کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

کتاب درسنامه ازدواج موفق

اول یاد بگیرید، سپس ازدواج کنید

سلام
درجواب اینکه چرا باید اول یاد بگیریم سپس ازدواج کنیم باید گفت در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی فروپاشی رسوم سنتی، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم‌ هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می‌کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره‌ی آن یاد بگیریم. زیرا ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات تمام دوران زندگی است که به همه‌ی جوانب زندگی(شغل،تحصیل،موقعیت اجتماعی،خانه،فرزند،تفریح و...)تاثیر مستقیم وغیر مستقیم می‌گذارد.

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

شانزدهمین انگیزه)از عشق مخلوق به عشق خالق رسیدن:به قول خودشان می‌خواهند به خدا برسند

این مورد بیشتر در مذهبی ها دیده می‌شود.به قول خودشان می‌خواهند به خدا برسند.ببخشید کدام یکی از ائمه وامامان وپیامبران ما از این طریق به خدا رسیدند؟کدام یکی از علما وبزرگان ما از این طریق به خدا رسیدند؟مواظب باشین شیطان برای هرکسی دامی مخصوص خودش می‌اندازد.

هفدهمین انگیزه) ازدواج موقت: دخترها بدون اذن پدرشان اجازه ازدواج ندارند

دخترها بدون اذن پدرشان اجازه ازدواج ندارند.زیرا دختر یک موجود عاطفی است شرع مقدس اجازه‌ نمی‌دهد یک دختر بدون اجازه پدرش با پسری مَحرَم شود .دخترخانم‌ها، فریب بعضی از آقا پسرهای شیّاد رو نخورید. اولین و پیشترین کسی که در این جریان آسیب می‌بیند خودشما هستین.

هجدهمین انگیزه) ارضاء جنسی:هیچ پسری مستقیم نمیگه که من میخام ارضاء جنسی کنم.

بلکه میگه من عاشقتم،دوست دارم ومن معتقد به عشق پاکم و... .

مثلا: خانمی که با گریه میاد میگه شوهرم بعد از دوازده سال منو کت میزنه،تامین جنسیم نمیکنه، تامین مالیم نمیکنه ،چیکار باید کنم؟ ازش پرسیده شد از کی شوهرتون شما رو میزنه؟ میگه از همون اول زندگیمون. میگیم چرا همون اول ولش نکردی؟ میگه چون تنم رو در اختیارش گذاشتم.بهش گفته شده خب ازدواج نمیکردی .گفت ترسیدم آبروم بره.

بیشترین علت دوستی دخترخانمها بخاطر نیاز عاطفی می باشد.

و بیشترین علت دوستی آقا پسر ها بخاطر ارضاء نیاز جنسی می باشد.

نوزدهمین انگیزه) ترحم:دلم براش سوخت.

اون کسی رو نداره ،مامان باباش طلاق گرفتن، سرطان داره،معلوله و... .

در جواب این دوستان پراحساس و دارای قلب رئوف باید گفت که شما که متولی او نیستید،بخاطر اینکه او دچار مشکل بیشتر نشود شما دچار مشکل شوید.بخاطر ترحم ازدواج نکنید.

بیستمین انگیزه) پرکردن اوقات فراغت:کاری نداشتم،حوصلم سرمیرفت،تفریحی نداشتم

و از این قبیل حرفها که اینگونه افراد عمل اشتباهشان را  توجیح میکنند.

بیست‌ویکمین انگیزه)تنوع طلبی وایجاد یک اتفاق تازه در زندگی

بیست و دومین) من بزرگ شدم:میخاد ثابت کنه که بزرگ شده

 یا به خانوادش یا به دوستاش یا به خودش ( به اصطلاح من هم میتونم)

بیست وسومین انگیزه)کسب در آمد:صرفا برای تیغ زدن

یا نگاه ابزاری به جنس مخالف. یا کلا از جنس مخالف بدش میاد و میخاد جیشون رو خالی کنه

بیست وچهارمین انگیزه) اثبات اعتماد به نفس:برای اینکه میخاد نشون بده من هم بلدم با یه دختر یا پسر دوست بشم

بیست وپنجمین انگیزه)جبران شکیت عشقی، یا شکست اجتماعیتحت فشار کنکور بوده وقبول نشده

 با این کار میخاد از فشار خارج شه به آرامش برسه مثلا.

