدر اسلام ازدواج هایی داریم که لطفا
اون ها رو برای خودتون نخواید الگو بگیرید در این زمینهی خاص . مثلا پیامبر با کسی
ازدواج میکنه که سالها از خودش بزرگتره . میدونید ما چند تا امام معصوم داریم که
با کنیز ازدواج کردند ؟
کنیزی که شده مادر امام
معصوم بعدی . امام جعفر صادق علیه السلام ، امام موسی کاظم علیه السلام ، امام رضا
علیه السلام و امام جواد علیه السلام همگی
با کنیز ازدواج کردند .داستان اونا با من و شما خیلی فرق میکنه . امام باید با کسی
ازدواج می کرد که پاکترین زن کرهی خاکی بود . بهترین زن عالم باید میشد شریک امام
، که لایق مادر امام بودن باشه .
خب قطعا بهتر از اون
کنیز زنی روی کره زمین نبوده . کنیز بودن که عار و ننگ نیست . مرتبه ی ایمانی که اون
کنیز داشته بقیه نداشتند . پس نگید چرا اون امام این جوری ازدواج کرد و ... ! اون مورد
، مورد خاص بوده باید بهترین فرد کره زمین شریک زندگی رسول الله میشده . یقینا خانمی
بهتر از خانم خدیجه نبود . پس لطفا تو بحث کفویت ، تند تند نگید چرا رسول الله ؟ چرا
چرا ؟! هیچ ارتباطی به من و شما نداره .
جاهای دیگه باید الگو
بگیریم که بهتون میگم . خدا در قرآن سوره بقره آیهی 187 میفرمایند : زن و شوهرها
برای هم لباس هستند . تو لباس اونی ، اون لباس توست . خب ما وقتی لباس میخریم یه چیزهایی
رو رعایت میکنیم . یکیش اینه که متناسب با اندام ما باشد . متناسب با شخصیت من . من
اگه رئیس یه اداره باشم ،فردا صبح با رکابی نمیرم سر کار . به به کارمندای محترم
!
این
تناسبی با من نداره . ازدواج همینه . باید با کسی ازدواج بکنی که متناسب با تو باشد
.
ما 8 نوع کفویت داریم:
1)ﻛﻔویت
اعتقادی: الف.دینی ب.مذهبی
2) کفویت ﻧﮕﺮﺷﻲ: هم سو بودن نگاهها درمسائل
پیرامون زندگی
3)کفویت ادراکی: الف. درکوشعور
ب. تحصیلات
4) کفویتﻓﺮﻫﻨﮕﻲ: نزدیک بودن رسم و
رسومات وسنت ها
5) اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ: الف.تناسب مالی ب.
نگاه به مسائل مالی و دنیایی
6) ﻇﺎﻫﺮﻱ: الف. تناسب
درزیبایی ب.تناسب در قد ج. تناسب در هیکل
7)ﺳﻴﺎﺳﻲ: چپی یا راستی، پر
رنگ یا کم رنگ بودن در مسائل سیاسی
8)شخصیتی: درون گرا یا برون گرا،لمسی،سمعی،بصری،جنبشی
کفویت اعتقادی به دو
دسته تقسیم میشود الف)کفویت دینی ب)کفویت مذهبی
الف)کفویت دینی :کفویت دینی یعنی با کسی ازدواج کنید
که تناسب دینی باهاتون داشته باشه . ما توصیه نمیکنیم ازدواجی مثل یه مسلمان با مسیحی
رو . کاری نداریم که از نظر شرعی هم اصلا اجازه نمیدن . ولی ازدواج با کسی که دین و
آیینش با شما تفاوت داره ، ازدواج نامناسبی هستش . این می خواد بره مسجد اون می خواد
بره کلیسا . این می خواد بره برای امام حسین سینه بزنه اون می خواد بره پیش پدر مقدس
پاکش کنه . اصلا به هم نمیخورید .