یا شکست عشقی خورده (صرفا به اون قبلیه نشون بده که من تنها نیستم.)

بیست وششمین انگیزه) رفتن به خارج از کشور میره با یه دختر یا پسر رفیق میشه که اون رو هم ببره خارج

بیست وهفتمین انگیزه) نجات دادن دوست:میخاستم دوستم رو از دوست پسرش نجات بدم

که فریبه حرفهاش رو نخوره(دوست دارم،عاشقتم ،فدات شم) خودم باهاش دوست شدم.

پسری میگفت: با دوست خواهرم ارتباط برقرار کردم که از خواهرم اطلاعات بده که خواهرم سالم هست یا نه که خودم دوست خواهرم دوست شدم.

بیست وهشتمین انگیزه)الگو قرار دادن والدین:پدری که با نامحرم ها میگه ومیخنده و شوخی میکنه

مادری که با نامحرم ها میگه ومیخنده و شوخی میکنه

میشن الگوی فرزندشون

بیست ونهمین انگیزه )عقده ای نشدن درپیری: به سن پیری که رسیدم غصه‌ی جوونیم رو نخورم.

«در جوانی پاک زیستن شیوهی پیغمری است»

سی و مین انگیزه)عادت:من به این کار عادت کردم ونمیتوانم این کار را کنار بگذارم (دختر بازی یا پسر بازی)

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۸ ، ۰۲:۲۸

یازدهمین انگیزه) لجبازی با والدین:علت اینکه جوانان با والدینشان لجبازی میکنن این است که والدین آنها کنترل گر هستند.

 یعنی: دائما گیر میدن. جوانی که مستقل طلب هستش رو به سمت بدی میکشن.جوانی که میخاد خودش رو نشون بده ، باحرفهاشون میزنن تو سرش مثلا پسر یا دختره میگه میخام برم سر کار یا میخام برم بیرون

درجواب پدر ومادر میگن نه بشین سرجات تو هنوز بچه ای. یا میخاد اون رشته ای که علاقه واستعدادشه تحصیل کنه اما پدرمادر میگن نه باید دکتر یا مهندس بشی و... . با این شرایط پسر یا دختر تصمیم های غلط ،احساسی و غیرمنطقی میگیره. یا دچار افسردگی میشه. بعد تصمیم میگره که با والدین لجبازی کنه و... .

دوازدهمین انگیزه) احساس حقارت وعدم اطمینان:: از محل سکونتش ویا غذایی که میخوره

برخی از جوانان به خاطر احساس حقارت وعدم اطمینان از جذابیتهای فردی وخانوادگی ‌شان تصمیم به برقراری  ارتباط می‌گیرند.

مثلا: از محل سکونتش ویا غذایی که میخوره ویا لباسهایی که میپوشه و... ناراضیه و میخاد بایه شخصی که وضعیتش از اون بهتره ارتباط برقرار کنه تا این خلع رو پر کنه.( در دخترها پیشتر است)

سیزدهمین انگیزه) بالا رفتن سن:: مخصوصا دختر های 30سال به بالا

بعضیا میگن سنم بالا رفته وکسی حاضر به ازدواج بامن نیست دیگه و دنباله دوست پسر یا دوست دخترن ( مخصوصا دختر های 30سال به بالا که اعتقاد داشتن به پاک بودن اما متاسفانه چون همه ی خواستگار هاشون رو رد کردن (حالا یا خوش باعث شده یا پدر ومادرش) وفکر میکنن دیگه خواستگاری نخواهند داشت، به دام دوستی میوفتن.

چهاردهمین انگیزه) نداشتن قدرت نه گفتن:عزت نفس نداشتن

مثلا:دختری اذعان میکرد با دوستش رفته بود کافی شاپ که دوست پسره دوستش رو ببینن وکنار اون پسره یه پسری دیگه هم بود که دوستش بهش میگه توهم با این پسره رفیق شو. بخاطر این که دختره «عزت نفس نداشتم»، «قدرت نه گفتن» نداشت در دام دوستی نامشروع افتاد و بعد از مدتی که رابطشون بهم خورده بود بسیار افسرده شده بود.

پانزدهمین انگیزه)تداوم ارتباط به دلیل ترس از ریخته شدن آبرو: عکست رو پخش میکنم

مثلا : اگه رابطه رو قطع کنی عکست رو پخش میکنم. به مامان و بابات میگم.آبروتو میبرم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۰۲:۲۵

ششمین انگیزه)کنجکاوی::  ارضاء حس کنجکاوی(در دوره ی جوانی شدت زیادی دارد)

هفتمین انگیره) قصد اذیت کردن جنس مخالف:تلفن های بی دلیل  وحرف های بی مورد میزدم 

دخترو پسر ها میگن من در ابتدا فقط قصد اذیت کردن رو داشتم. تلفن های بی دلیل  وحرف های بی مورد میزدم  ویا ازکنار اون رد میشدم تا یه متلک بندازدم اما بعدش بهش وابسته شدم.

هشتمین انگیزه)دوستی با جنس مخالف تبدیل به ارزش شده: تو امٌلی با یه دختر یا پسر دوست بشی.

ارتباط با جنس مخالف تبدیل به ارزش شده. دوست پسر یا دوست دختر تبدیل به ارزش شده

مثلا میگن:تو عرضه نداری. توبلد نیستی. تو امٌلی با یه دختر یا پسر دوست بشی.

متاسفانه این ضد ارزش تبدیل شده به این که دختر یا پسر باید با چندین نفر ارتباط برقرار کند.

نهمین انگیزه) پر کردن خلع عاطفی: به دلیل اینکه رابطه‌ی خوبی بین پدر ومادر و فرزند وجود ندارد

مثلا میگه: توی خونه هیچ آرامشی نیست. همش دعوا،همش درگیری، همش توهین و... . پس دختریا پسر از طریق اسمس عاشقانه یا با شاخه گلی یا با یک دوسَت دارم جذب کسی میشه که تا خلع عاطفیش رو پر کنه.مثلا به آرامش برسه.

دهمین انگیزه) رسیدن به آرامش:  آیا هرچیزی که ما را به آرامش برساند باید از آن استفاده کنیم؟

مثل هروئین ،شیشه ودیگر مواد مخدر(خب اینا هم لذت دارند) مصرف کنیم؟ خب آخرش چه میشه؟

بله، شاید در اون لحظه آرامش داشته باشی اما بعدش چی؟کسی که آرامش داشته باشه باید خوابش تنظیم باشه.کسی که آرامش داره وضعیت تحصیلیش بهتر میشه نه بدتر. باید تعامل اون فرد با والدین بهتر بشه یا با دیگران یا با اجتماع. این افراد (کسانی که با جنس مخالف رابطه دارن)تحمل کوچک ترین حرفی که والدین میزنن ندارند . مهمونی میرن، عصبی هستن،همش تو فکرن و... . پس با این وضعیت نمیشه باکسی دوست باشی وآرامش داشته باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۸ ، ۰۲:۲۲

سوال)چرا باید بدانیم که انگیزه های دوستی بین دختر وپسر چیست؟

جواب:بخاطر اینکه پیشگیری کنیم.

باید دختر وپسرها بدانند که ؛ کسانی که (دختر و پسرهای قبل از آنها که الان دیگر جوان نیستن) این مسائل را نمی‌دانستند ،دچار  چه مشکلات وآسیب‌هایی شدند.

اولین انگیزه) ازدواج:خیلی‌ها می‌گویند ما به قصد ازدواج ارتباط برقرار کردیم ومی‌خواهیم یکدیگر را بشناسیم.

بله این جلوه‌ی زیبایی داره که شما به قصد ازدواج باهم دوست شدین.امـــا متاسفانه از کل ازدواج‌هایی که براساس این ارتباطها صورت می‌‌گیره فقط 10 درصدش منجر به ازدواج میشه و تازه اونایی که ازدواج می‌کنند 86 درصدش منجربه شکست میشه.پس اینکه فکرکنید بادوستی میشه ازدواج خوب وپایداری داشت اشتباهه.(دکتر سعید بهشتی)

اگر دختر و پسری واقعا قصد ازدواج داشته باشند به این موارد توجه می‌کنند.