ب)کفویت مذهبی:دومین کفویت اعتقادی ، کفویت مذهبی
میباشد. دوستان شیعه و سنی می خوان با هم ازدواج
کنن، هیچ ایرادی دینی نداره که یک سنی با شیعه ازدواج
کنه . می تونن ازدواج کنن . ولی حواستون باشه که ما ، توی راز و نیازها و عبادتمون
، توی نحوهی عباداتمون ، توی آیینها و مراسمات مون خیلی با هم متفاوت هستیم . بالاخره
اون دوست عزیز ، بزرگوار و محترم سنی وقتی می خواد وضو بگیره ، می خواد از این وری
وضو بگیره ، این دوست عزیز بزرگوار و محترم
شیعه میخاد از این وری بگیره . اون می خواد دست بسته نماز بخونه این یکی دست باز .
زن و شوهر هم هستید . این به اون گیر میده اون به این ! .
در تربیت فرزند ، به مساله میخوریم چون این دوست مقید به یه سری از روایات
و مسائل خودشه ، این مقید به یه سری مسائل دیگه . کفویت مذهبی یعنی این که به دنبال
ازدواج با کسی که مذهبش با شما فرق داره نباش .
یعنی هم سو بودن نگاه ها در مسائل پیرامون زندگی
مثال یک) من فکر می کنم که یعنی
چی یه عده تو خونه هاشون ماهواره دارن؟ این بی تربیتی ها چیه؟ خب خجالت بکشن !
کسی حرف منو رد کنه و
بگه میشه به این دلیل آنتن ماهواره داشت .
مثلا نظرات مختلف
شما :
1 – به نظر من از هر چیزی
میشه خوب استفاده کرد هم بد . ماهواره کانال خوب داره ، کانال بد هم داره .
2 – به جای این که آهنگ های صداوسیمای خودمون رو گوش بدیم وببینیم
، آهنگهای ماهواره رو گوش میکنیم و می بینن . من هم با حرف قبلی موافقم .
3 – به نظر من یه آزادی
کامله ، هر کسی می خواد استفاده کنه و به کسی هم ربطی نداره . می تونه هم خوب باشه
و هم بد .
4 – آنتن ماهواره با فرهنگ
ما ایرانی ها جور نیست . ماهواره مثل یه چاقوی دو لبه می مونه . می تونه میوه پوست
بکنه یا دل بترکونه !
آنچه در مورد آنتن ماهواره گفتم اصلا معلوم نیست ، نظر من
این هست یا نه ، نظر من مال خودمه ، نظر شما مال خودتونه . موضوع اینه ، اگه من هنوز
پافشاری کنم روی این چیزی که گفتم . نه من هنوز هم میگم که هر که آنتن ماهواره داره
بی تربیته .
آیا من با کسانی که نظرشون
رو گفتند ، آیا در نوع نگرش مون به هم شبیه هستیم ، نزدیکیم ، متناسبیم ؟
این میشه کفویت نگرشی . با هم ازدواج می کنن
، بعد آقا یا خانم اصرار می کنه که آنتن ماهواره بیاره تو خونه ، اون یکی مخالفه .
این میگه من آنتن میارم اون میگه وسیلهی فساده ، این میگه تو خودت یه چیزیت میشه ،
این میگه اگه بیاری میرم خونه بابام . به خاطر عدم تناسب در نوع نگاه به زندگی ، اینا
به تیپ و تاپ هم میزنن.
مثال دو) خانم محترم اگه دیدی آقا پسره ،وقتی خواهرش حرف
میزنه ، بر میگرده و با تندی نگاهش میکنه،احتمالا نگاه این آدم به جنس زن ، نگاه پستی
هستش. فردا ممکنه به تو هم همین گونه نگاه کنه .نگو به خواهرش این جور نگاه کرد . این
آدم مشکوکه !
مثال سه) آقای محترم اگه دیدی خانمت با پدرش تند حرف می زنه
، این یه نگاه به زندگی است . یعنی من به خودم اجازه میدم حرمت پدرم رو بشکنم . ایرادی
هم توش نیست . احتمالا فردا حرمت تو رو هم
میشکنه ! اینا خیلی مهمه .