1)دردوره‌ی آشنایی تقاضای ارتباط جنسی نمی‌کند. مثلا: دستت رو روی دستم بذار- سرت رو بذار رو شونم- منو در آغوشت بگیر و...

2)ارتباطش رو از خانوادش مخفی نمی‌کند. مثلا میگه حالا صبر کن، بذار بشناسیم همدیگر رو.«این حرف خطرناکیه (احتمالا چیزه دیگه‌ای غیر از ازدواج میخاد)»

3)زمان آشنایی رو پیش از اندازه نمی‌کند.  یعنی قصد بهره برداری نداشته باشد.

4) سعی در بدست آوردن اطلاعات دارد وتنها به تبادل احساسات بسنده نمی‌کند. مثلا:نباید بگه دوست دارم.نباید بگه عاشقتم .یا  تاحالا کسی مثل تو پیدا نکرده بودم.(کلا نبایداحساسات رد وبدل بشه)

دومین انگیزه)شناخت از جنس مخالف: پسر یا دختر می‌گوید هدف من شناخت از جنس مخالف بود.

مثلا میگن: میخام بدونم دخترها چه خصوصیتی دارن یا میخام بدونم پسرها چه خصوصیتی دارن و وقتی ازدواج کردم بدونم با مرد یا زن چجوری رفتار کنم.این حرف قشنگیه اما وقتی از زن وشوهرهایی که 20یا 30 سال یا چندسال باهم دارن زندگی میکنند سوال کنین که شما در ارتباط با همسرتون چه تفاوتهایی رو میبینی(جنس مخالفتون چه تفاوتهایی دارد) متاسفانه شاید به تعداد انگشت های دست بتونن تفاوتها رو بگن؛ درصورتی که دربعضی کتابها تا160 تفاوت رو درمورد زن ومرد گفتن. خوب وقتی یک زن وشوهر نتونن از تفاوتهای یکدیگر بگن؟! چطوری یه دختر وپسر با چندبار بیرون رفتن و باهم بودن میتونن تفاوتها رو یادبگیرند.

ما برای شناخت،سه راه نسبتا مطمئن را که باید همزمان انجام شود را پیشنهاد می‌کنیم.

1)خواستگاری:گفتگوی دختر و پسر با اطلاع والدین ،که تحت نظر خانواده ها باشد.(فصل 7مراجعه شود)

2)تحقیق: به تشریح در ادامه توضیح خواهیم داد.(در این فصل)

3)مشاوره : شامل تست وسوالاتی از زوجین می‌باشد.

سومین انگیزه) دریافت عاطفه::دریافت عاطفه از جنس مخالف به من حس خوبی می‌دهد.

بله ما به عنوان انسان،طبیعی است نیاز به عاطفه و دوست داشتن داریم. اما آیا ما باید ازهرطریقی این نیاز عاطفی را تامین کنیم؟! ما نیاز به غذا داریم آیا اجازه داریم دزدی کنیم؟! خداوند نیاز به آب،نیاز به غذا و نیاز جنسی رو در ما ایجاد کرده است و در عوض قوانینی را هم مشخص کرده که طبق  این قوانین بتوانیم نیازهایمان را برطرف کنیم. (در دخترها نیاز به «دیده شدن» ،«عاطفه ومحبت» و «دوست داشته شدن» بیشتر از پسرها می‌باشد.)

چهارمین انگیزه)لذت بردن از صحبت کردن با جنس مخالف: حس خوبی به من دست میدهد.

(درسته که شما یه چیزهایی رو از طریق صحبت کردن با جنس مخالف بدست می‌آورید اما چیزهای دیگه رو هم از دست میدین.)

پنجمین انگیزه)عشق به ویژگی های خاص جنس مخالف:عاشقه صداشم

مثلا:عاشقه صداشم.عاشقه چهرش شدم. عاشق تدریسش شدم .عاشق ابروشم. عاشقه بازیگریش شدم و... . یه سوال مهم از این عزیزانی که عاشق عاشق شدنن!. این ظواهر میزان پایداریشون چقدره؟آیا این زیبایی چهرش رو در اثر تصادف یا یانحه ای از دست بده بازهم عاشقش خواهی بود؟

چقدردختر وپسرهایی که این طوری ازدواج کردندو متاسفانه خیلیاشون کارشون به طلاق وبدختی کشیده شده . مثلا به دختره میگی: این پسر معتاده دختره میگه قول داده ترک کنه . به پسره میگی: این دختر با پسرهای دیگه بوده این شخص دیگه دوشیزه نیست .میگه گذشته هر کس به خودش مربوطه.

ادعایی که این افراد می‌کنند این هست که میگویند«شما منو درک نمیکنین، شما منو نمیفهمین»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۸ ، ۰۲:۱۲

راه اول:دوستی‌ دختر وپسر قبل از ازدواج

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۷ ق.ظ

دوستی دختر و پسر به قصد ازدواج یا هر قصد دیگری کاملا اشتباه است. دلایل مختلفی وجود دارد. برای پاسخ این مسئله، ابتدا انگیزه های مختلف برای دوستی را بیان می‌کنیم و سپس به آثار سوء این نوع دوستی ها می‌پردازیم و درپایان راهکاری کاربردی برای کسانی که به این معضل اجتماعی دچار شدند و قصد دارند رابطه‌شان را قطع کنند ارائه می‌دهیم.

در این بخش به تشریح  موارد زیر می‌پردازیم:

1)انگیزه های دوستی  بین دختر وپسر.

2)آثار سوء روابط بین دختر وپسر.

3)چگونه ارتباط را قطع کنیم.

4)آنچه والدین باید بدانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۸ ، ۰۲:۰۷

2. استخاره در ازدواج

جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۳ ق.ظ

1.جایگاه استخاره در ازدواج

از دیگر مباحث مربوط به تصمیم گیری، مسأله‌ی استخاره است. مقصود از استخاره «طلب خیر نمودن از خداوند» است.

1)تعریف استخاره:در روایات ما آمده است که استخاره یعنی «طلب خیر نمودن از خداوند »  وقتی که سر دو راهی گیر می‌کنیم و دو دل هستیم و آن هم به شکل دعا.

امام صادق (ع) فرمودند: هر وقت به بن بست رسیدی و با مشورت هم به نتیجه نرسیدی و دو دل و متحیر هستی، صد بار به خدا بگو «استخیر الله» که خدایا از تو طلب خیر می کنم. (البته هیچ الزامی در عربی گفتن نیست) بعد از آن بروید با مردم مشورت کنید، آنگاه خداوند پاسخ شما را در کلام مردم می گوید. (بحارالانوار، ج88، ص 252)

امام محمد باقر (ع) فرمودند: اگر خدا پاسخ را در زبان شما نگذارد آن را در دل شما می اندازد.

2)استخاره مشورت با خدا نیست: سورة شوری آیة 38 : وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

و آنان که امر خدایشان را اجابت کردند و نماز به پا داشتند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می‌دهند و از آنچه روزی آنها کردیم (به فقیران) انفاق می‌کنند.

توضیح:چرا خدا نگفت با من مشورت کنند؟ چون اصلا حق مشورت با خدا را ندارید. استخاره طلب خیر کردن از خداست.

امام صادق (ع): از خدا طلب خیر کن و پس از آن با آدمها مشورت کن.

اگر طلب خیر کردیم و مشورت هم کردیم و باز به نتیجه نرسیدیم چکار کنیم؟ نه جواب مردم به دلم می‌نشیند و نه چیزی به دل خودم می‌نشیند. از امام صادق (ع) این سوال را پرسیدند و ایشان فرمودند اگر اینگونه شد با قرآن استخاره کنید.

*در استخاره با قرآن ، سه دیدگاه وجود دارد:

اول: دیدگاه افراطیون: کسانی که برای هر کار کوچکی استخاره می کنند. حتی برای پاسخ به سوال، استخاره می کنند اگر خوب نیاید فکر می کنند آن جواب بد است. ما چنین چیزی در روایاتمان نداریم. و مورد قبول ما نیست.