رفتار ما نشون میده که نوع نگرش
ما چگونه است . چون رفتار ما ناشی از نگرش ما به زندگی است.
درک وشعورالف)نزدیک بودن درک
وشعور وفهم زوجین ب)نزدیک بودن درک
وشعور وفهم خانوادهها
تحصیلات ج)میزان تحصیلات
زوجین د)میزان تحصیلات خانوادهها
الف)نزدیک بودن درک وشعور وفهم زوجین :
اولین چیزی که در کفویت
ادراکی مهمه، درک و شعوره خودِ دختر وپسره.
وقتی میگیم کفویت ادراکی
مردم خیال میکنن ، اولین نکتهی مهم مدریک تحصیلی هستش . من عذر می خوام از کسانی که
مدرک دکترا دارن . ولی چون توی دانشگاههای بسیاری دیدم، بسیار میشناسم کسانی که مدرک
دکترا دارن ولی دریغ از فهم و شعور ، دریغ! بسیار کسانی رو میشناسم که دیپلم یا زیر
دیپلم هستند ولی دریای شعورن .
کفویت ادراکی گام اولش
اینه که بدونیم این انسانی که میخاییم باهاش ازدواج کنیم، فهم و شعورش در چه حدی هست.
به طور خلاصه گام برای تشخیص فهم و شعور یه نفر اینه که این آدم شعور داره یا نه ؟
نه اینکه این آدم تحصیلاتش چقدره ؟
در بررسی شعور روایت قشنگی داریم .
علی علیه السلام فرمودند:
با انسان نادان ازدواج نکنید . چرا که این کار بلایی عظیم است و فرزندان شما نیز ضایع
خواهند شد.
بچه ای که پدرش یا
مادرش یه آدم نادان و کج فهمه ،عاری از شعوره ، این بچه داره زیر دسته اون بزرگ میشه.
ب)نزدیک بودن درک وشعور
وفهم خانوادهها
دومین چیزی که در کفویت
ادراکی مهمه، درک و شعوره خانواده دختر
وپسره.
نگین باباش یا
مامانش یا خواهرو برادرش دکتره ،مهندسه ،روحانیه،استاد دانشگاهه ،خارج رفتس و... .
اینا دلیل بر این نمیشه که لزوما خانواده خوب وباشعوری باشن.شاید بگین من که با
خانوادش ازدواج نمیکنم. اتفاقا ما در ایران برخلاف کشورهای اروپایی وآمریکایی ازدواج
مون خانوادگیه یعنی اینکه اونور آب ازدواج
ها فرد به فرد هستش یعنی زمانی که دونفر ازدواج میکنن زیاد رفت وآمد خانوادگی
ندارن یا در مسائل زندگی همدیگه دخالت نمیکنن .اصلا وقت ندارن برای این چیزا . یا
در چیزی که تخصص ندارن دخالت نمیکنند. اما در ایران همه برای خودشون کارشناس مسائل
تربیتی،خانوادگی، زناشویی، روانشناش، پزشک ، سیاسی و... هستن . ولی درواقع هیچی
نیستن فقط میخان بگن ماهم هستیم،ماهم چیزی بلدیم (که هیچی حالیشون نیست) .امیدوارم
با این مثالها بیشتر متوجه بشین و اهمیت
موضوع روبیشتر درک کنین: ازدواج دختر رو باید کی تایید کنه؟ باکیا میرین برای دختر طلا بخیرین؟ در شب عروسی
چه کسانی دعوت میشن و چه مراسماتی باید انجام بشه؟ عید نوروز ، شب یلدا و تمام
جشنهای سال رو چه جوری برگزار میکنین؟و خیلی مثال های دیگه که یکم فکر کنین
میبینین که خانواده طرف مقابل نقش زیادی در زندگی شما داره پس این موضوع رو جدی
بگیرین.
ج)میزان
تحصیلات زوجین
سومین چیزی که در کفویت ادراکی مهمه،
سواد یا تحصیلات دختر وپسره.
گام سوم کفویت ادراکی
تحصیلات خانم و آقاست . تحصیلات خیلی مهمه . ولی بعد از شعور . توصیه ی ما اینه که
، یا تحصیل خانم و آقا مساوی باشه یا خانم یک مدرک پایین تر باشه (یه مدرک ، بیشتر
نه) .
اگه تحصیلات خانم بالاتر بود ،
می دونید چه اشکالی بوجود میاد ؟ ما مردها !!! کلا مرررررردیم ! اگه مدرک تحصیلی خانم
بالاتر باشه ، به رگ غیرت ما بر میخوره .اینم بهتون بگم اول ازدواج خیلی ها میگن نه
، مهم نیست عزیزم من واقعا افتخار میکنم که دیپلمه هستم و خانمم فوق لیسانس داره .
مایه ی مباهات و ... ! اینا حرفی بیش نیست !می دونید یکی دو سال که از ازدواج میگذره
تازه سروکله ی این عدم تناسب ها پیدا میشه .
مثال) تابستونه می خوایم بریم
سفر . خانم میگه دلم لک زده واسه آقا امام رضا علیه السلام . بریم مشهد . آقا میگه
نه بابا بریم شمال دریا ! خانم مشهد آقا شمال .... ! می دونید چی میشه ؟ آقا میگه چیه
!!! مدرکش رو به رخم میکشه . یه فوق لیسانس زپرتی داری هیچ هم حالیت نیست ! خانم میگه
ببخشید من گفتم بریم مشهد اصلا اسمی از فوق لیسانس آوردم ؟! وقتی تنش ایجاد میشه آقا
تازه یادش میاد که مدرک تحصیلی اون بالاتره !
مثال)مدرک تحصیلی اگه بیشتر
از یه مقطع پایینتر باشه ، آقا فوق لیسانسه ، خانم دیپلمه. میدونید چه اتفاقی می افته
؟ وقتی دعوا میشه ، آقا به خانم میگه ، خب چه کارت کنم ؟! درس که نخوندی نمی فهمی
! دانشگاه نرفتی شعور نداری ! چه کارت کنم ؟
سوال : شما میدونی که چند
ساله ورودی های خانم ها به دانشگاه از آقایون بیشتره. بسیاری از دانشگاه ها ، خوابگاه
پسرانه رو کردند دخترانه ! چون ورودی دخترا بیشتر شده . اگه شما میگی مدرک خانم یا
مساوی یا کمتر از آقا باشه ، الان دخترایی که میرن دانشگاه تعدادشون بیشتره ، پس طبیعی
هستش دخترانی مدرک تحصیلی بالاتری دارن بیشتر از پسرهاست . یه تعداد ازدواج می کنن
یه تعداد هم می مونن ، اینا رو چه کارشون کنیم ؟
جواب:در جمع بندی معیارها به شما میگم . در شرایطی میشه
، معیارها رو نادیده گرفت . مثلا میگیم اشکال نداره ، دختره تحصیلاتش بالاتره ، ما
این رو ندیده میگیریم .
د)میزان تحصیلات خانوادهها
چهارمین چیزی که در کفویت ادراکی
مهمه، سواد یا تحصیلات خانوداه دختر وپسره.
چهارمین موضوع در کفویت
ادراکی ، تحصیلات دو خانواده است . دو خانواده از لحاظ تحصیلات باید تقریبا هم سطح
باشند . اگه یه نفر از خانوادهای هست که غالب افراد اون خانواده تحصیلات دانشگاهی
دارند ، و نفر دوم از خانواده ای هست که اغلب افراد اون خانواده شغل های آزاد مثل بقال
، نجار و ... هستند این ازدواج درست نیست .
یه آقایی در تهران 5 ماه بعد ازدواج ، می خواست طلاق بگیره .خیلی جالب بود .رفتن پیش مشاوره. یکی از نکاتی
که خانم گفت این بود
: همه ی قوم و خویشهای ما دانشگاهی ، استاد دانشگاه ،با کلاس ، خارج برو و ... !