دوم: کسانی که تفریط می کنند: کسانی که استخاره را غیر عقلی می دانند و می گویند مگر تو عقل و فهم و شعور نداری که استخاره می کنی؟ ما این را هم قبول نداریم چون عقل ما خیلی چیزها را نمی فهمد.

سوم: دیدگاه معتدل: ما هم برای عقل و هم برای مشورت احترام قائل هستیم، ولی وقتی همة درها بسته بود و با عقل و مشورت به نتیجه ای نرسیدیم می رویم سراغ استخاره.

سخنی با کسانی که استخاره با قرآن برای ازدواج را جایز نمی‌دانند و می گویند«در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»

ما اگر بخواهیم با یک نفر ازدواج کنیم و برویم دربارة او تحقیق کنیم و همه هم بگویند خوب است، آیا این کافی است؟ آیا در تحقیقات کسی می تواند به من بگوید که این دختر خانم خیلی خوب است ولی نازا است. کسی می‌تواند به من بگوید که این پسر عقیم است؟ ما تا ازدواج نکنیم این چیزها را نمی فهمیم. کسی می تواند به من بگوید این خواستگاری که برای من آمده مرگ قطعی آن در 26 سالگی است؟ یعنی بچة شما که به دنیا می آید پدرش چند وقت بعد تصادف می کند و می میرد؟ (خب این چیزها در استخاره معلوم می شود)

سوال: آیادختری که نازا است و پسری که عقیم است حق ازدواج ندارند؟

جواب: چرا حق ازدواج دارند. ولی خداوند من و شما را بهتر از خود ما می شناسد. خدا می داند که من آدم کم صبر و بی جنبه ای هستم و اگر به بعضی از خواسته هایم نرسم یک جور دیگر می‌شوم. خدا می داند که این دختری که من انتخاب کرده ام نازا و بسیار حساس است. و خدا می داند ما وقتی ازدواج کنیم بچه دار نخواهیم شد و مشکل از دختر است و من پسر هم شروع می کنم به عذاب دادن آن زن. و خدا می داند که من ظرفیت کمی دارم. و برای او هوو می آورم. و خدا می‌داند که وقتی این پسر قرار است در 26 سالگی بمیرد و این دختر هم بسیار حساس است، بخاطر فوت همسرش دچار بیماری روانی می شود. که هیچ روانشاسی نمی تواند آن را درمان کند. و بچة او را باید کس دیگری بزرگ کند.

2. سند استخاره

کتاب «شرح لمعه» اثر شهید ثانی کتابی که طلبه ها در حوزة علمیه می خوانند، اول باب نکاح جلد : 3  صفحه : 95 ، گفته مستحب است که برای ازدواج دعا و استخاره کنیم. چون گفته دعا و استخاره معلوم می شود استخاره در اینجا به معنی قبلی (یعنی طلب خیر و دعا نیست) بلکه استخاره با قرآن است. به خاطر مسائل پنهانی که در ازدواج هست و ما نمی دانیم. این آدم امروز خوب است، هیچ تضمینی وجود ندارد که این پنج سال دیگه هم آدم خوبی باشد، خدا می داند که آن 5 سال دیگر معتاد می شود.

مثال)عروس امام خمینی از همسر امام سوال می کنند که آیا ایشان برای ازدواج بچه هایشان استخاره می کنند و ایشان گفتند بله ایشان برای ازدواج تک تک دخترهایشان استخاره می کردند. البته نه اینکه اگر استخاره خوب بیاید بگویند «بله» و اگر بد آمد بگویند «نه». اگر استخاره بد می آمد که هیچ، ولی اگر خوب می آمد نمی گفتند بروید ازدواج کنید، تازه شروع می کردند به برسی، تحقیق، مشاوره، سوال و جواب.

مثال)اینکه می بینی بعضیها استخاره می کنند خوب می آید و بعد ازدواج می کنند به طلاق می کشد به خاطر همین عدم تحقیق است. استخاره فقط برای طلب خیر است و اینکه خدا چیزهایی را که تو نمی دانی به تو بگوید ولی اگر استخاره خوب آمد حق نداری بلافاصله ازدواج کنی. بلکه باید تحقیق و برسی کنی.