اینا قوم و خویش هاشون صافکار و نقاش و ... !
مشاور گفت ببخشید شما 5 ماه پیش که می خواستید ازدواج کنید. یادتون نبود که
اینا قوم و خویشاشون فلانن و شما بهمان ؟ الان یادت افتاده ؟
اول ازدواج خیلی ها میگن
مهم نیست. اصلا مهم نیست !!!
خیلی هم مهمه . وقتی
یه اختلاف پیش اومد، تازه این یادش میاد که بگه قوم و خویش های شما اون طورین و مال
ما این طوری !
مهمه
که خانواده ها از لحاظ تحصیلاتی همچین بالانس باشن . نه این که بگید خب صبر کن ! ما
تو فامیلمون 4 تا لیسانس داریم ، 3 تا فوق لیسانس . شما چی ؟ ما 4 تا لیسانس داریم شما 2 تا فوق
لیسانس ! پس ما کفویت ادراکی مون یه فوق لیسانس
کم داریم !!! از این کارها نکنید . مته به خشخاش نذارید .
یعنی نزدیک بودن در رسم و
رسومات و سنتها
کفویت فرهنگی یعنی این که از لحاظ
رسم و رسوم با هم منطبق باشیم . رسم هایی نداشته باشیم که طرف مقابل به هر دلیلی نخواد
یا نتونه به اون رسم ها احترام بذاره. یا اصلا به طور کلی از رسم و رسوم هم با خبر
نباشند .
مثال یک) مثلا خانواده دختر رسم
دارند که بعد از بارداری عروس ، پدر و مادر عروس جشن بگیرن . حالا پسر این خانواده
میره از یه خانواده ای همسر انتخاب می کنه که چنین رسمی ندارن .بعد از بارداری عروس
چه اتفاقی میافته ؟! خانواده ی پسر منتظر جشن و شام هستند ولی از طرف پدر و مادر عروس
خبری به گوش نمی رسه ! قبول دارید که خانواده داماد از این بابت ناراحت میشن. چون رسم
و رسومشون داره نادیده گرفته میشه . از اون
طرف خانادهی دختر میگن ، این مسخره بازی ها چیه ؟ دخترمون حامله شده ، خدا رو شکر
. دیگه چرا 2 میلیون خرج کنیم ؟
مثال دو)در یه خانواده رسم هست
که وقتی یه عروسی میشه 10 روز جشن میگیرن ! و ناهار شام میدن ! 5 روز خونهی پدر عروس
و 5 روز خونهی پدر داماد ! حالا فرض کنید یه پسر از این خانواده میره از خانوادهای
که چنین رسمی ندارند همسر انتخاب می کنه . چه اتفاقی می افته؟! در خانوادهی عروس هر
اتفاقی قراره بیافته همون یه شبه ! روز دوم خبری نیست ! فردای اون روز یهو خانوادهی
عروس می بینن کل فامیل آقا داماد دوباره برگشتند !!! اون وقت چی میشه ؟!
ما باید ببینیم عادات
، آداب ،رسوم ،سنت ها ، معاشرت ها و روابط اجتماعی ما چقدر به هم شبیه هستش . گاهی
وقت ها خیلی از هم دوره . اینا باعث تنش میشه . خیلی ها این چیزها رو ندیده میگیرن
،بعد ازدواج می کنن و کلی دردسر میکشن . اینا باید مورد بررسی قرار بگیره .خیلی مهمه
که آداب و رسوم ما با همدیگه تناسب داره یا نه .
وقتی می خواهید با
یک از اقوام ازدواج کنید ، ببیند چقدر فرهنگهای شما به هم نزدیک است . اگر تناسب فرهنگی
داشتید اشکالی ندارد . ولی اگر تناسب فرهنگی نداشتید این ازدواج خطاست. چک و چونه هم
نزنید .
مشکل تطابق فرهنگی بین دانشجویان
دانشجویان متأهّل بزرگترین مشکل ازدواج دانشجویی
را « عدم تطابق
فرهنگی » میدانند
که در این بخش بطور جامع به آن پرداخته می شود.