سورة بقره آیة 216: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.

خلاصه «چه بسا چیزیهایی که شما از آن کراهت دارید ولی سود شما در آن است»

خوبی که خدا می گوید با خوب من و شما فرق می کند. وقتی خدا می گوید این مورد خوب است یعنی تو در کنار او رشد می‌کنی، نه اینکه در کنار او الزاما خوشبخت می شوی (ممکن است خیلی هم سختی بکشی و رنج ببینی)

توجه توجه: استخاره قبل از همه چیز

حق ندارید بعد از تحقیق و صحبت استخاره کنید و بعد بگویید استخاره بد آمد، چون شما با احساسات دختر بازی می کنید. یا استخاره نکنید (میل خودتان است چون واجب نیست) و یا اگر خواستید بکنید قبل از انجام هر کاری بکنید. مثلا زنگ می زنند که برای خواستگاری که می خواهیم بیاییم، بگویید خبرتان می کنیم، و استخاره کنید، و اگر خوب آمد اجازه بدهید بیایند برای خواستگاری، یا قبل از اینکه بروید خاستگاری استخاره کنید (برای خانوادة پسر) نه اینکه چند بار بروید و بیایید و بین دختر و پسر صمیمیت ایجاد بشود و بعد بگویید استخاره بد آمده و به هر دو ضربه بزنید.شما اینجوری آدمها را با خدا دشمن می کنید. پس اگر تحقیق کرده اید و همه چیز خوب بوده دیگر حق ندارید بعد از آن استخاره کنید.

امام صادق (ع) فرمودند کسی باید استخاره کند که مفاهیم قرآن را کامل بشناسد و بتواند موضوع شما را تشخیص بدهد و قدرت انطباق قرآن با موضوع   شما را داشته باشد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۸ ، ۰۲:۰۳

1.قسمت در ازدواج

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۴ ق.ظ

1. جایگاه قسمت در ازدواج

از مباحث مهمّی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن به میان می آورند،بحث قسمت است. می گویند: «سختگیری نکنید. اگر قسمت باشد، می شود؛ قسمت نباشد، نمی شود ». این سخن از مصادیق «کلمة حق یراد بها الباطل » است؛ کلمه‌ی حقّی است که از آن اراده‌ی باطلی می‌کنند. ازدواج در زندگی انسان با سرنوشت در ارتباط است و فردی هم که با شما ازدواج می‌کند، جزء سرنوشت شماست. امّا نباید فراموش کنید داستان سرنوشت انسانها سرنوشت سیّال است. در این سرنوشت گزینه‌های متعدّدی را نوشته اند.

در سرنوشت یک دختر یا پسر، اسم دختران یا پسران دیگری رقم خورده است که احتمالاً با یکی از آ نها ازدواج می‌کند. در پی اعمالی که فرد انجام می‌دهد، گزینه‌های سرنوشت محدودتر می‌شود تا سرانجام به یک مورد ختم شود.

2. قضا وقدر

بحث قسمت را باید تحت واژه‌ی غنی تر «قضا و قدر » مورد بررسی قرارداد که تقریباً معادل واژه‌ی «سرنوشت » در فارسی است.

مقصود از قضا و قدر یا سرنوشت، این است که انسان در مسیر زندگی خود در مدار مشخّص تعیین شده در حال حرکت است.

علمای اهل لغت و تفسیر «قضا » را به معنی سرنوشت قطعی می دانند و «قَدَر » را به معنی سرنوشتی که از روی محاسبه و مشروط اتّفاق می افتد. یعنی چنانچه کسی از یک ساختمان به طرف پایین پرتاب شود حداقل پایش خواهد شکست. این بخشی از قدر است. سختی زمین، نوع فرود آمدن او، نوع قدرت بدنی و توان آن فرد، شرایط مختلفی را در کنار هم قرار می‌دهد تا قَدَر شکل بگیرد. بطور مسلّم نظام هستی بر اساس قدری بنا نهاده شده است و قوانینی بر آن حاکم است.

همچنین در این عالم هستی، یک قضایی حاکم است که اگر کاری در قضای الهی حتمی شده باشد، دیگر بدون تردید آن رخ خواهد داد و شرایط و اگر و امّایی در آن نقش ندارد؛ مثلاً در قضای الهی چنان مقرّر کرده‌اند که در فلان تاریخ حضرت آدم (ع) به دنیا بیاید. این قضای الهی قطعاً رخ می دهد.

ملاصدرا در کتاب «الشواهد الربوبیه » می‌نویسد: قضا مال عالم مجرّدات است و قدر مال عالم مادّیات. بعضی از حکمای متألّه قائل به این نکته بوده‌اند که در مادیات چیزی به نام قضای حتمی نداریم. یعنی هر چه در جهان مادّی رخ می‌دهد، قضای حتمی نیست؛ مشروط به شرایطی است. امّا آنچه در عالم مجرّدات است، قضای حتمی است.

3. اختیار و سرنوشت

اختیار انسان هم جزء سرنوشت و قضا و قدر است یعنی اختیار از سرنوشت جدا نیست و یکی از بخشهای سرنوشت انسان، مختار بودن اوست. اختیار در یکایک انسان‌ها و جنّیان وجود دارد. خداوند اختیار را در انسانها قرار داده است تا بر اساس اختیارشان در راههای گوناگونی که درسرنوشت آنان قرار دارد، یکی از آن را هها را انتخاب کنند. ماحصل نگاه به بحث سرنوشت این است: خداوند در زندگی هر یک از ما راه‌هایی را به نام سرنوشت قرار داده است. برای تشریح بهتر این بحث، مثالی را بیان می‌کنیم.

مثال)در ماجرای جنگ صفین پیرمردی از امیر المؤمنین(ع) پرسید: یا علی اینکه ما به جنگ صفین آمده ایم، در سرنوشت ما نوشته شده بود یا نه؟ حضرت فرمودند: از هیچ تپه‌ای بالا نرفتید و از هیچ بلندی به پایین نیامدید مگر اینکه جزء سرنوشتتان بود. پیرمرد با شنیدن این سخن ناراحت شد و گفت: پس ما کاری نکرده‌ایم. ما داریم در مسیر سرنوشت حرکت میکنیم. حضرت فرمودند: شما با اختیار خود در این سرنوشت آمدید. اگر تو برای جنگ صفین آمدی، در سرنوشتت نوشته بودند امّا در سرنوشتت، ده‌ها متغیّر دیگر هم بود؛ میتوانستی در کوفه بمانی و این اتّفا‌قها برایت نیفتد. می توانستی به سپاه معاویه بروی و از آن مسیر حرکت کنی و علیه من بجنگی. دهها چیز در سرنوشت تو مشخّص شده بود و تو با اختیار خودت این راه را انتخاب کردی. این، داستان سرنوشت است.(الکافی، ج 1، ص 155). توضیح: برای هر انسانی صدها سرنوشت نوشته شده که شما با تصمیم خودتان یکی را انتخاب می‌کنید. دانستن خدا بر اینکه من کدام راه را انتخاب خواهم کرد هیچ به این معنی نیست که شما آن راه را با اجبار انتخاب می‌کنید. بلکه خدا می‌داند که شما با اختیار خود کدام راه را انتخاب خواهید کرد. اگر جبر در کار بود دیگر بهشت و جهنم معنی پیدا نمی‌کند.

ازدواج هم به همین گونه است. اگر راه «الف» را انتخاب کنی، آخر آن با فلان فرد ازدواج می‌کنی و اگر راه «ب» را انتخاب کنی با فلان فرد ازدواج خواهی کرد و اگر فلان راه را انتخاب کنی ته آن پوچ است یعنی با کسی ازدواج نمی‌کنی. و شما با مسیری که انتخاب می‌کنید یا فردی برای ازدواج پیدا می‌کنید و یا نه. قسمت به مفهومی که رایج است بین مردم که هر کسی از قبل مشخص شده با کی باید ازدواج کند در دین اسلام معنی ندارد. البته بله خدا می‌داند که شما با چه کسی ازدواج خواهید کرد ولی این سلب اختیار از انسان نمی‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۸ ، ۰۶:۰۴