این
موضوع
از
مهمترین
و
جدیترین
مباحث
ازدواج
در
جامعهی
کنونی
است.حال
برای
اینکه
ببینیم
چرا
دانشجویان
متأهّل
گفتند
بزرگترین
مشکل
ازدواج
دانشجویی عدم تطابق فرهنگی است، به تشریح در این خصوص میپردازیم.
این
دو
دانشجو
هر
کدام
در
محیط
دانشجویی
و
تحت
کی
کلّ
مشترک
بودند؛ یعنی
هر
دو
نفر
در
رشتهی
ریاضی
دانشگاه
تهران
به
کسب
علم
مشغول
بودند
و
با ورود
به
دانشگاه
هویت
جدیدی
یافتند
که
در
آن
هویت
احساس
وحدت
میکنند. در یک
تشکّل
نظریات
هم
را
میپسندند
و
در
شب
شعری
از
ذوق
شعری
هم
خوششان میآید. احساس میکنند به
همدیگر
میخورند
و
روحیه
شان
مثل
هم
است،
ولی همهی
اینها
به
هویت
دانشگاهی
آنها
مربوط
میشود؛
تا
اینکه
به
ازدواج
با
هم علاقمند
میشوند. اما
وقتی
زندگی
شکل
گرفت،
آنها
با
هویت
شهروندی
و
خانوادگی
خودشان وارد
زندگی
مشترک
میشوند
نه
هویت
دانشگاهی
و
آن
موقع
متوجّه
می
شوند
از
نظر فرهنگی
تطابق
ندارند. یعنی
تا
قبل
از
ازدواج
همدیگر
را
از
یک
بُعد
مینگریستند
و خود
را
مناسب
یکدیگر
تشخیص
میدادند
و
ازدواج
آن
دو
با
هم
صورت
گرفت. امّا بدیهی
است
اگر
هویت
خانوادگی
آنها
با
هویت
دانشگاهیشان
با
هم
همخوانی
و مطابقت
نداشته
باشد،
منجر
به
اختلاف
میشود
زیرا
در
محیطی
خواستگاری
صورت گرفته
که
محیط
زندگی
ایشان
نبوده
است.
از
این
رو،
توصیهی
ما
به
دانشجویان
این
است
که
خواستگاریها
باید
حتماً
در خانه
و
با
حضور
خانوادهی
دختر
صورت
گیرد
تا
با
دیدن
فضای
خانوادهی
همسر مقداری
از
فضای
حاکم
بر
ذهنش
که
در
دانشگاه
شکل
گرفته
خارج
شود. حتّی خواستگاری
در
واحد
مشاورهی
دانشگاه
و
تحت
نظارت
مشاوره
نیز
مطلوب
نیست و
دو
طرف
نمیتوانند
در
این
محیط
فرهنگ
یکدیگر
را
شناسایی
کنند.
نباید
به
این
بهانه
که
خانواده
های
دو
طرف
در
شهرستان
دیگری
هستند،
مسألهی مهمی
مانند
ازدواج
را
سرسری
بگیرند. پسر
باید
به
منزل
خانم
دانشجو
برود
و
در
محل رشد
و
نمو
و
تربیت
آن
دختر
با
فرهنگ
و
فضای
شکل
گرفتن
هویت
همسر
آیندهاش آشنا
شود. مسألهی
ازدواج
و
پنجاه،
شصت
سال
زندگی
مشترک
بازیچه
نیست! دخترخانم
های
دانشجو
نیز
باید
در
جلسات
سوم،
چهارم
با
خانوادهی
همسر آیندهی
خود
آشنایی
پیدا
کنند؛
زیرا
محیط
خانواده
مُعرّف
فرهنگ
یک
خانواده
است.
حتّی
برادران
و
خواهران
کوچکتر
که
در
حیاط
منزل
مشغول
بازی
هستند
ولی
در جلسهی
خواستگاری
شما
در
دانشگاه
حضور
ندارند،
بیش
تر
مُعرِّف
فرهنگ
خانوادهی شما
هستند. از
بازی
کودکان
یک
منزل
می
توانید
نتیجه
گیری
کنید
که
آیا
ما
دو
خانواده با
هم
تطابق
فرهنگی
داریم
یا
نه؟
تحقیقات
را
منحصر
به
محیط
دانشجویی
و
دانشگاه
نکنید؛
زیرا
بنا
نیست
تا
آخر عمرش
ما
در
دانشگاه
به
سر
ببرید. از
شهر
و
دیار
و
محیط
زندگی
فرد
در
گذشته
نیز اطّلاعات
کسب
کنید
تا
در
مسألهی
کفویت
و
تطابق
به
نتیجه
گیری صحیحی برسید. هویت خانوادگی و
محلّی
افراد،
قطعاً
با
هویت
دانشگاهی
متفاوت
است
و
نکتهی
مهم در
اینجاست
که
قرار
است
شما
با
هویت
محلی
و
خانوادگی
او
زندگی
مشترک
خود را
آغاز
کنید. هویت
دانشگاهی
هویتی
گذراست.
افکار و اعتقادات و سبک زندگی
الف) افکار و اعتقادات و سبک زندگی مخاطب شناسی خویشاوندی و فامیلی
یعنی در او بنگرد که
همشهریان او چه صفات بارزی دارند و از این صفات چه میزان در او رسوب کرده است. شرایط
اقلیمی بر اقوام موثر میافتد. از این راه
میتواند صفات بد و خوب دیگری را در او رصد کند و به آن ها بپردازد. مثلا ممکن است
دریابد تندخو است. با دیگران خشن سخن میکند، روش ارتباطی آنها در شهرهای دیگر
پسندیده نیست.پس نوع خطاب کردن و صمیمیت و رسمیت او متعادل و دلپذیر هست یا نیست؛
مثلا اصفهانی ها ترزبان و شوخ طبع هستند. حال آسیب های ترزبانی و شوخ طبعی را در او
بررسی کند و مانند آن.
این یک “مخاطب شناسی
خرده فرهنگی ” است و بسیار کار گشاست (از امام علی (ع) در نهج البلاغه؛ در مردم
شناسی و اقلیم شناسی خطبه هایی نقل شده
است)
ب) افکار و اعتقادات
و سبک زندگی مخاطب شناسی منطقه ای
انسان در این سنخ مخاطب شناسی به مردم شناختی عام تری از
او رسیدگی میکند. مثلا او را از آن جهت که یک شرقیِ آسیایی است وارسی
میکند
و آسیب ها و خوب و بد خود را از این زاویه میکاود. مثلا” آسیایی
ها، احساسات
غنی تری دارند و آسمانی تر می اندیشند و گاه در این سنخ و سبک
اندیشه
آسیب های زیادی رخ نموده است…(گو اینکه در سبک اندیشه غربی ها هم…)
ج)افکار و اعتقادات
و سبک زندگی مخاطب شناسی صنفی
در این مخاطب شناسی
؛ انسان به اقتضائات خوب و بد صنف او ویا خانوادهی او توجه میکند. مثلا:
کسبه؛ کشاورزان؛ صنعتگران؛ پزشکان؛ روحانیان و… به دلیل تصنف به صنفشان؛
زمینهی آسیب ها و شرایط ویژهای را پیدا میکنند. انسان از این روزن میتواند بسیاری
از شکل پذیریهای وجودی او را رصد کند و مراقبتهای ویژهای را پی
بگیرد.
(در شریعت هم به این زاویه توجه شده است. مثلا کفن فروشی و سلاخی شغل مکروهی
دانسته شده است)
مثال) صنف رانندهگان در
نظر بگیرین چطور صحبت میکنند؟چطور غذار میخورند؟چطور برخورد میکنند؟چطور
میپوشند؟چطور مسائل را حل میکنند و... یا صنف مکانیکی ها ،صنف نظامی ها، یا صنف
دکتر و مهندسان و...